قاضی گینزبرگ یکی از نمادهای جریان لیبرال در عرصه اجتماعی و سیاست آمریکا است
فرارو- ماه پیش روث بیدر گینزبرگ، قاضی ۸۵ ساله دادگاه عالی آمریکا، در دفتر کارش زمین خورد و سه دندهاش شکست. واکنش آمریکاییها، یا بهتر است بگوییم لیبرالهای آمریکایی، باورنکردنی بود: ترکیبی از آرزوی بهبودی و هراس آشکار از اتفاقی بدتر.
به گزارش فرارو به نقل از بی بی سی، خوشبختانه قاضی گینزبرگ چند روز بعد مرخص شد و به خانه رفت. اما نگرانی بسیاری آمریکاییها برای سلامتی مسنترین قاضی دادگاه عالی ایالات متحده همچنان ملموس است.
اما چرا؟ دلیل این همه توجه به وضع جسمی خانم قاضی چیست؟
پاسخ کوتاه این است که اگر قاضی گینزبرگ کنارهگیری کند یا نتواند کار کند، دونالد ترامپ باید یک قاضی دیگر به جایش معرفی کند. و با توجه به اینکه تا کنون دو قاضی محافظهکار به دادگاه عالی فرستاده، کنترل محافظهکاران بر بالاترین مرجع قضایی آمریکا محکمتر میشود.
اما این تمام ماجرا نیست.
بخشی از توجه عمومی به حال خانم گینزبرگ به این خاطر است که او در سالهای گذشته به یکی از نمادهای جریان لیبرال در عرصه اجتماعی و سیاست آمریکا بدل شده. از زندگیاش مستند ساختهاند، کتاب پرفروش نوشتهاند، و فیلمی سینمایی ساختهاند که این روزها بر پرده سینماهاست. تیشرت و لیوان و چیزهای دیگر با عکس او هم که مدتهاست فروخته میشود.
هالووین امسال، عروسکهای گینزبرگ هم به بازار آمد و بعضی دختربچهها شبیه خانم قاضی لباس پوشیدند.
آیرین کارمن، یکی از نویسندگان کتاب پرفروش در مورد خانم گینزبرگ میگوید: "به نظرم مردم از هر گروه سنی که هستند، از اینکه زنی ۸۵ ساله همچنان خستگیناپذیر در عرصه عمومی برای عدالت و برابری تلاش میکند، خوششان میآید. آدمهایی مثل او زیاد نیستند."
قاضی گینزبرگ ریزجثه و جدی است. شمرده حرف میزند و بین جملاتش سکوت میکند. معروف است که حوصله خوشوبش کردن ندارد. او حقوقدان برجستهای است که حالا به یک چهره سرشناس تمامعیار بدل شده.
کاهش حقوق به خاطر بارداری
جون روث بیدر سال ۱۹۳۳ در محله فلتبوش بروکلین در ایالت نیویورک به دنیا آمد. پدر و مادرش مهاجران یهودی بودند. وقتی هفده ساله بود، مادرش مرد. همان سال به دانشگاه کورنل رفت و سال ۱۹۵۴ فارغالتحصیل شد.
بعد از ازدواج نام خانوادگی همسرش (مارتی گینزبرگ) را گرفت و شد روث بیدر گینزبرگ. وقتی باردار شد، شغلش را گرفتند و شغلی پایینتر برایش در نظر گرفتند. در دهه پنجاه میلادی، تبعیض علیه زنان باردار قانونی بود. به خاطر همین تجربه، بارداری دومش را از کارفرما پنهان کرد.
سال ۱۹۵۶ به مدرسه حقوق هاروارد رفت. آن سال فقط ۹ دختر در رشته حقوق پذیرفته شده بودند. رئیس دانشکده در بدو ورود ازشان پرسید چطور میتوانید این واقعیت را که جای ۹ پسر را گرفتهاید توجیه کنید. روث کمی بعد از هاروارد به مدرسه حقوق کلمبیا در نیویورک رفت. او اولین زنی بود که برای نشریه حقوق هر دو دانشگاه کار میکرد.
با این همه - و به رغم اینکه شاگرد اول بود - نمیتوانست کار پیدا کند.
خودش میگوید: "هیچ دفتر حقوقی در نیویورک استخدامم نمیکرد. از سه جهت مشکل داشتم: یهودی بودم، زن بودم، و مادر."
سال ۱۹۶۳ گینزبرگ بالاخره استاد مدرسه حقوق راتگرز شد. کلاس حقوق و زنان او یکی از نخستین درسهای دانشگاهی در این حوزه بود. او در همین دوران پروژه حقوق زنان را در اتحادیه آزادیهای مدنی آمریکا (ای-سی-ال-یو) راه انداخت. سال ۱۹۷۳ مشاور حقوقی اصلی این اتحادیه شد و مدام با پروندههای تبعیض جنسیتی در دادگاهها حاضر بود.
در شش مورد، کار پرونده به دادگاه عالی آمریکا رسید، که پنج بار گینزبرگ سربلند بیرون آمد.
یکی از این موارد به خاطر شکایت یک افسر نیروی هوایی بود که نتوانسته بود برای شوهرش کمک هزینه مسکن بگیرد. کمک هزینهای که افسران مرد برای زنهاشان میگرفتند. گینزبرگ البته وکالت مردها را هم قبول میکرد. سال ۱۹۷۵ در دفاع از مردی به دادگاه رفت که همسرش هنگام زایمان مرده بود و نمیتوانست کمک هزینه فرزند (که به مادران تعلق میگرفت) را بگیرد.
گینزبرگ سالها بعد که قاضی دادگاه عالی شد، به این پرونده اشاره کرد و گفت: "آن پرونده نمونه بارز این نکته بود که تبعیض جنسیتی گریبان همه را میگیرد." او از آن دوران به عنوان دورانی یاد میکند که باید "مثل یک مربی مهدکودک" داستان تبعیض جنسیتی را به قاضیهای مرد توضیح میداد.
دومین قاضی زن دادگاه عالی آمریکا
سال ۱۹۸۰، در شرایطی که جیمی کارتر سعی داشت ترکیب دادگاههای فدرال را از یکدستی (مردان سفیدپوست) در بیاورد، روث گینزبرگ قاضی دادگاه تجدیدنظر واشنگتن دی.سی شد. ناظران او را میانهرو میدانستند. گاه با محافظهکاران رای میداد و گاه علیهشان - مثلا در پرونده ملوانی که به خاطر همجنسگرا بودن از نیروی دریایی اخراج شده بود.
سال ۱۹۹۳، بیل کلینتون قاضی گینزبرگ را برای نشستن بر یکی از کرسیهای دادگاه عالی آمریکا معرفی کرد. آنطور که نشریه نیویورکر گزارش کرده، بعضی فمینیستها با بیرون کشیدن برخی اظهارنظرهای قبلی گینزبرگ سعی کرده بودند نظر بیل کلینتون را عوض کنند، اما موفق نشده بودند.
ادای سوگند گینزبرگ به عنوان قاضی دادگاه عالی. همسرش، مارتین، انجیل را در دست دارد
در مستندی که سال ۲۰۱۸ در مورد گینزبرگ ساخته شد، کلینتون میگوید: "مصاحبهاش کار را تمام کرد. یک ربع بیشتر حرف نزده بودیم که تصمیم گرفتم معرفیاش کنم."
به این ترتیب روث گینزبرگ دومین قاضی زن در تاریخ دادگاه عالی آمریکا شد.
در نطق ورودش به دادگاه عالی از حق زنان برای سقط جنین دفاع کرد: "شرط لازم برابری زن و مرد این است که زن تصمیمگیرنده باشد. اگر محدودیتهایی وضع کنیم که انتخاب را از زن بگیرید، او را به خاطر جنسیتاش محروم کردهاید."
معترض آتشین
در بیستوپنج سالی که گینزبرگ قاضی دادگاه عالی آمریکا بوده، این دادگاه به مرور محافظهکار تر شده، و هرچه محافظهکارتر شده، گینزبرگ بیشتر به چپ گرایش پیدا کرده، تا جایی که امروزیها او را به خاطر مخالفتهای تندوتیز و نطقهای آتشینش علیه محافظهکارها میشناسند.
مثلا در پرونده معروف به شلبی کاونتی علیه هولدر، دادگاه بخشی از قانون حق رای را (که سال ۱۹۶۵ تصویب شده بود) با پنج رای در برابر چهار رای لغو کرد. بخش لغو شده بندی بود که تغییر قوانین مربوط حق رای در انتخاباتهای محلی را منوط به تایید دادستان کل ایالات متحده میکرد. این بند در قانون گنجانده شده بود که ایالتها نتوانند به آسانی برخی شهروندها را از رای دادن محروم کنند. گینزبرگ تلاش کرد مانع لغو این بند قانونی بشود اما نتوانست.
موافقان لغو استدلال میکردند که آمریکا به اندازه کافی در سیاست جلو رفته که نیازی به این بند نباشد. گینزبرگ در مخالفت با رای اکثریت دادگاه نوشت این استدلال "مثل این است که زیر رگبار چون میبینی خیس نمیشوی، چترت را دور بیاندازی."
از قضاوت تا شهرت
چند سال پیش یک دانشجوی حقوق به نام شانا کنیژنیک که تحت تاثیر موضعگیریهای بیپرده قاضی گینزبرگ قرار گرفته بود، وبلاگی راه انداخت به نام نوتوریوس آر-بی-جی (حروف اول روث بادر گینزبرگ)، که اشارهای است به نام نوتوریوس بی-آی-جی، خواننده فقید رپ.
این وبلاگ نسل جوان فمینیستها را با قاضی گینزبرگ آشنا کرد. به مرور خوانندگان نوتوریوس آر-بی-جی آنقدر زیاد شدند که کنیژنیک با همکاری آیرین کارمن، کتابی به همین نام منتشر کرد. کتاب بلافاصله به فهرست پرفروشها رفت و باعث شد یک قاضی دادگاه عالی به یک نماد فرهنگ عامه بدل شود.
کمی بعد کیت مککینن، بازیگر و کمدین آمریکایی، در برنامه تلویزیونی شنبه شبها نقش قاضی گینزبرگ را بازی میکرد. چیزی نگذشت که خود گینزبرگ هم بین هوادارانش تیشرت با عکس خودش پخش میکرد.
یکی از دستیاران سابق قاضی گینزبرگ میگوید: "به نظرم ایشان در سالهای اخیر از این ماجرا لذت برده. فکر میکنم از این که میبیند میراث کاریاش یک نسل جدید را، به ویژه زنان جوان را، به وجد آورده، خودش هم به وجد میآید."
گینزبرگ به توداری و صبوری شهره است. اما از نقد - و البته خطا - بری نیست.
در دوران انتخابات ریاستجمهوری ۲۰۱۶ آمریکا، دونالد ترامپ را "متقلب" خواند و گفت نمیتواند جهانی را که کسی مثل او در آن رئیسجمهور میشود تصور کند. بسیاری ناظران، از چپ و راست، گینزبرگ را نقد کردند که با چنین موضعی بیطرفی و اعتبار دادگاه عالی را نقض کرده. او نهایتا بابت حرفش عذر خواست.
چرا بازنشسته نمیشود؟
در دوران ریاستجمهوری باراک اوباما، بعضی ناظران لیبرال میگفتند بهتر است گینزبرگ از کار کناره بگیرد که تا کاخ سفید در اختیار یک دموکرات است، یک قاضی لیبرال دیگر به دادگاه عالی معرفی بشود.
گینزبرگ امسال در مصاحبهای به این ماجرا اشاره کرد و گفت: "خیلیها از من میپرسند کی کنار میروی؟ جواب من این است که تا وقتی میتوانم پرتوان کار کنم، جایی نمیروم."
باید دید بعد از سانحه اخیر که دنده قاضی گینزبرگ شکسته، وضع تغییر میکند یا نه.
آیرین کارمن میگوید این اولین بار نیست که دنده گینزبرگ میشکند. ضمن اینکه در دو مرحله با سرطان درگیر بوده و سال ۲۰۱۴ قلبش را عمل کرده. و با این حال هرگز حتی یک بار هم از جلسه بحث دادگاه عالی غیبت نکرده.
میگوید: "هر بار با همان عزم جزم و روحیه تسلیمناپذیر برگشته. گینزبرگ نیم قرن است قضاوت میکند و هنوز به پایان خط نرسیده."
براى استخدام در ارتش بايد از پس آزمونهايى بربياييد. از جمله اگر در كمال سلامت بدنى هم باشيد اما بهره هوشى شما زير 83 باشه رييس جمهور آمريكا هم نميتونه شما رو توى ارتش وارد كنه. چون بهره هوشى زير 83 براى خودش و بقيه خطرات جدى ايجاد ميكنه.
طبق آمارى كه بيش از 10 سال پيش منتشر شده بود، متوسط بهره هوشى ساكنان ايران 84 اعلام شده بود يعنى فقط 1 واحد بالاتر از حد مرزى.
قطعا ميانگين هوش مردم ايران طى اين مدت از اين ميزان هم كمتر شده است.
منظور اين كه خيلى از مشكلات به آمريكا و روسيه و اروپا و چين و سعودى و كارتر و بىبىسى و جابلقا و جابلسا ربط چندانى نداره بلكه بيشتر به سيمكشى مدارهاى مغزى خودمون مربوط ميشه.
خدایا توبه!!!!!!!!!
خدا به ماهم عطا کند
اون زمان که در ایران فرخ رو پارسا وزیر بود به این زنان امریکایی عقب افتاده ها کار نمیدادن !
اونوقت کارتر و و بی بی سی و نوچه هاش تبلیغ میکردن ایران ازادی نیست