علی خرم در روزنامه شرق نوشت:
آیا جهان دوباره نگران بالارفتن تنشهای بینالمللی و جنگ هستهای میشود؟ آیا دوباره آمریکا و روسیه در رقابت و لجبازی با یکدیگر بحران موشکی کوبا را تجربه میکنند؟
در سال ۱۹۶۲ با شکست عملیات آمریکا علیه کوبا معروف به جنگ خلیج خوکها، شوروی برای تلافی استقرار موشکهای میانبرد هستهای آمریکا در ایتالیا و ترکیه، اقدام به استقرار موشکهای مشابه در کوبا کرد که خطری جدی برای آمریکا بهشمار میرفت. جان کندی، رئیسجمهور آمریکا، با اعلام آمادهباش به نیروهای مسلح این کشور، آمادگی خود را برای جنگ هستهای به جهان ابراز کرد و جهان برای ۱۳ روز در ترس و وحشت از این تقابل که نابودی کره زمین را در پی داشت، بهسر میبرد و از جمله در ایران مردم به مساجد رفتند و با ذکر و دعا برای پایانیافتن بحران، نذر و نیاز کردند تا اینکه بالاخره جان کندی و خورشچف رهبر شوروی، برای برداشتن موشکهای میانبرد هستهای از کوبا و ترکیه توافق کردند و جهان نفس راحتی کشید.
اکنون همان دو کشور دارند سناریویی مشابه را تکرار میکنند. در چند سال گذشته آمریکا موشکهای میانبرد هستهای خود را در رومانی و ضدموشکها را در لهستان مستقر کرده بنابراین روسیه هم دست به تولید موشکهای مشابه زده است و قصد استقرار آنها در مرزهای روسیه با اروپا را دارد. آمریکا تهدید کرده در صورت استقرار این نوع موشکها، با حمله پیشگیرانه آنها را نابود میکند و از پیمان INF نیز خارج میشود. ترامپ در پی خروج سریالی از پیمانها، قطعنامهها و موافقتنامههای بینالمللی، اینک قصد دارد از پیمان کاهش و محدودیت موشکهای میانبرد هستهای یا INF بین آمریکا و روسیه خارج شود و جان بولتون را به مسکو اعزام کرده تا رسما خروج آمریکا را به مقامات روسیه اطلاع دهد. از یک سو خروج ترامپ از پیمانهای بینالمللی آنقدر تکرار شده است که کسی در خروج آمریکا از
پیمان INF تردید نمیکند. از سوی دیگر در روانشناسی آمریکایی دونالد ترامپ بهخوبی برای جهانیان روشن شده که همه خروجهایش ناشی از واکنشهای انفعالی است. بهعبارت دیگر دونالد ترامپ مظهر آندسته از آمریکاییهاست که لاغرشدن قدرت اقتصادی بینالمللی آمریکا را برنمیتابند و با زبان قلدرمآبانه میخواهند نارضایتی خود را بیان کنند. درحالیکه زمانه عوض شده است و این قبیل اقدامات انفعالی قادر نخواهند بود جلوی مسیر قطعی تاریخ را سد کنند؛ البته این به این معنا نیست که آمریکا در دو یا سه دهه افول میکند بلکه همانطور که صد سال اوج آمریکا طول کشید، ممکن است صد سال هم افول آن و تبدیلشدنش به یک قدرت منطقهای، طول بکشد. نگرانی اصلی دونالد ترامپ و طرفداران «آمریکای شماره ۱»، پیشرفتهای چین است که در سایه نبود هرگونه پیمان با آمریکا، با آزادی کامل در حال تولید انواع موشکهای میانبرد هستهای است.
اگر چین به همین ترتیب پیش رود دیگر آمریکا به بازدارندگی در مقابل این کشور موفق نخواهد شد. بدتر از آن اگر چین و روسیه دو رقیب دیرینه آمریکا با یکدیگر علیه آمریکا متحد شوند عرصه بر آمریکا بهطور جدی تنگتر میشود. به این ترتیب روسیه قصد دارد به مشابهت استقرار موشکهای آمریکا در رومانی و ضدموشکها در لهستان، موشکهای خود را در کنار مرزهای اروپا نصب و آمریکا را وادار به برداشتن موشکهایش کند.
خروج آمریکا از پیمان INF، این رویارویی را شتاب بیشتری میدهد و دوباره ممکن است اصرار طرفین بر موضع خود، جهان را در معرض یک نبرد هستهای قرار دهد که اولین قربانی آن، اروپاییها خواهند بود. خطر هستهای ممکن است اروپاییها را از آمریکا جدا کند تا آنجا که بر رومانی و لهستان فشار وارد کنند تا موشکهای آمریکایی را در خاک خود جمعآوری کنند. این اتفاق در پرتو اختلافات سیاسی اروپا و آمریکای دونالد ترامپ، زمینه جدی پیدا کرده است و اروپاییها بهخوبی متوجه شدهاند آمریکای تندروها فقط به فکر آمریکای شماره یک هست و منافع و امنیت ملی اروپا موضوعی ثانویه بهشمار میرود بنابراین باید به فکر خود و امنیت خود باشند. این وضعیت بهنفع روسیه و چین تمام خواهد شد و باعث و بانی آن همان تندرویهای ترامپ و اطرافیانش است که آثار و تبعات سیاستهایشان بهتدریج روشن میشود. در مجموع شرایط سرگیجهآوری برای آمریکا ایجاد شده و دونالد ترامپ هم تیشه بیشتری به ریشه آمریکا میزند.