پای موضوعات ورزشی که به میان میآید، نگاهش نافذتر میشود؛ همه نکات را در ذهنش مرتب میکند و با منطقی مثالزدنی، کنار هم میچیند. برایش ورزش دلمشغولی دوگانهای است؛ هم باید آن را عمومیتر کند و به دل زندگی روزمره مردم بیاورد، هم نمیخواهد تبدیل به موضوعی پیشپاافتاده شود.
به گزارش شرق، برای رضا صالحیامیری، رئیس کمیته ملی المپیک، ورزش فقط یک رشته نیست که بتوان آن را به صورت مجزا تجزیهوتحلیل کرد و به نتیجه رسید؛ ورزش نه جدا از سیاست و اقتصاد است، نه جدا از بطن اتفاقات اجتماعی. او از زمانی که رئیس کمیته ملی المپیک شده، چند اصل را سرلوحه کارش قرار داده: اولی شفافیت است، خواه در امور مالی و خواه در حلوفصل مشکلات این رشته.
مورد دوم هم که حداقل در زمان اندک حضورش بر مسند کمیته ملی المپیک آن را تبدیل به رکنی اجتنابناپذیر کرده، دیپلماسی ورزش است. گفتمان، همان حلقه گمشدهای بود که ورزش در سالهای اخیر از نبودن آن یا بهکارنگرفتن درستش رنج میبرد.
حالا اما با همین یکی، دو فرمول به نظر ساده، اداره امور برای یکی از دو نهاد اصلی ورزش بسیار راحتتر شده است.
همیشه هر مدیر یا رئیسی که قرار باشد مدیریت مؤسسهای را بر عهده بگیرد، برای خودش چندین اصل را تعریف میکند. شما برای ریاست بر کمیته بینالمللی المپیک چه اصولی را برای خودتان تعریف کردید؟
ما چند اصل را بهعنوان آغاز مسیر حرکت انتخاب کردیم. اولین اصل، انسجام در داخل نهادهای ورزشی است؛ نهادهای ورزشی یعنی دولت، وزارت ورزش، فدراسیونها و کمیته ملی المپیک. نکته دوم ثبات و آرامش در ورزش است. ورزش در 40 سال گذشته از مناقشه رنج برده است. بخش زیادی از انرژی ورزش در این سالها صرف پرداختن به حاشیه و تقابل با یکدیگر شده است. این حاشیه همیشه فربهتر از متن بوده است، اما امروز حاشیه تقریبا به صفر رسیده است؛ یعنی واقعا حاشیهای وجود ندارد.
امروز بین کمیته ملی المپیک، دولت، وزارت ورزش، فدراسیونها و متن ورزش قهرمانی، هیچگونه شکافی وجود ندارد. انسجام به معنای حرکت هارمونیک، هماهنگ و سازواره اجزای یک سیستم به سمت اهداف متعالی است؛ یعنی اگر هدف ما توسعه ورزش قهرمانی باشد، باید کل ظرفیتها در راستای هدف متعالی همسو باشند.
پس در راستای همین هدف بود که شما در حاشیه بازیهای المپیک جوانان در بوئنوسآیرس مستقیما با مقامات ارشد مذاکره و رایزنی کردید؟ قبلا خیلی کمتر پیش میآمد که یک رئیس کمیته خودش شخصا با مقامهای اصلی صحبت کند. اصلا تعیین نقشه راه در این حوزه از سوی شما چگونه طراحی شده است؟
اینجا بحث توسعه دیپلماسی ورزش با هدف ایجاد فرصتهای جدید و کسب کرسیهای بینالمللی است. ما در 10 ماه گذشته سه سفر خارجی داشتیم و در مجموع بیش از 20 ملاقات. در این ملاقاتها دو هدف اساسی را دنبال میکردیم؛ اول، اعتمادسازی و کاهش تهدید برای ورزش قهرمانی و دوم، کسب امکانات و امتیازات برای ورزش قهرمانی. این مذاکرات دو دستاورد عمده داشت: اول، شناخت قویتر و شفافتر نهادهای بینالمللی نسبت به واقعیتها و ظرفیتهای ورزش قهرمانی ایران. از آقای باخ، رئیس کمیته بینالمللی المپیک، تا شیخ احمد، رئیس شورای المپیک آسیا و سایرین همه یک حرف اساسی داشتند و آن اینکه هیچکس نمیتواند ظرفیت ورزش ایران را در دنیا نادیده بگیرد.
یکی از مدیران ارشد تعبیری داشت به این مضمون که ورزش آسیا بدون ورزش ایران ناشناخته است. در المپیک جوانان ما از رتبه 24 به رتبه هفت صعود کردیم و این دستاورد بسیار مهمی برای ورزش ایران بود. البته دیپلماسی بدون پشتوانه داخلی معنا ندارد و ما باید در داخل اقداماتی را انجام بدهیم که بتوانیم در بیرون نتیجه بگیریم. آقای شیخ احمد، رئیس شورای المپیک آسیا، میگفت ما هر وقت به تهران میآمدیم، مصیبتی داشتیم با عنوان اختلاف وزارت ورزش با کمیته المپیک و هریک از اینها عریضهای طولانی داشتند در تخریب یکدیگر. ایشان در سخنرانی در جمع رؤسای فدراسیونها اعلام کرد: امروز خوشحالم که همه نهادهای ورزشی ایران با هم وفاق و همگرایی دارند.
دستاورد دوم، کاهش تهدیدات برای ورزش بود. در بوئنوسآیرس 11 ملاقات داشتیم؛ ازجمله با آقای باخ، معاونان ایشان و رئیس فدراسیونهای بینالمللی و همچنین کمیتههای ملی المپیک ژاپن، سنگاپور، کرواسی و آقای شیخ احمد و رئیس فدراسیونهای بینالمللی وزنهبرداری، هندبال، تیراندازی و تکواندو؛ چراکه ما نیازمند جهش در دیپلماسی ورزشی برای معرفی ظرفیت ورزش قهرمانی ایران به جهان هستیم.
حالا که بحث به «دیپلماسی در ورزش» کشید، بد نیست به داستان عربستان و مشکلاتی که پیش آمده، اشاره کنیم؛ مشکلاتی که در حوزه ورزش در حال فراگیری است. عربستانیها اصلا نمیگذارند ورزشکارانشان بیایند ایران. ما هم سال گذشته در مسابقات شطرنج که عربستان میزبانی گرفت، نگذاشتیم بروند، مشکلات فوتبال هم که همچنان پابرجاست.
چالش ورزش ما با عربستان قبل از اینکه چالش ورزشی باشد، چالش سیاسی است؛ بنابراین حل آن نیز در چارچوب بازتعریف روابط سیاسی امکانپذیر خواهد بود. این پدیدهای نیست که از ورزش وارد حوزه سیاست شده باشد؛ بلکه برعکس از حوزه سیاسی وارد ورزش شده است و به نظر من باید مسئله را با تدبیر و درک از شرایط منطقهای حلوفصل کنیم.
اینها قبول ولی بهعنوان یکی از افراد کوشا در زمینه گفتمان سیاسی، در دیدارهایی که داشتید رایزنی نکردهاید که داستان عربستان و ایران سیاسی است و ربطی به ورزش ندارد؟
بله، ما در بحث فوتبال به فیفا شکایت کردیم و آن را به CAS (دادگاه بینالمللی ورزش) آوردیم. من معتقدم برای بازی با عربستان، هم در تهران و هم در ریاض مشکل نداریم و باید این را بپذیریم که ما در حوزه ورزش میتوانیم زمینهساز دیپلماسی سیاسی شویم؛ چنانکه آقای باخ، رئیس کمیته بینالمللی المپیک، توانست با پرچم سفید عامل وحدت دو کره شود و دو کشور بازیهای زمستانی را با هم برگزار کردند.
آقای صالحیامیری، شما از زمانی که ریاست کمیته را برعهده گرفتهاید، توجه به ورزش زنان، دستکم در اعزامها بیشتر شده. در این میان هدف مشخصی را دنبال میکنید؟
حضور زنان ما در ورزش ملی و بینالمللی افزایش چشمگیری داشته است. البته زنان ما شایسته جایگاهی بهتر از این هستند. در المپیک جوانان در بوئنوسآیرس، 49 نفر اعزامی داشتیم که 14 نفر آنها زن بودند. در بازیهای آسیایی جاکارتا، از مجموع 380 نفر اعزامی، صد نفر خانم بودند. استراتژی ما این است که در یک دوره حداکثر 10 ساله، هم به لحاظ کمی و هم به لحاظ کیفی برابری جنسیتی ایجاد کنیم. اگر بتوانیم در دوره بازیهای بعدی جمعیت زنان را از 25 درصد فعلی به 35 درصد و نهایتا 50 درصد برسانیم، به این معناست که برابری جنسیتی شکل گرفته است. اگر بتوانیم این روند را در المپیک 2020 و 2024 تداوم دهیم، نهایتا در یک پروسه 10 ساله میتوانیم مانند بسیاری از کشورهای آسیایی برابری جنسیتی داشته باشیم. ما در شرایطی در عرصه بینالمللی ظاهر میشویم که چین، کره و ژاپن دستکم نیمی از مدالهایشان متعلق به خانمهاست و ما حدود 20 تا 25 درصد از مدالهایمان متعلق به زنان است. از این منظر اگر زنان ما در عرصه بینالمللی و آسیایی بدرخشند، میتوانند در ارتقای جایگاه ایران نقش مؤثری ایفا کنند.
تا از همین بحث ورزش زنان خارج نشدهایم، اشارهای هم به داستان حضور زنان در ورزشگاهها کنیم؛ موضوعی که تبدیل به دغدغه شده، ولی تلاشهای صورتگرفته نشان میدهد، میشود شرایط را مهیاتر از قبل کرد. موافق نیستید؟
در بحث حضور زنان در ورزشگاهها ما معتقد هستیم که نباید نگاه جنسیتی داشته باشیم. حضور زنان در ورزشگاهها یک نیاز اجتماعی است. البته ما در حوزه فقهی دخالتی نداریم؛ ولی انتظار ما از حوزه این است که با توجه به شرایط حاضر، نیاز زنان و واقعیتهای موجود در این فضا، زمینه لازم برای حضور حداکثری زنان را فراهم کنند؛ بهعنواننمونه در بازی ایران و پرتغال، با وجود حجم گسترده حضور خانوادهها در ورزشگاه آزادی برای تماشای زنده این دیدار، هیچگونه چالشی نداشتیم. در حقیقت برشی از جامعه تهران آن شب در ورزشگاه حضور پیدا کردند و همه با احساس مشترک تیم ملی را تشویق کردند. در بازی با رقیب ژاپنی در فینال لیگ قهرمانان آسیا هم هیچگونه رفتار ناهنجاری مشاهده نشد؛ ضمن اینکه این امر یک مطالبه بینالمللی نیز هست و در صورت نپذیرفتن آن حتما باید هزینههایی را بپذیریم.
برسیم به پرسش آخر؛ از زمانی که شما رئیس کمیته ملی المپیک شدید، همانطور که اشاره هم کردید، تنشها در سطح مدیران ورزشی از بین رفته، ولی این اواخر موردی عنوان شد که خیلی سروصدا کرد و تبعات منفی داشت: اینکه قرار شد حمید عارف با کمیته المپیک همکاری کند. میشود شفافتر در این مورد توضیح دهید؟
ما در ذیل کمیته ملی المپیک دارای 15 کمیسیون هستیم که درمجموع 150 نفر از نخبگان و فرهیختگان و اصحاب ورزش در آن فعال هستند. کمیسیون فرهنگی، کمیسیون رسانه، کمیسیون زنان، کمیسیون ورزشکاران، کمیسیون حقوقی و...، این کمیسیونها جنبه مشورتی دارند و بازوی مشورتی کمیته ملی المپیک هستند. یکی از این کمیتههای 15گانه، کمیته «صلح و ورزش» است که در راستای تحقق یکی از سیاستهای IOC مبنیبر توسعه صلح از طریق ورزش طراحی شده.
آقای مهندس عارف به همراه تعدادی دیگر از هنرمندان و دانشگاهیان دراینباره فعالیتهایی را از گذشته داشتهاند؛ بهویژه برای تولید فیلمهایی که مضامین صلح و ورزش در آنها برجسته باشد. البته این کمیسیون تاکنون تشکیل نشده است و اعضای آن هنوز قطعیت پیدا نکردهاند. به اعتقاد من، این تهاجم بیشتر جنبه سیاسی داشت تا جنبه کارشناسی؛ چون هنوز کمیسیونی شکل نگرفته و فعالیتی انجام نشده است که آن را نقد کنند. صادقانه عرض میکنم که کمیسیونی شکل نگرفته است و آن حمله پیشدستانه برای این بود که چنین کمیسیونی شکل نگیرد؛ ولی تشکیل چنین کمیسیونی میتواند پیام مثبتی از سوی ایران برای دنیای ورزش باشد.
مردم رو بیخیال و فقط هوای خودتون رو داشته باشید