فرارو- یک کارشناس مسائل بین الملل گفت: «آمریکاییها قطعا برنامههایی برای سال ۲۰۱۹ در قبال ایران دارند. اما ماجرا این است که قبل از راه رسیدن دور دوم تحریمها، امریکاییهای خیلی سروصدا راه انداختند و تهدید میکردند و سعی داشتند ایران را قبل از ورود به این مرحله تحریک کنند که اقدام شتابزدهای انجام دهد یا بپذیر وارد مذاکره شود. به همین دلیل بود که یک روز تهدید میکردند و روز بعد اعلام میکردند که حاضرند با رهبر انقلاب یا آقای روحانی مذاکره و دیدار داشته باشند. اما چون این اتفاقها رخ نداد، الان آمریکاییها منتظر هستند ببینند که این تحریمهای دور دوم تا چه اندازه تاثیر میگذارد و آیا مثلا دلار دوباره جهش شدیدی خواهد داشت و آشوبهای خیابانی به راه خواهد افتاد یا خیر؛ بنابراین میتوان گفت که آنها تقریبا منتظر هستند. به هرحال آمریکاییها یک دوره شش ماهه هم به برخی کشورها معافیت داده اند و منتظر هستند ببینند در این دوره چه اتفاقهایی رخ میدهد؛ لذا الان خیلی وارد فضای تبلیغاتی و روانی نمیشوند. واقعیت این است که هرآنچه که میتوانستند در این حوزه روانی و تبلیغاتی انجام دهند را انجام دهند الان منتظر نتیجه هستند.»
امیرعلی ابوالفتح کارشناس مسائل آمریکا طی گفتگو با فرارو گفت: «خروج نیروهای امریکایی از سوریه را نباید به معنی خروج کامل آنها از تمام خاورمیانه تلقی کرد. آقای ترامپ یک ایدهای را مطرح کرده اند که گام اول آن را در سوریه برداشته است. دیدگاه وی این است که در بخشهای غیرضروری برای حفظ امپراطوری امریکا که عمدتا پرهزینه هستند و منفعتی را متوجه ایالات متحده نمیکند، تجدیدنظر و تامین امنیت این بخشها به دیگر بازیگران این عرصه واگذار شود تا از این طریق آمریکا تمرکز خود را معطوف به مسائل مهمتر و فوریتر کند. اگر در خاورمیانه این مسئله را بررسی کنید میبینید که همزمان با اینکه آمریکاییها نیروهای خود را از سوریه خارج کردند، بعد از ۳ سال یک ناو هواپیما بر وارد خلیج فارس کردند. این نشانگر آن است که از نظر ایالات متحده منطقه شرق مدیترانه مثل کشور سوریه، تقریبا از دست رفته است و دولت بشار اسد از لحاظ نظامی با کمک ایران، روسیه و حزب الله بر این کشور مسلط شده است. به همین دلیل الان سعی دارند در خلیج فارس حضور پررنگتری داشته باشند.»
وی افزود: «در آمریکا یک بحث کلانتری وجود دارد و این است که گروهی که الان در کاخ سفید قدرت را در دست دارند و یک جریان ملیگرای اقتصادی هستند، معتقدند که اگر امریکا این امپراطوری گسترده جهانی خود را سرو سامان ندهد و بخشهای غیرضروری و هزینه بر را واگذار نکند و روی مسائل و چالشهای مهمتر و بزرگتر متمرکز نشود، امکان دارد این امپراطوری از درون دچار فروپاشی شود. به همین دلیل به دنبال نوعی اصلاح و کوچک کردن این امپراطوری فربه و گسترده هستند. اما در این میان برخی با این ایده در داخل ایالات متحده کاملا مخالف هستند. اما بحث ملی گرایان این است که آمریکاییها بعد از ۷۰ سال اداره یک امپراطوری پرهزینه و پرمسئولیت و نقش پلیس و آتشنشان جهانی را برعهده داشتند و هرکجا جنگی رخ میداد آنها در آنجا حضور پیدا میکردند تا مبتنی بر منافع خودشان آن را پایان بدهند، الان با توجه به اینکه چین به سرعت در حال تبدیل شدن به یک امپراطوری اقتصادی است و روسیه هم توانسته به دوران اوج خود بازگردد، باید اصلاحاتی صورت بگیرد.»
او تصریح کرد: «این در حالی است که بخش عمده ساختار سیاسی، امنیتی و نظامی ایالات متحده همچنان تاکید دارد که مسیر گذشته ادامه پیدا کند و اگر قرار باشد آمریکا مسئولیتهای خود را واگذار و خود را محدود کند در رقابتی که با کشورهای بزرگ دارد، شکست خواهد خورد. در مجموع دو نگاه متفاوت در داخل ایالات متحده بر سر اینکه آمریکا چگونه امپراطوری خود را ادامه دهد وجود دارد؛ بنابراین میتوان گفت که آقای ترامپ و جریان ملی گریان که از سال ۲۰۱۶ به قدرت رسیده اند دچاری یک تقابل میان خود و کهنهکاران سیاسی و نهادهای امنیتی و نظامی، رسانهها و عموم نخبگان (دموکرات و جمهوری خواه) شده اند. گروه دوم معتقد است که اگر قرار به اصلاحات هم باشد نباید به شیوه انقلابی و بنیادین انجام شود که الان دونالد ترامپ دنبال میکند.»
این کارشناس مسائل بین الملل تاکید کرد: «اما اینکه کدام یک از این دو گروه درست میگویند را ما نمیتوانیم به عنوان کارشناسان غیر آمریکایی، تعیین کنیم. زیرا واقعا مشخص نیست که ایلات متحده به عنوان یک کشور بزرگ و قدرتمند و ثروتمند که طی ۷ سال اخیر تبیدل به یکی از مقروضترین کشورها شده است و الان خیلی از کشورها دیگر حرف آنها را قبول نمیکنند، میتواند در آینده منافع مردم این کشور را تامین کند. یا باید نوعی تجدیدنظر در سیاست خارجه مانند شوروی در دهه ۱۹۸۰ صورت بگیرد. البته اصلاحات شوروی به فروپاشی آنها منجر شد، ولی نباید این نکته را نادیده گرفت که از دست دادن یک امپراطوری بزرگ مثل شوروی، بار سنگین روسها را سبک کرد و الان روسیه کنونی توانسته خود را احیا کند. شاید اگر قرار بود همان امپراطوری را ادامه میدادند، الان همین روسیه هم وجود نداشت که یکی از ابرقدرتهای جهانی به شمار بیاید.»
وی در پاسخ به این سوال که مدتی دیگر مجلس نمایندگان با حضور نمایندگان جدید از جریان دموکرات تشکیل خواهد شد، آیا این میتواند مشکلات ترامپ را دوچندان کند، گفت: «قطعا با تشکیل مجلس جدید ما شاهد تغییرات و تنشهایی خواهیم، اما اینکه فکر کنیم ممکن است مجلس نمایندگان در خصوص ایران و برجام نقش خاصی داشته باشند اشتباه است. زیرا ماجرای رویکرد ایالات متحده با ایران و توافق هستهای، مکانیزمی است که باید در کاخ سفید درباره آن تصمیمگیری شود. باید توجه داشت که به طور کلی مجلس نمایندگان تمرکزش بر مسائل داخلی است و خیلی نمیتواند رویکرد کاخ سفید در قبال مسائل سیاست خارجی به خصوص درباره ایران را تغییر دهد.»
ابوالفتح در خصوص اینکه مدتی است مقامات کاخ سفید برخلاف ماههای گذشته که مداوم درباره ایران اظهار نظر میکردند، سکوت کرده اند، عنوان کرد: «آمریکاییها قطعا برنامههایی برای سال ۲۰۱۹ در قبال ایران دارند. اما ماجرا این است که قبل از راه رسیدن دور دوم تحریمها، امریکاییهای خیلی سروصدا راه انداختند و تهدید میکردند و سعی داشتند ایران را قبل از ورود به این مرحله تحریک کنند که اقدام شتابزدهای انجام دهد یا بپذیر وارد مذاکره شود. به همین دلیل بود که یک روز تهدید میکردند و روز بعد اعلام میکردند که حاضرند با رهبر انقلاب یا آقای روحانی مذاکره و دیدار داشته باشند. اما چون این اتفاقها رخ نداد، الان آمریکاییها منتظر هستند ببینند که این تحریمهای دور دوم تا چه اندازه تاثیر میگذارد و آیا مثلا دلار دوباره جهش شدیدی خواهد داشت و آشوبهای خیابانی به راه خواهد افتاد یا خیر؛ بنابراین میتوان گفت که آنها تقریبا منتظر هستند. به هرحال آمریکاییها یک دوره شش ماهه هم به برخی کشورها معافیت داده اند و منتظر هستند ببینند در این دوره چه اتفاقهایی رخ میدهد؛ لذا الان خیلی وارد فضای تبلیغاتی و روانی نمیشوند. واقعیت این است که هرآنچه که میتوانستند در این حوزه روانی و تبلیغاتی انجام دهند را انجام دهند الان منتظر نتیجه هستند.»