هفته گذشته حسنعلی قنبری از سوی محمدکاظم چقازردی، مدیرعامل بانک سپه به سِمت مدیرعاملی گروه مدیریت سرمایهگذاری امید منصوب شد. البته قنبری خود در سالهای 1387 تا 1389 مدیرعامل بانک سپه بوده است.
به گزارش ایرنا، این موضوع که قنبری در زمان دولتهای نهم و دهم مدیرعامل بانک سپه بوده، خود تبدیل به سوژهای شد تا در روزهای اخیر اخباری علیه وی منتشر شود مبنیبر اینکه وی از مدیران اصطلاحاً احمدینژادی است. در یکی از این مطالب بیان شده: «تغییر ناگهانی و تصمیم به برپایی هرچه سریعتر جلسه تودیع مدیرعامل فعلی و معارفه مدیرعامل بازنشسته و اسبق دولت احمدینژاد، در شرایطی است که چند ماهی به زمان برگزاری مجمع عمومی با حضور سهامداران و ارائه گزارش عملکرد باقی مانده است و چینش نیروهای سیاسی وابسته به طیف دولت بهار در هیأتمدیرهها و پستهای مدیریتی مهم ابهامات بسیاری در اذهان سهامداران و کارشناسان بازار سرمایه ایجاد کرده است.»
احمدینژاد را نمیشناسم!
قنبری با اشاره به اینکه سابقه فعالیت بانکیاش به سالها پیش بازمیگردد، میگوید: من عضو هیأتعلمی دانشکده اقتصاد دانشگاه شهید بهشتی هستم. اساساً آقای احمدینژاد را نمیشناختم و اکنون نیز نمیشناسم. آمدن من به بانک سپه داستان دیگری دارد. من از سال 1374 در بانک کشاورزی مشاور مدیرعامل بودم. در کنار کار دانشگاهی خود در دانشگاه شهید بهشتی که از سال 1370 آغاز شد، سالها در بانک کشاورزی، بانک تجارت، شرکت سرمایهگذاری خارجی ایران (ایفیک) و پستبانک فعالیت کردم.
وی میافزاید: در پستبانک عضو هیأتمدیره بودم. خوشبختانه در آن زمان موفقیتهای چشمگیری حاصل شد از جمله اینکه پستبانک در بورس نیز پذیرفته شد و سود سهام در طول سه سال متوالی چیزی در حدود 100 درصد در هر سال رشد پیدا کرد.
قنبری به همدانشگاهی بودنش با معاون اول دولت احمدینژاد اشاره کرده و اظهار میکند: دکتر پرویز داوودی، معاون اول وقت رئیس جمهور که از همکاران من در دانشگاه شهید بهشتی و همچنین از دوستان بنده هستند، میدانستند که در کنار فعالیت دانشگاهی، فعالیت بانکی نیز انجام میدهم. در آن زمان، آقای داوودی از من خواست که به بانک سپه بیایم.
مدیرعامل اسبق بانک سپه مشکلات آن زمان این بانک را اینگونه برمیشمرد: در آن برهه بانک سپه همزمان با مشکل تحریم، اضافه برداشت سنگین از بانک مرکزی، انباشت مطالبات معوق و اجرای یک طرح غلط بانکی به نام «سپاس» روبهرو بود. این عوامل باعث شده بود که بانک سپه در شرایط بسیار بحرانی قرار گیرد.
وی طرح سپاس را اینگونه تشریح میکند: این طرح در واقع مخفف «سپرده اعتباری سپه» بود و بر اساس آن، هر فردی که برای مدتی پول خود را در بانک سپه نگاه میداشت، امتیازی به وی تعلق میگرفت که این امتیازها قابل تجمیع و انتقال بود. عدهای به پشتوانه این امتیازها از بانک سپه تسهیلات دریافت میکردند.
قنبری در همین باره اضافه میکند: در وهله اول برای جذب سپردهها بود، اما سپردهگذاران بهمحض فروش امتیازات خود، سپردههای خود را از بانک خارج میکردند. این رویه باعث شده بود بانک سپه در شرایط بسیار نامطلوبی قرار گیرد. برای نمونه مبالغ تسهیلات اعطا شده در چارچوب این طرح به بیش از 36 هزار میلیارد ریال رسیده بود، در حالی که تقریباً هیچ پشتوانهای نداشت.
وی درباره نحوه انتصابش به مدیرعاملی بانک سپه میگوید: آقای داوودی بنده را به آقای دکتر حسین صمصامی سرپرست وقت وزارت اقتصاد و دارایی معرفی کردند که ایشان هم از همکاران من در دانشکده اقتصاد دانشگاه شهید بهشتی بودند.
قنبری میافزاید: من با معضلات چهارگانهای که اشاره کردم بانک سپه را تحویل گرفتم. تقریباً ظرف شش ماه، بهجز تحریم، تمام مشکلات یاد شده را حل کردم. در آن زمان یک تحول چشمگیر در بانک سپه اتفاق افتاد.
صفآرایی حامیان احمدینژاد
مدیرعامل اسبق بانک سپه به مسئله قابلتأملی در حوزه وصول مطالبات اشاره میکند: در حیطه وصول مطالبات با افرادی مواجه بودیم که افرادی ذینفوذ و دارای اسم و رسم بودند. همه این افراد در مقابل من صفآرایی کردند و خواستند که مقدمات عزل من را فراهم کنند. این افراد گروههای مختلفی را شامل میشدند که حامیان آقای احمدینژاد بودند. افرادی که اشاره کردم، پیشتر از منافعی بهرهمند شده بودند.
خاوری قابل اعتماد نبود
وی با اشاره به انتخاب محمودرضا خاوری مدیرعامل اسبق بانک ملی ایران میگوید: هنگامی که من وارد بانک سپه شدم، در انتهای دوره اول تا ابتدای دوره دوم دولت آقای احمدینژاد بود. در آن برهه مسئله انتخاب آقای خاوری برای مدیرعاملی بانک ملی هم مطرح بود. پیش از آنکه وی انتخاب شود، من بهعنوان مدیرعامل بانک سپه منصوب شده بودم. هنگامی که میخواستند خاوری را انتخاب کنند، وی بازنشسته بود. داوودی، معاون اول وقت رئیس جمهور از من خواست که سوابق کاری خاوری را در بانک سپه پیدا کنم تا تصمیم بگیرند که وی را بهعنوان مدیرعامل بانک ملی انتخاب کنند یا خیر.
قنبری اینطور ادامه میدهد: از آنجایی که اطلاعات کاملی نسبت به آقای خاوری نداشتم، از آقای داوودی سه روز زمان خواستم تا تحقیقات خود را انجام دهم. در عرض سه روز تحقیقات خود را در بانک سپه کامل کردم. خاوری مدیر بخش حقوقی بانک سپه بود و سپس به مدیرعاملی آن بانک رسیده بود. تصویر باقیمانده از وی، خیلی کدر و غیرقابل اعتماد بود. هنگامی که دکتر داوودی با من تماس گرفت، همین عبارتها را به کار بردم و گفتم از من نخواهید که آقای خاوری را برای مدیرعاملی بانک ملی تأیید کنم.
وی میافزاید: از آنجایی که دکتر داوودی به بنده اعتماد کامل داشتند، گفتند مطمئن باش که حکم مدیرعاملی خاوری توسط من امضا نمیشود. در همین کشوقوس بود که دکتر داوودی برکنار و محمدرضا رحیمی بهعنوان معاون اول رئیس جمهور انتخاب شد. بلافاصله هم حکم آقای خاوری را امضا کرد.
رحیمی از دستم شاکی شد
قنبری با بیان اینکه رحیمی، معاون اول وقت رئیس جمهور همان زمان نیز تحت تعقیب قوه قضاییه بود، میگوید: پرونده وی در جریان بود و بازرسیها و رسیدگیها ادامه داشت. قوه قضاییه طی نامهای از بانک مرکزی خواسته بود که اطلاعات حسابهای بانکی آقای رحیمی و اعضای خانواده وی را به این نهاد اعلام کند. در آن زمان رئیس بخش نظارت بانک مرکزی آقای حمید تهرانفر بود که وی نامه قوه قضاییه را به تمام بانکها منعکس کرده بود.
مدیرعامل اسبق بانک سپه اظهار میکند: متأسفانه بنا بر ملاحظات سیاسی و کنار آمدن با آقای رحیمی، هیچ بانکی جرئت نکرده بود استعلام حسابهای بانکی آقای رحیمی را از سیستم خود انجام دهد و گزارش کند. بانک سپه تنها بانکی بود که این کار را انجام داد. من آن زمان سفر بودم، نامه بانک مرکزی به دست آقای دکتر بهزاد شیری، عضو هیأت مدیره میرسد. وی به زهرا اسفندی، رئیس حقوقی بانک دستور میدهد و اینگونه کار تحقیقات آغاز میشود.
وی اینطور ادامه میدهد: هنگامی که از سفر برگشتم دیدم محمود بهمنی، رئیسکل اسبق بانک مرکزی بهشدت دنبال من میگردد. علت را جویا شدم که گفت بانک سپه تنها بانکی است که حسابهای رحیمی را استعلام کرده و اکنون وی علت این کار را جویا شده و گفته که این اقدامی سیاسی بوده و شما خواستهاید آبروی من را ببرید.
قنبری درباره نتایج این تحقیقات اظهار میکند: سپه 1800 شعبه در سرتاسر ایران داشت و تمام آن شعب استعلام شده بودند که اگر حسابهایی تحت این عناوین وجود دارد، اطلاعات آن را به ما اعلام کنند. البته ما چیز خاصی پیدا نکردیم و رقمهای آنچنانی در این حسابهای پیدا نشد. اما رحیمی از قروه که شهر مادریاش است، مطلع شده بود که بانک سپه این مسئله را پیگیری کرده و از من که مدیرعامل بانک بودم، شاکی شده بود.
تاوان انجام وظیفه!
مدیرعامل اسبق بانک سپه میگوید: رحیمی من را به دفتر ریاست جمهوری دعوت کرد. در آنجا بعد از کلی گلایه، گفت چرا فقط شما چنین کاری انجام دادهاید؟ من هم توضیحاتی ارائه دادم و نهایتاً به من گفت که اگر میخواهی همچنان مدیرعامل بانک سپه باقی بمانی و به کارت ادامه دهی، همین امروز حکم عزل شیری و اسفندی را بنویس و برای من فکس کن.
وی در ادامه اظهار میکند: بنده به بانک رفتم و با آن دو نفر جلسه گذاشتم. به ایشان گفتم در شأن من نیست برای اینکه در این سِمت باقی بمانم، همکاران خود را به علت انجام وظیفه صحیح تنبیه کنم. ظرف دو هفته بعد از آن، آقای اصغر ابوالحسنی، معاون وقت امور بانک و بیمه وزارت امور اقتصادی و دارایی به دفتر من آمد و گفت قرار است بهجای من فرد دیگری را منصوب کنند. همان جا کلید اتاق را به وی تحویل دادم. ظرف نیم ساعت بعد از ابلاغ این حکم، کیف خود را برداشتم و از دفتر خارج شدم.
قنبری با بیان اینکه هیچ اتهام مالی، سیاسی و اخلاقی نتوانستند علیه من مطرح کنند که من را کنار بگذارند، میگوید: منتظر ماندند تا دوره کاری من تمام شود. برای من حکمی دو ساله صادر شده بود که آن را تمدید نکردند.
گفتند موسویچی هستی!
وی درباره خصومتهای جریان احمدینژاد با خود میگوید: تمام این خصومتها به این علت بود که من در انتخابات دور دوم این جریان را کمک نکرده و امکاناتی برای آنها فراهم نکردم. اصلاً در مراسم آنها شرکت نمیکردم. آن زمان این آقایان به من اتهاماتی میزدند، از جمله اینکه میگفتند من موسویچی هستم و ریشه اصلاحطلبی دارم.
قنبری درباره سالهای بعد فعالیت خود میگوید: بعد از اینکه از بانک سپه کنار گذاشته شدم، به دانشگاه شهید بهشتی برگشتم و معاونت اداری و مالی دانشگاه به بنده محول شد. سپس مسئولیتهای دیگری در دانشگاه و دانشکده اقتصاد داشتم. یک سال و نیم پیش عضو هیأت مدیره بانک دی شدم، پیش از آن نیز به مدت 6 ماه عضو هیأت مدیره بانک حکمت ایرانیان بودم. اخیراً نیز خواسته شده تا مدیرعاملی گروه مدیریت سرمایهگذاری امید را بر عهده بگیرم. پیشنهاد آن نیز از سمت مدیرعامل بانک سپه مطرح شده است.