فرارو- یک فعال سیاسی گفت: «نباید جلسات امثال آقای رائفی پور یا آقای عباسی را با جلسات عمومی مقایسه کرد. این جلسات عموما سازماندهی شده یا تشکیلاتی هستند. به هرحال ۳۰ سال قبل که جریان اصلاحگری و هماهنگ با توسعه مدرن فریاد میزد که فرهنگ خرافی و غیرعلمی در قالب هیاتها و جلسات سخنرانی ترویج نشود، نگران همین روزها و اتفاقات بود. واقعیت این است که ما هنوز در میان نسل جوان دهه ۵۰ و ۶۰ کسانی را داریم که سیستم آموزشیشان اینگونه بوده که با هیچ گفتمان دیگر کنار نیایند و صرفا دنباله رو همین خرده گفتمان مقاومت باشند.»
اظهارات چهرههایی مانند حسن عباسی، رائفی پور، کریمی قدوسی و... به تنهایی بسیار عجیب است، اما زمانی که مجموع اینها در یک قاب قرار میگیرند، سوالات بسیاری در ذهن ایجاد میکنند. آنها به شکل عجیبی در خصوص مسائل مختلف اغراق آمیز و به دور از واقعیت و بدن سند و مدرک اظهار نظر میکنند.
به عنوان مثال مدتی قبل علی اکبر رائفی پور در سخنرانی خود عنوان کرد که مردم عراق یا حداقل کربلا، نمک طعام خود را از آب شستشوی جوراب زائران اربعین تولید و استفاده میکنند. او به طور واضح گفت: «جورابها را با آب میشورند، آب را خشک میکند و مقداری نمک ته نشین میشود و از آن برای غذای خود استفاده میکنند. یا مثلا حسن عباسی در جدیترین اظهار نظر خود عنوان کرد که شروط ایران برای مذاکره با آمریکا این است که همه آنها مسلمان شوند و حجاب به سر بگذارند.
البته اینها صرفا نمونههایی از یک مجموعه عریض و طویل هستند. در کنار اینها میتوان ادعاهای عجیب و غریب کریمی قدوسی طی سالهای اخیر را نام برد که برای هیچ کدام سند و مدرکی ارائه نکرده است و آنقدر ادعاهای او عجیب بودند که حتی تبدیل به طنز میان کاربران شبکههای اجتماعی شده است. به نظر میرسد جریان اصولگرا این روزها در حال تغییر و تحولی است و چنین اظهارات گستردهای نمیتواند تصادفی باشد و بدون شک برنامه خاصی در پس آن نهفته است. زیرا مشخصا تمام جریان اصولگرایی هم از این اظهارات حمایت نکردهاند و به نظر میرسد هر آنچه در حال وقع است، صرفا با مدیریت بخش خاصی از این جریان صورت میگیرد.
در همین خصوص عبدالله ناصری استاد دانشگاه طی گفتگو با فرارو عنوان کرد: «من معتقدم که دو خرده گفتمان در درون گفتمان اصولگرایی به وجود آمده است و به صورت مجزا در حال شکل گیری هستند. یکی گفتمان همزیستی با رعایت اصول کلی گفتمان اصولگرایی است و دیگری گفتمان مقاومت و رویارویی با دنیای امروز است. گفتمان مقاومت را تندروها ایجاد کرده اند و ذیل این گفتمان خرده گفتمانهای دیگری هم وجود دارد که خود را در حوزههای فرهنگی نیز نشان میدهند. یکی از کارهای آنها این است که از حوزههای حماسی و مهم تاریخ اسلام، تصاویر جدیدی ارائه کنند که بتوانند گفتمان مقاومت را بیشتر تبیین کند و به نوعی رعب و وحشت در دل مخاطبان خود ایجاد کنند. این قبیل اقدامات را در تمامی حوزهها میتوان مشاهده کرد. مثلا بعضا حتی در خصوص رخدادهای اجتماعی که با تمام نقاط ضعف و قوتش، بخشی از تاریخ اجتماعی و فرهنگی محسوب میشود را به گونهای تشریح میکنند که مانند اظهار نظر آقای رائفی پور در خصوص نمک غذای مردم کربلا، یک حالت اغراق گونه و حتی چندش آور پیدا میکند.»
وی ادامه داد: «آنها تصور میکنند که با طرح چنین مسائلی میتوانند در میان مخاطبان بیرونی خود رعب و وحشت ایجاد کنند. این حالت در دوران جنگ هم وجود داشت. در آن دوره هم سعی میشد برای ایجاد ترس در میان دشمنان با ادبیات حماسی جلو بروند. اما الان آنها از این غافل هستند که طرح چنین تصاویر از باورهای تاریخی موجب میشود که نه تنها جایگاه آنها متزلزل شود بلکه نمای بسیار زشتی به خود میگیرند. ما این حالت را در روایت وقایع عاشورا هم در برخی منبرها داریم و بارها از سوی علما تاکید شده که نباید تصویر غیرواقعی از رویداد کربلا به مردم ارائه شود.»
او تاکید کرد: «به نظر من علت چنین اظهار نظرهایی این است که ما هرچه در دنیای امروز جلوتر میرویم و رخدادها و حوادث در صحنه جهانی نمایانتر میشوند، اینها، چون نمیتوانند خرده گفتمان مقاومت را در دنیای امروز پیش ببرند، زیرا خیلی صریحتر و قدرتمندتر از اینها طالبان و القاعده و داعش بود که در نهایت خانه نشین شدند و شکست خوردند، شبیه رانندهای شده اند که بعد از شرب خمر پشت فرمان ماشین خود نشسته است و مداوم از مسیر منحرف میشود و نمیتواند مسیر درست را پیدا کند و حتی در یک خط مستقیم براند.»
این فعال سیاسی تصریح کرد: «این نکته را هم نباید فراموش کرد که این گفتمان مقاومت چندین سال تمام ارکان انتخابی و انتصابی را در اختیار داشتند، اما الان اکثر جامعه به خصوص جریانی که در درون جبهه اصولگرایی به عقلگرایی نزدیکتر شده است، معتقدند که در آن دوران سیاستهایی اعمال شد که کشور را به نیم قرن عقب برگرداند. به همین دلیل است که امروز میبینیم یک مطالبه فراگیر اجتماعی بر علیه این خرده گفتمان مقاومت شکل گرفته و حتی زمانی که فعالان این خرده گفتمان معتقد بودند که نیروهای نظامی میتوانند بر گلوگاهها و مراکز حساس مسلط شود با مقاومت و واکنشهای منفی افکار عمومی مواجه شدند. حتی اگر یادتان باشد صاحبان همین گفتمان بودند که فکر میکردند با زیر سوال بردند هولوکاست میتوانند تکلیف رژیم نامشروع اسرائیل را روشن کنند، اما دیدیم که همین رفتارها چقدر برای کشور هزینه ساز شد.»
او ادامه داد: «همین مطالبه فراگیر نسبت به گفتمان مقاومت طی چند سال اخیر موجب شده است که بر میزان عصبانیت و خشم این گروهها افزوده شود. به همین دلیل است که ما میبینیم که دیگر بر یک خط حرکت نمیکنند و مداوم در حوزههای مختلف اظهار نظرهای حماسی انجام میدهند که نمونه تازه آن هم صحبتهای آقای حسن عباسی در خصوص شروط مذاکره با آمریکا بود. نمونههای دیگری هم وجود دارد که شکل شمایل متفاوتی دارد، اما همه از همین دیدگاه نشات گرفته اند. فقط کافی است اخبار را مرور کنید و کمی به اظهارات برخی افراد مثل آقای کریمی قدوسی یا مثلا رئیس پدافند غیرعامل توجه کنید و متوجه میشوید همه اینها رگههای مشابهی با یکدیگر دارند و فقط حوزه هایشان متفاوت است. اما واقعیت این است که اگر قرار بود این گفتمان کار به جایی ببرد، قطعان داعش و طالبان و القاعده با توجه به ظرفیتها و تواناییهای بیشتری که داشتند، پیروز میشدند.»
وی در پاسخ به این سوال که چرا همچنان بخشی از جامعه با وجود چنین اظهار نظرهای عجیب و به دور از واقعیت حاضر هستند پای صحبتهای این افراد بنشینند گفت: «ببینید نباید جلسات امثال آقای رائفی پور یا آقای عباسی را با جلسات عمومی مقایسه کرد. این جلسات عموما سازماندهی شده یا تشکیلاتی هستند. به هرحال ۳۰ سال قبل که جریان اصلاحگری و هماهنگ با توسعه مدرن فریاد میزد که فرهنگ خرافی و غیرعلمی در قالب هیاتها و جلسات سخنرانی ترویج نشود، نگران همین روزها و اتفاقات بود. واقعیت این است که ما هنوز در میان نسل جوان دهه ۵۰ و ۶۰ کسانی را داریم که سیستم آموزشیشان اینگونه بوده که با هیچ گفتمان دیگر کنار نیایند و صرفا دنباله رو همین خرده گفتمان مقاومت باشند.»
این تحلیلگر مسائل سیاسی افزود: «بنابراین اصلا اینها تعجب ندارد. به هرحال با توجه به همسویی بیشتر رسانه ملی با این خرده گفتمان و اینکه بعد از سال ۸۸ به صورت دستوری برای فعالان این گفتمان تعیین تکلیف شد که باید در شبکههای اجتماعی فعال باشند و تا جایی که میتوانند این فضا را اشغال کنند، قاعددتا باید ما شاهد چنین جلسات و افرادی باشیم که پای چنین صحبتهایی بنشینند. طبق اخبار و اطلاعات موثقی که من دارم این گروهها به صورت کاملا سازمانی و سازماندهی شده در شبکههای اجتماعی در حال فعالیت و ترویج گفتمان مقاومت هستند و پشتوانه مالی بسیار قوی دارند.»
این استاد داشنگاه در خصوص اینکه چرا طیف میانه رو و منطقی جریان اصولگرا در برابر این خرده گفتمان اقداماتی انجام نمیدهد گفت:: «این مسئله میتواند چندین دلیل داشته باشد. یکی این است توانایی و قدرت لازم را ندارند. زیرا با توجه به حمایتها و منابع مالی که در اختیار گفتمان مقاومت است، اصولگرایان میانه رو امکان مقابله با آنها را ندارند و ترجیح میدهند وارد چنین تقابلی نشوند. دلیل دیگر این است که گفتمان مقابل مقاومت در داخل جریان اصولگرایی هنوز نتوانسته یک تصویر پرجاذبه از خود برای افکار عمومی به نمایش بگذارد. دلیلش این است که وقتی این جریان تصمیم گرفت حساب خود را از گفتمان مقاومت جدا کند، دچار یکی به هم ریختگی مدیریتی شده و هنوز نتوانسته خود را جمع و جور کند؛ لذا خیلی توانایی خاصی برای مقابله با گفتمان مقاومت ندارند.»
ناصری در پایان گفت: «نکته مهم دیگر این است که نه تنها اصولگرایان میانه رو و منطقی نمیتوانند در برابر گفتمان مقاومت، مقابله کنند بلکه الان چند سالی است که میبینیم شخصیتهای برجسته این جریان که در دهههای قبل از تئوریسینها مطرح این جریان بودند بسیار شخصیتهای معقول بودند و اقدامات و نظراتشان مبتنی بر عقلانیت بود، کنار بروند. نمونه این افراد آقای عماد افروغ است که الان چند سالی است که دیگر تمایل به حضور در این عرصه ندارند و آنقدر عرصه برایشان تنگ شد که دیگر ترجیح دادند کنار بروند.»