شرق نوشت: این روزها که فیلم جدید عبدالرضا کاهانی، «ما شما را دوست داریم خانم یایا»، اکران شده است، فرصت مناسبی فراهم شده تا درباره این فیلمساز نوشت. عبدالرضا و نه رضا؛ چون کاهانی علاقهمند است پیشوند «عبد» اسمش همیشه ذکر شود. کاهانی از روزی که کار فیلمسازی را شروع کرد تا امروز همواره ترجیح داده «فیلم»هایش مرکز توجه قرار گیرند تا خودش. گواه این ادعا نیز این است که کاهانی هیچگاه «فیلمساز جشنوارهای» نبوده و همیشه تلاش کرده است آنها به اکران عمومی درآیند.
تغییر موقعیت جغرافیایی نیز او را از اهدافش دور نکرده است؛ چه آن زمان که در ایران زندگی میکرد و چه حالا که در پاریس اقامت دارد. همواره سعی کرده است سرمایه فیلمسازی خود را از بخش خصوصی ارتزاق و از همکاری با نهادهای دولتی پرهیز کند. در چنین شرایطی، بدیهی است بحث و جدلهایش با بخش نظارتی وزارت ارشاد همواره زبانزد خاص و عام باشد. جدا از مضامینی که کاهانی برای فیلمهایش انتخاب میکند، شاید یکی از مشکلاتش، خلقوخو و کیش شخصیتی او است که باعث شده است به هیچ قیمتی با مسئولان سر سازگاری نداشته باشد. هرچند تاریخ همواره ثابت کرده در محک قضاوت، کفه ترازو به سمت هنرمندان سنگینی میکند؛ چون همواره اغلب افراد بالادستی که درباره فیلمها نظر میدهند، صلاحیت علمی و کارشناسی را درباره یک اثر هنری ندارند. به همین دلیل، هرچه جلو میرویم، به علت ماهیت سینمای کاهانی، نظارت بر آن شکلی جدیتر به خود میگیرد.
در کارنامه حرفهای کاهانی فیلم «آدم» (1385) اولین فیلمی است که او ساخته است که البته مشمول توقیف و بعد از چند سال وارد شبکه نمایش خانگی شد. نکته جالب این فیلم، فضای سوررئال آن بود که برای نخستینبار نقش حضرت عزرائیل (فرشته مرگ) را یک زن بازی میکرد (مهتاب کرامتی). یک سال بعد، کاهانی فیلم «آنجا» را کارگردانی کرد که بلافاصله توقیف شد و در جشنواره فیلم فجر هم هیچگاه اجازه نمایش پیدا نکرد.
ظاهرا تاکنون خوشاقبالترین فیلم کاهانی «بیست» بوده که در جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد و اتفاقا جوایزی نیز کسب کرد. به نظر میرسید در اینجا کاهانی، بهاصطلاح ارشادیها، کمی سربهراه شده است. نکته مهم این است که کاهانی از این فیلم همکاری با «ستارگان کمدی» را شروع کرد تا نقشهای جدی را به آنها بسپارد و از این طریق تواناییهای به کار نگرفتهشده آنها در معرض دید قرار گیرد. علیرضا خمسه در این فیلم نقس سرآشپزی را بازی میکرد که یک دست ندارد. کاهانی برای این فیلم، دیپلم افتخار بهترین کارگردانی، علیرضا خمسه و مهتاب کرامتی هم هریک سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل را دریافت کردند.
در سال 1388 کاهانی فیلم بحثبرانگیز «هیچ» را کارگردانی کرد. داستان فیلم درباره مردی (مهدی هاشمی) است که هرچه غذا میخورد، سیر نمیشود و همه اطرافیان از او ناراضی هستند. این موقعیت داستان، فضای تهوعآوری را به نمایش میگذارد؛ بهطوریکه فضای فیلم به سمت «گروتسک» گرایش پیدا میکند. همین تیزهوشی کاهانی در ترسیم واقعیتها، فیلم را در موقعیت چالشبرانگیزی قرار میدهد؛ گویی مسائل جامعه را در دل فضاهای «ابزورد» به نمایش میگذارد.
«هیچ» نیز از گزند سانسور در امان نماند و با وجود اینکه فیلم برچسب «سیاهنمایی» را گرفت، اما بالاخره اکران شد؛ بااینحال بنا بر دستور رئیس وقت سازمان سینمایی، هیچگاه مجوز اکران در خارج از کشور را دریافت نکرد. کاهانی در سال ۱۳۸۹ فیلم «اسب حیوان نجیبی است» را جلوی دوربین برد. فیلم درباره یک مأمور نیروی انتظامی لوچچشم است که از مردم اخاذی میکند که دستآخر مشخص میشود او (رضا عطاران) زندانی محکومی است که به مرخصی آمده است و بالاخره دوباره به زندان برمیگردد. از این به بعد رضا عطاران که اغلب نقشهای کمدی او در ذهنها جا خوش کرده بود، وارد فیلمهای کاهانی میشود و با نقشآفرینیهای تحسینبرانگیزش، تواناییهای دیدهنشده خود را به اثبات میرساند. هرچه جلوتر میرویم، شاهد موقعیتهای خاص مختص به کاهانی هستیم؛ فیلم «بیخود و بیجهت» دیگر فیلم کاهانی است که در سال ۱۳۹۰ ساخته شد که این فیلم هم در اکران با مشکلاتی مواجه شد. اوج بازی عطاران در این فیلم دیدنی است که همواره در طول فیلم تلاش میکند همهچیز را به طنز برگزار کند اما در لحظهای از فیلم، به دلیل حلنشدن مشکلات، به مرز انفجار میرسد و فروپاشی ذهنیاش را با حرکات غیرقابل کنترل فیزیکی به اوج میرساند.
فیلم دیگر کاهانی «استراحت مطلق» است که هرچند به اکران عمومی درآمد، اما کاهانی خودخواسته تمایلی به نمایش آن در جشنواره فیلم فجر نداشت. از جنجال فیلم «ارادتمند؛ نازنین، بهاره و تینا» که در سال 1395 ساخته شده است، همگان خبر دارند؛ مخلص کلام این است که با همه مشکلات، عبدالرضا کاهانی همواره در حال فیلمساختن است، اما خارج از کشور. ایکاش او برگردد و شاهد ادامه روند فیلمسازی کاهانی در داخل ایران باشیم.
اما خانم یایا را جمعه روز اول اکران دیدم و ... متاسفانه هیچ معنا و مفهومی از نظر من نداشت