بهروز غریب پور در اعتماد نوشت: پيش از اينكه به مشكلات دروني و بيروني تئاتر شهر بپردازم، ذكر يك نكته خالي از لطف نيست. بياييد ببينيم اين بنا كجا، يعني در چه مكاني احداث شده و قبلا چه هويتي داشته است.
ساختمان تئاتر شهر در محلي معروف به «كافه شهرداري» تاسيس ميشود و اين نكته از يك منظر متضمن وظايفي است كه شهرداري تهران از آغاز در قبال جريانهاي فرهنگي پايتخت برعهده داشته و امروز نيز نبايد فراموش كرده باشد. مردم آن سالها علاوه بر گذران اوقات فراغت خود در كافه شهرداري، در كنار صرف بستني با برنامههاي فرهنگي تئاتري از جمله برپايي خيمهشب بازي نيز مواجه ميشدند. حتي پيش از آن، برگزاري كلاسهاي هنري تهران بعضا با حمايت مستقيم شهرداري به جريان ميافتاد و اين نهاد اساسا خود را در ارتقاي سطح فرهنگ عمومي و مدنيت صاحب مسووليت و وجاهت ميديد. به اين ترتيب بود كه آموزش مستقيم و غيرمستقيم فرهنگ شهروندي نيز اتفاق ميافتاد. سال 46 وقتي قرار شد، تماشاخانه تازهاي ساخته شود.
شهرداري موظف شد ملكي براي ساخت اين مكان فرهنگي اختصاص دهد، آن هم با زيربنايي معادل 3 هزار متر مربع. بنابراين مشاركت شهرداري سالهاي سال ادامه داشته و همراهي به حدي بود كه بدون رد و بدل شدن كوچكترين سندي اداره محوطه پيراموني تئاتر شهر برعهده مدير تئاتر شهر قرار گرفت. اين فضا تا زمان حضور محمود احمدينژاد در شهرداري تهران جريان داشت و فضاي محوطه پيراموني مجموعه نيز طوري پيش ميرفت كه مردم انتظار داشتند در اين محل با فعاليتهاي فرهنگي و هنري مواجه شوند. اما پس از مقطعي كه گفتم، مديريت به تدريج به داخل مجموعه محدود و هدايت شد. يعني به نوعي محاصره شد و در نتيجه حالا ميبينيد كه مدير تئاتر شهر نميتواند در قبال بسياري اتفاقهاي خارجي و داخلي مسوول تلقي شود. به كل فراموش شده كه از ابتدا قرار بوده، تئاتر شهر منشأ چه خدمات فرهنگي و هنري به شهر تهران باشد.
از سوي ديگر، علي سردارافخمي بنايي براساس نمادهاي فرهنگ و معماري ايراني از جمله برج طغرل طراحي ميكند. مجموعهاي كه از منظر شكلي، رخ و نماي بيروني بسيار زيباست اما همين شكل و شمايل زيبا در بعد فني از ابتدا مشكلات زيادي به وجود آورد. يعني درست از زماني كه نمايش «باغ آلبالو» به كارگرداني آربي اُوانسيان در روز افتتاحيه تئاتر شهر روي صحنه رفت. به همين علت از سال 51 تا امروز هر فردي كه مدير ميشود، براي از سر راه برداشتن اين مشكلات راهحلهاي سليقهاي در پيش ميگيرد و ما به اين ترتيب با ساختماني مواجه هستيم كه از همان ابتدا از هر نظر با ناامني مواجه شد، چه در زمينه هويتي و چه در زمينه مسائل فني و اضطراري.
من به منظور بازسازي تئاتر شهر 6 ماه در ساختمان مشغول تحقيق بودم و ميدانم مساله كاملا ريشهاي است و بايد براي آن راهحل ارايه شود. نه تنها از روزي كه «باغ آلبالو» در تئاتر شهر روي صحنه رفت بلكه بعد از آن تا همين امروز هم مشخص نشد اين ساختمان محل اجراي چه شكل نمايشهايي است. پس بيهويتي يكي از گرفتاريهاي جدي تئاتر شهر است چراكه به عنوان نمونه وقتي كمدي فرانسس را يكي از شاخصههاي تئاتر ملي فرانسه در نظر ميگيريم، اينگونه تئاتري محلي براي بروز و ظهور در اختيار دارد ولي چنين چيزي در مورد تئاتر شهر ما وجود نداشته و ندارد. به همين دليل بحران تنها به جنبه فيزيكي بنا بازنميگردد بلكه مجموعه از منظر فرهنگي هم با بحران مواجه است.
در مدتي كه مشغول تحقيق و عيبيابي ساختمان بودم به اين نتيجه رسيدم، راهحل عبور از بحران كنوني تئاتر شهر كه در هر دو زمينه، به ويژه محوطه پيراموني بسيار حاد به نظر ميرسد، اين است كه بايد يك بار براي هميشه به مدير تئاتر شهر استقلال عمل بدهيم. اين ساختمان فرهنگي- هنري بايد بودجه مستقل داشته باشد و با تشكيل هياتمديره و بهرهگيري از نظر كارشناسان حوزه مديريت شود. به اين ترتيب با يكي شدن فضاي بيروني و دروني، شرايط تجمعات فرهنگي و ايجاد نوعي هويت به وجود خواهد آمد. آن زمان ديگر با چنين وضعيت آشفتهاي مواجه نخواهيم بود.