نوشتن از بازی ضعیف تیم ملی مقابل ژاپن و قبول شکستی سنگین تنها چند ساعت پس از آن اصلا آسان نیست. شکستی که نه تنها فوتبال ایران و هوادارانش، که کل آسیا را شوکه کرد. تیمی که تا نیمه نهایی بدون گل خورده و با نمایشی مقتدرانه پیش رفته بود، ناگهان طی کمتر از ۴۵ دقیقه از هم فرو پاشید و به تلخترین شکل ممکن با جام وداع کرد.
وحید امیری؛ تغییری که جواب نداد
به گزارش خبر آنلاین، عرفان حاج بابایی کارشناس فوتبال معتقد است، تیم ملی در بازی مقابل ژاپن به نسبت مصاف با چین یک تغییر اجباری در ترکیب خود داشت و آن هم بازگشت وحید امیری به جای مهدی طارمی محروم بود. امیری که در بازیهای قبل بیشتر در مرکز زمین و نزدیک به امید ابراهیمی و اشکان دژاگه به بازی گرفته شده بود، در این بازی به عنوان بال چپ به بازی گرفته شد. یعنی پستی که طارمی در بازیهای قبل در آن حضور داشت. امیری، اما هم به دلیل افت فاحشی که به نسبت چند ماه قبل داشته و هم عدم هماهنگی با سردار آزمون در خط حمله، کار خاصی از پیش نبرد و در نیمه دوم هم از ترکیب ایران خارج شد تا این تغییر بی نتیجه بماند و عملا جواب ندهد.
مرتضی و یک تکرار شوم
یک چهارم نهایی جام ملتهای ۲۰۱۵ مرتضی پور علی گنجی که آن موقع مدافعی جوان و کم تجربه بود، در وقتهای اضافی مقابل عراق تکلی بی محابا در محوطه جریمه زد و یک پنالتی به حریف داد. اتفاقی که مشابه آن در بازی دیشب هم تکرار شد. این بار، اما مرتضی با سابقه بازی در جام جهانی و فوتبال اروپا این اشتباه را تکرار کرد. بازهم تکلی بی محابا و این بار دستانی باز که یک پنالتی را به حریف هدیه کرد. پنالتیای که برای لحظاتی همه امیدوار شدند که به لطف VAR منتفی شود، اما چنین خبری نبود.
در جستوجوی زوجی از دست رفته
شاید هیچکس فکرش را نمیکرد که روزی دلمان برای مهدی طارمی تنگ شود و از نبودش حسرت بخوریم. تنهایی سردار آزمون در بازی دیشب، اما داغ نبودن طارمی را برای همه زنده کرد. مهدی و سردار که به درک بالایی از بازی یکدیگر رسیده بودند و هماهنگی فوق العادهای را در خط حمله تیم ملی رقم زده بودند، دیشب به دلیل محرومیت طارمی جدا از هم افتادند و همه دیدند که آزمون به جز آن موقعیت طلایی در نیمه اول که روی تکنیک خودش خلق کرد، نتوانست هیچ فرصت دیگری به دست بیاورد. نه امیری و جهانبخش، نه ترابی و قدوس و کریم انصاری فرد، هیچ کدام نتوانستند جای خالی طارمی را پر کنند تا تیم ملی از نبود این مهاجم تاثیرگذار خود بیشترین ضربه را بخورد.
آقای طارمی جای خالی تان حس شد و دلتنگ شدیم! خیریت این یکی چه بود؟
پنج منهای یک
یک مهاجم ژاپنی به دفاع ایران میزند و میان ۵ سفید پوش تقریبا اسیر است. محمدحسین کنعانی زادگان به خوبی توپ مینامینو را میزند و توپ به سمت خط اوت میرود. ناگهان انگار که بازی متوقف شده عین ۵ بازیکن ایران به سمت داور استرالیایی هجوم میبرند و شروع به اعتراض میکنند. کاش مشخص بود که دقیقا به چه چیزی؟
شاید الان این ۵ بازیکن باید بیایند و توضیح بدهند که به چه دلیل در آن صحنه بیخیال توپ و مهاجم حریف شده و به داور یورش بردند. داوری که نه سوتی زده بود و نه هیچ چیز دیگر.
نتیجه؟ آشفتگی خط دفاع، سردرگمی، یک ارسال دقیق، خروج فاجعه بیرانوند و در نهایت گل اول.
در این میان هم یک نفر بود که در محوطه جریمه همه این صحنهها را دید و سعی کرد با داد و فریاد هم تیمی هایش را هوشیار کند، اما صدایش به جایی نرسید. میلاد محمدی که تک و تنها در محوطه خودی بود، در مقابل اشتباه فاحش سایر مدافعین و البته دروازه بان، هیچ کاری از دستش برنیامد تا اوزاکو دروازه ایران را باز کند.
بنظر بازهم میتوان سوال کرد و پاسخ خواست. آقای کنعانی زادگان چرا توپ را رها کردی؟ آقای امید ابراهیمی و مرتضی پور علی گنجی! با چه منطقی به سمت داور یورش بردید؟ آقای احسان حاج صفی با بیش از ۱۰۰ بازی ملی! شما دیگر چرا؟
از رامین رضاییان هم میتوانیم هیچ سوالی نپرسیم.
ژاپن، عربستان، ایران؛ تفاوت در کجا بود؟
ژاپن مقابل عربستان یک گل جلو افتاد و در نهایت با ۲۵ درصد مالکیت توپ، بازی را به نفع خود خاتمه داد. همین تیم، اما وقتی در مقابل ایران با یک گل پیش افتاد، نه تنها به دفاع نرفت و توپ را به حریف نداد، بلکه ابتکار عمل بازی را به دست گرفت و توانست دو گل دیگر هم به ثمر برساند و هیچ موقعیتی هم به ایران ندهد.
تفاوت به نظر در میانه میدان بود. عربستان توانست در بازی مقابل ژاپن فوتبال خود را به این تیم دیکته کند و ساموراییها را وادار به دفاع بکند. خط هافبک سعودیها توانست در بحث مالکیت توپ کاری را بکند که خط هافبک ایران دیشب از انجام آن عاجز بود. عربستانیها ۷۵ درصد مالکیت توپ داشتند، اما شاید بخاطر ضعف موقعیت سازی و عدم استفاده از فرصتها نتوانستند کاری از پیش ببرند. ایران، اما فقط توانست ۴۹ درصد توپ را در اختیار داشته باشد.
اگر هافبکهای سفیدپوش میتوانستند مالکیت توپ را از آن خود کنند و با پیروزی در نبردهای میانه زمین حریف را محکوم به عقب نشینی کنند، شاید ما با اتکا به فرصتهایی خلق میکردیم و خط حمله پر توان خود، میتوانستیم به بازی برگردیم. اتفاقی که درنهایت رخ نداد.
بیبرنامه در جبران و تعویض
ایران سالها بود که در آسیا گل اول را از حریف نخورده بود و شاید همین امر هم باعث شده بود تا ندانیم وقتی یک گل عقب میافتیم باید چگونه آن را جبران کنیم؟ تیم کی روش در بازی دیشب وقتی از حریف عقب افتاد هیچ برنامهای برای جبران نتیجه و تغییر روند بازی نداشت. به جز کاشته زیبای جهانبخش موقعیت دیگری خلق نشد و فقط چند دقیقه پس از گل اول، ژاپن توانست بر بازی احساسی و بی برنامه ایران غلبه کند و به گل بعدی هم برسد. این نکتهای است که کادرفنی تیم ملی حتما باید درباره آن توضیح دهند که دلیل این ضعف چه بود؟
تعویضها هم اصلا سورپرایزی با خود به همراه نداشتند و کار خاصی هم از پیش نبردند. تعویضهایی که به نظر کاملا احساسی میآمدند و هیچ برنامه خاصی پشت آن نبود. کریم انصاری فرد که در بازی قبل گل سوم تیم ملی را به ثمر رسانده بود، در این بازی از دقیقه ۵۸ به زمین آمد، اما کاملا محو بود و هیچ کاری از پیش نبرد. سامان قدوس و مهدی ترابی هم پس از رقم خوردن نتیجه ۲-۰ و به فاصله بیست دقیقه تا پایان بازی به زمین آمدند. دو بازیکن جوان و نسبتا کم تجربهای که برای نشان دادن ویژگیهای خود و البته هماهنگ شدن با تیم، احتیاج به زمان بیشتری داشتند و طبیعی بود که در آن جو سنگین بازی و فشار زیاد، نتوانند کاری از پیش ببرند.
ایران-کیروش؛ خط پایان؟
رویای ۲۰۱۹ هم برای ما به یک کابوس تبدیل شد. همانطور که رویای ۲۰۱۸، ۲۰۱۵، ۲۰۱۴، ۲۰۰۴ و... با اشک و آه به کابوس بدل شد. کارلوس کی روش هم پس از ۸ سال حضور پر فراز و نشیب در فوتبال ایران آن طور که خودش گفته به پایان کار خود با تیم ملی رسیده. با این حال همه خوب میدانند که الان و در این روزهای داغ و پر التهاب زمان مناسبی برای تعیین تکلیف نیمکت تیم ملی نیست.
راه فوتبال ایران و تیم ملی چه با کی روش و چه بی او ادامه دارد. اگر قرار است او بماند یا مربی دیگری جانشینش شود، در ابتدا باید از این فضای احساسی فاصله بگیریم و بعد مسئولین مربوطه به تصمیم گیری بپردازند.
کی روشی که حتی اگر استادیوم منحوس هزاع بن زیاد و جدال مقابل ژاپن که صدمین حضورش روی نیمکت تیم ملی بود را به عنوان نقطه پایان حضورش در ایران درنظر بگیریم، آن قدر در فوتبال ایران تاثیر داشته که سالها بعد بیشتر او را با تربیت نسلی فوق العاده و دو بار حضور پشت سر هم در جام جهانی و نمایشهای غرورآفرین مقابل قدرتهای برتر فوتبال جهان به یاد بیاوریم تا یک شکست دور از انتظار و غافلگیر کننده مقابل پر افتخارترین تیم تاریخ جام ملتهای آسیا.