عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی در مورد صحبتهای جهانگیری درباره عدم اختیار در دولت حتی در حد تغییر منشی گفت: آن چیزی که اتفاق افتاد یک کدورت کوتاهمدتی بود که بعد با دیداری که بین رئیسجمهور و معاون اول صورت گرفت حل شد.
به گزارش فارس، محمد قوچانی عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی و فعال رسانهای اصلاح طلب در گفتوگوی تفصیلی درباره عضویت و سابقه همکاری خود با سازمان منحله مجاهدین اظهار داشت: من هیچ وقت به یک معنا عضو مجاهدین انقلاب نبوده بلکه هوادار مجاهدین انقلاب بودم و از سالهای ۷۳ تا ۷۷ ادامه پیدا کرد.
وی با بیان اینکه سازمان مجاهدین انقلاب با سروش مرزبندی جدی داشت، افزود: هواداران هر دو هفته یکبار با یکی از اعضای شورای مرکزی جلساتی برگزار میکردند. یعنی فرم را پر کردیم و گزینش هم شدیم. جالب است بدانید آقای ابوالفضل قدیانی گزینش ما را انجام داد. اولین سؤالهایی که میپرسیدند این بود که دیدگاه شما راجعبه دکتر سروش چیست.
عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی درباره نقدهای خود به مرحوم هاشمی رفسنجانی ضمن اینکه آن زمان هیچ آشنایی با آقای هاشمی نداشتم، گفت: من هنوز اصل نامزدی آقای هاشمی در مجلس ششم را قبول ندارم.
وی با تاکید بر اینک کسانی که از آقای هاشمی را برای شرکت در مجلس ششم دعوت کردند اشتباه کردند، خاطرنشان کرد: من بعدها اً شنیدم که آقای خاتمی هم جزو کسانی بود که از آقای هاشمی برای نامزدی در مجلس ششم دعوت کرده بود و حداقل رضایت داشت.
اهم اظهارات قوچانی به شرح زیر است:
- ما تغییر کردیم و هم آقای هاشمی تغییر کرد، در دیداری که بعدها با آقای هاشمی داشتم ایشان گفت: «ما که شما را بخشیدیم». خیلی استقبال گرم و پرشوری داشتند و بعد از آن هم چندین بار خدمتشان رسیدیم و ۷-۸ باری به اتفاق روزنامهنگاران یا شورای مرکزی کارگزاران با ایشان جلسه داشتیم. من آثار رنجیدگی در ایشان ندیدم. الان که نگاه میکنم ممکن است در مقاطع مختلف خیلی بیانصافی کرده باشیم و به نظرم ایرادهای جدی به ما در نقد آقای هاشمی وارد است. ما خودمان اسیر چپروی هم بودیم.
- {در مورد کاندیداتوری مرحوم هاشمی در سال ۸۴}: با وجود اینکه من در سال ۸۴ از نامزدی آقای هاشمی استقبال کردم، اما بر این باورم که اگر آقای هاشمی نامزد مناسبی که مورد دیدگاهش بود را به صحنه میآورد خیلی مناسبتر از نامزدی خودش بود.
- روحانی را از موسوی خوئینیها هم اصلاحطلبتر میدانم، بعضی از دوستان از آنطرف بام میافتند. اخیرا دیدهام یکی از دوستان مصاحبه کرده و هر چه خواسته علیه آقای هاشمی گفته و از آن طرف از آقای موسوی خوئینیها که برای ایشان احترام قائلم، ولی برون دادی از ایشان نمیبینم از آن جریان دفاع میکند.
- {در پاسخ به این سوال که یعنی آقای موسویخوئینیها در اردوگاه اصلاحات کنش مؤثری ندارد}: من فکر میکنم ظرفیت سیاسی آقای خوئینیها خیلی بیشتر از ظرفیت فعلی است. شما اطلاع دارید که از بین مجموعه ارتباطاتی که قرار شد بین حاکمیت و اصلاحات از چند سال گذشته شکل بگیرد و از زمان رئیس جمهور شدن آقای روحانی صورت بگیرد و آقای جهانگیری پیشگام این قضیه بودند، آقای موسویخوئینیها جزو معدود افرادی بودند که برای ارتباط بین حاکمیت و اصلاحات تایید شدند. به نظرم این ظرفیت باید وقت بیشتری برای این کار بگذارد.
- این اتفاق میتواند بیفتد و حداقل آقای خوئینیها به عنوان گرایشی که شخصیت محترمی هستند و گرایش چپشان بیش از همه است، میتوانند این ارتباط را بهتر و بیشتر برقرار کنند. احساسم این است که صرف حضور ایشان در شورای مرکزی مجمع روحانیون مبارز و یک گفتوگوی پشت صحنه خیلی کارآمد نیست. قهر ایشان با حاکمیت خیلی بیش از اندازه طول کشید.
- آقای روحانی فردی مصلح است، به هر حال آقای روحانی همان طور که شما گفتید انتخاب جریان اصلاح طلبی بوده و حتی به آقای عارف ترجیحش دادند. ما موظفیم مسئولیتهای این جریان را بر عهده بگیریم. نه جامعه قبول میکند نه هیچ کسی دیگر.
جامعه روحانی را بیشتر اصلاحطلب میداند
- جامعه روحانی را بیشتر اصلاحطلب میداند به عبارتی آقای روحانی حرفهایی میزند که شاید هیچ کدام از اصلاح طلبان نزدند، نمیزنند، نخواهند زد و نتوانند بزنند.
- آقای روحانی نه فقط در مباحث سیاسی بلکه در مباحث اقتصادی نیز نگاهی جدا از جریان سوسیالیستی دارد، اصلاح طلبان در حیث اقتصاد، نگاه سوسیالیستی دارند و منبعث شده از تفکرات دهه ۶۰ است. دیدگاههای آقای مهندس موسوی که انسان بسیار پاکی هستند، در خصوص مسائل اقتصادی به عنوان مثال در مورد سیاستهای اصل ۴۴ که در مناظرات سال ۸۸ با آقای احمدی نژاد مطرح کردند دیدگاهی دولتمحور و نهادگراست.
اگر اصلاح طلبی بخواهد شکستی بخورد، نه از باب اصلاحطلبی بلکه از باب ناکارآمدی خواهد بود.
- {در پاسخ به این پرسش که آیا حمایت پروپاقرص و صد درصدی از این دولت برای اصلاح طلبان هزینه نمیسازد}: انسان باید پای انتخابی که انجام میدهد بایستد و نمیتواند رفیق نیمه راه باشد، به هر حال ما یک انتخابی را انجام دادیم و میدانستیم که آن انتخاب چه انتخابی است؛ بنابراین تلقی ما این بوده که آقای روحانی فرد مناسبی است. به نظر من هیچ اصلاح طلبی اذعان ندارد که از رأی دادن به آقای روحانی در سال ۹۲ و ۹۶ اشتباه کرده است؛ چراکه آقای روحانی کارهایی صورت داده که در خور تقدیر است.
- {درباره عملکرد دولت در بعد اقتصاد}: ما معتقدیم دولت آقای روحانی از ابتدا تا لحظه خروج ترامپ از برجام در مقوله اقتصادی درست عمل کرد، اما بعد از آن برخوردهایی در تیم اقتصادی دولت به خصوص در سازمان برنامه و بودجه وجود داشته که مناسب نبوده است. این هیچ ربطی به حزب اعتدال توسعه ندارد. اما شخص آقای نوبخت اگر وزیر آموزش و پرورش میشد، خیلی خوب بود و شاید اگر رئیس برنامه و بودجه در دولت نخست آقای روحانی بود هم خوب بود البته شاید.
- تیم اقتصادی باید پیشبینی میکرد که آقای ترامپ جنگ روانی انجام میدهد، اما این پیشبینی را صورت نداد. نظام جمهوری اسلامی تصمیم گرفته که اکنون با ترامپ مذاکره نکند و ترامپ نیز تصمیم گرفته هر طور شده با ما مذاکره کند؛ بنابراین باید هزینه این تصمیم را بپردازیم ولو اینکه مخالف این تصمیم در بعد کارشناسی باشیم. به مردم باید ثابت و اقناع کنیم که این یک تصمیم درستی است و ما نمیتوانیم وسطهای راه زیر میز بزنیم.
باید از دولت حمایت کرد و پای آن ایستاد
- به هر حال بنده محمدقوچانی زمانی آن طرف میز نشسته بودم و میگفتم مذاکره کنید، چون اگر با ترامپ مذاکره کنید نظراً همه چیز حل است، اما اکنون میبینم خیر همه چیز حل نیست چرا که میفهمم آن باغ بهشتی که برخی از نیروهای خارج از چرخه سیاست نشان میدهند، درست نیست؛ بنابراین از این حیث باید از دولت حمایت کرد و پای آن ایستاد، اما آن را نقد هم کرد.
- {در مورد صحبتهای جهانگیری درباره عدم اختیار در دولت حتی در حد تغییر منشی}: آن چیزی که اتفاق افتاد یک کدورت کوتاهمدتی بود که بعد با دیداری که بین رئیسجمهور و معاون اول صورت گرفت حل شد و اکنون تردیدی ندارم که آقای جهانگیری ادامه خواهد داد. به نظرم در بحث انتخاب برخی از وزرا و ترمیم کابینه بود.
- {در واکنش به این سوال که معاون اول رئیسجمهور و رئیسجمهور باید با هم مشورت داشته باشند، بالاخره صحبتهای آقای جهانگیری ناظر بر عدم مشورت بوده است}: نه؛ مشورت صورت گرفته بود، اما شاید آن فرآیندی که منتهی به تصمیم شده بود، سبب شد که آقای جهانگیری جا بخورد، وگرنه آقای جهانگیری نیز قبول دارد که تصمیم گیری نهایتا با رئیسجمهور است، چون کابینه متعلق به رئیسجمهور است. اما به هر حال فتنه کردن برخی دوستان اصلاحطلب در روابط بین این دو نفر بیتأثیر نبود.