فرارو- فکر میکنید یک نفره از پس تامین خرج و مخارج خانواده بر میآیید؟ ما که بعید میدانیم. بانک مرکزی و مرکز آمار هر سال اوضاع درآمد خانوادههای شهری را بررسی میکنند که معمولا با هم تفاتهایی دارند. مثلا یکی میگوید درآمد ماهانه خانواده سه میلیون و ۶۰۰ هزار تومان است و آن یکی میگوید سه میلیون تومان. در نهایت مجبوریم با کمی بالا و پایین کردن عددهاٰ درآمد هر شاغل را تخمین بزنیم. طوری که متوسط درآمد هر شاغل را حدود دو میلیون و ۲۰۰ هزار تومان در نظر گرفتیم. فکر میکنید با این حساب چند نفر باید کار کنند تا دخل و خرج یک خانواده در حد همان خورد و خوراک تامین شود؟
سرانه درآمد و هزینه خانوار از قول مرکز آمار و بانک مرکزی
خانوارهای ایرانی سال ۹۶ را موفقتر از سالهای گذشته به پایان رساندند. چرا که بر اساس گزارش مرکز از درآمد و هزینههای سالانه خانوادههای شهری و روستایی نشان میدهد سرانه درآمد سالانه خانوارهای شهری با رشد ۱۵ درصدی نسبت به سال ۹۵، حالا به سالانه ۳۶ میلیون و ۷۰۰ هزار تومان رسیده است. یعنی هر خانوار چیزی حدود سه میلیون تومان در ماه درآمد داشته است. از طرفی هزینههای خانوار شهری در سال ۹۶ رقمی معادل ۳۳ میلیون تومان در سال برآورد شده است که ماهانه میشود حدود دو میلیون و ۷۵۰ هزار تومان. براساس گزارشهای مرکز آمار حدود ۲۳ درصد این هزینهها مربوط به هزینههای خوراکی و دخانی بوده است؛ و ۷۶ درصد آن برای هزینههای غیر خوراکی. در بین این هزینهها، مسکن با سهم ۴۳ درصدی بیشترین هزینه را روی دوش خانوادههای شهری گذاشته است.
از طرف دیگر بانک مرکزی هم سالانه دخل و خرج مردم را محاسبه میکند. بانک مرکزی که نسبت به مرکز آمار رقمهای درشتتری را در گزارش سالانه خود آورده، معتقد است میانگین درآمد سالانه خانوادهها حدود ۴۴ میلیون تومان بوده که به صورت ماهانه میشود سه میلیون و ۶۰۰ هزار تومان. از این میزان حدود ۷۰ درصد مربوط به درآمدهای پولی و ۳۰ درصد مربوط به درآمدهایی مثل ارزش اجاره خانه شخصی است؛ بنابراین درآمد پولی ماهانه خانوادهها دو میلیون و ۵۰۰ هزار تومان برآورد شده است. در طرف مقابل هزینههای سالانه یک خانوار حدود ۹ میلیون بیشتر از گزارش مرکز آمار و ۴۲ میلیون تومان برآورده شده است. این رقم نشان میدهد هزینههای خانواده، به صورت ماهانه سه میلیون و ۵۰۰ هزار تومان خرج روی دست دست سرپرست خانوار میگذارد که بزرگترین بخش آن یعنی ۳۵ درصد، سهم مسکن، آب، برق و گاز است. البته مرکز آمار سهم مسکن از هزینههای خانواده را ۴۳ درصد برآورد کرده است. نقطه اشتراک دو گزارش مرکز آمار و بانک مرکزی در محصولات خوراکی است که هر دو نهاد سهم ۲۳ درصدی از کل هزینههای خانوار را به خوراکیها و آشامیدنیها اختصاص دادهاند. دیگر بستههای هزینهای در گزارش بانک مرکزی، مربوط به حمل و نقل است که سهم ۱۰ درصدی را به خود اختصاص داده. بهداشت و درمان شش درصد و پوشاک و هزینه خرید لوازم و اثاث منزل هر کدام سهم چهار درصدی از هزینههای خانواده را به خود اختصاص دادهاند.
میانگین درآمد هر شاغل چقدر شده است؟
خانوادههای ایرانی همچنان با نگاه سنتی به قضیه درآمد نگاه میکنند و در بیشتر خانوادهها تنها یک نفر مسئولیت درآمد خانواده را به دوش میکشد. گزارش بانک مرکزی نشان میدهد ۵۵ درصد خانوادههای ایرانی یک شاغل دارند. ۱۴ درصد دو شاغل و حدود سه درصد بیشتر از دو شاغل در خانواده فعالیت میکنند. در کنار اینها ۲۸ درصد هم سهم خانوادههایی است که فرد شاغل ندارند. با یک محاسبه وزنی، به طور میانگین هر شاغل ۸۸ درصد درآمد خانواده را بر عهده دارد. با توجه به درآمد دو میلیون و ۵۰۰ هزار تومانی، میتوان حدس زد که میانگین درآمد هر شاغل در خانوادههای ایرانی حدود دو میلیون و ۲۰۰ هزار تومان باشد. مزد و حقوق مشاغل بخش دولتی و عمومی، ۱۰ درصد محل درآمد خانوادهها را به خود اختصاص داده است. در طرف دیگر بخش خصوصی سهم ۱۵ درصدی از درآمدهای خانواده را دارد. این دو در کنار هم نتوانستهاند با مشاغل آزاد رقابت داشته باشند چرا که محل درآمد حدود ۱۸ درصد خانوادههای شهری از بخش مشاغل آزاد است. گزارش بانک مرکزی نشان میدهد که بخش عمده این درآمدها هم به درآمدهای متفرقه اختصاص دارد که سهم ۲۴.۴ درصدی از مشاغل را شامل شده است.
درآمدهای پولی خانواده عمرا کفاف هزینهها را نمیدهد
گزارش بانک مرکزی خرج سالانه خانوادهها را حدود دو میلیون تومان کمتر از درآمد اعلام کرده است. در اصل میانگین درآمد سالانه ۴۴ میلیون و میانگین هزینه سالانه ۴۲ میلیون تومان محاسبه شده است. این گزارش یک نکته پنهانی دارد، آن هم این است که بانک مرکزی درآمدهای خانواده را با جمع کردن درآمدهای پولی و غیرپولی در نظر گرفته است. در حالی که خیلی از خانوادهها از درآمدهای غیرپولی محروم هستند. درآمدهای غیرپولی که عایدیهای خانواده از اجاره دادن مسکن را شامل میشود، سهم ۳۰ درصدی در درآمد سرانه خانواده دارد. با توجه به اینکه درآمد ماهانه خانواده سه میلیون و ۶۰۰ هزار تومان است، سهم ۷۰ درصدی درآمدها پولی، دو میلیون و ۵۰۰ هزار تومان است. یعنی خانوادههایی که مسکنی برای اجاره دادن ندارند و کل درآمد آنها از شغلشان است، احتمالا دربرابر هزینهها به مشکل خواهند خورد. چرا که میانگین هزینه ماهانه سه میلیون و ۵۰۰ هزار تومان برآورد شده است.
هزینه خورد و خوراک یک خانواده دو تا سه نفره چقدر است؟
اگر خانواده ما در ماه پنج کیلوگرم برنج ایرانی مصرف کند باید مبلغی حدود ۷۰ هزار تومان بپردازد. روغن هم ماهانه ۱۲ هزار تومان برای خانواده آب میخورد. اگر به این رقم دو کیلو سیبزمینی و پیاز هم به عنوان مواد اصلی لازم برای پخت و پز افزوده شود، جمعا شش هزار تومن روی دست خانواده خرج میگذارد و با افزودن دو بسته کوچک ماکارونی به قیمت شش هزار تومان، میشود ماهانه ۱۰۰ هزار تومان.
فرض کنیم در کنار برنج و روغن، این خانواده در ماه یک کیلو گوشت چرخ کرده، یک کیلو گوشت خورشتی گوسفند، یک کیلو گوشت خورشتی ران گوساله خریداری کند که به ترتیب باید ۵۰ هزار تومان، ۷۰ هزار تومان و ۶۰ هزار تومان خرج روی دست خانواده میگذارد. در کنار گوشت قرمز، خانواده دو تا سه نفره مصرف مرغ نیز خواهند داشت. اگر خانواده سه کیلو مرغ در ماه مصرف کند، با توجه به متوسط قیمت ۱۲ هزار تومانی گوشی مرغ در این روزها، به طور کلی حدود ۲۱۵ هزار تومان برای تامین پروتئین لازم سفره خرج کند.
محاسبات ما نشان میدهد قند و شکر برای خانواده دو تا سه نفره ماهانه بیشتر از ۱۵ هزار تومان هزینه نخواهد داشت. در کنار قند و شکر هزینه ۵۰ هزار تومانی لبنیات اعم از شیر، پنیر، ماست، کره و خامه را هم به سبد مصرفی خانواده اضافه میکنیم. احتمالا شما هم با مراجعه به میوهفروشیها متوجه شدهاید که تقریبا در هر نوبت خرید میوه حدود ۶۰ هزار تومان خرج روی دست آدم میماند. اگر خانواده در هفته یک بار میوه بخرد، میوهجات هزینهای معادل ۲۴۰ هزار تومان در ماه خرج بر میدارد. علاوه بر اینها ۳۵ هزار تومان هم برای کنسروهایی مثل رب و تون ماهی کنار میگذاریم. جمع کردن این همه خرج ماهانه نشان میدهد یک خانواده دو تا سه نفره حداقل ۶۵۰ هزار تومان خرج خورد و خوراک میکند.
چقدر درآمد برای تامین هزینه خورد و خوراک لازم است؟
آماری که از گزارشهای مرکز آمار و بانک مرکزی به دست آمد نشان داد که میانگین درآمد هر شاغل در خانواده دو میلیون و ۲۰۰ هزار تومان است. محاسبه کردیم که اگر یک خانواده خانهای برای اجاره دادن به دیگران نداشته باشد و نتواند سهم ۳۰ درصدی درآمدهای غیرپولی را به کمک خانواده بیاورد، در هزینهها دچار مشکل خواهد شد. از طرف دیگر با توجه به اینکه ۲۳ درصد هزینه خانواده خرج مواد خوراکی میشود، حداکثر حدود ۵۰۰ هزار تومان از بودجه فرد شاغل در خانواده دو تا سه نفره میتواند به موارد خوراکی اختصاص پیدا کند. در حالی که هزینه مورد نیاز برای تهیه محصولات خوراکی خانواده رقمی بیش از ۶۵۰ هزار تومان برای خانواده آب میخورد.
این مقایسهها به ما نشان میدهد که در بهترین حالت هم یک شاغل نمیتواند مخارج خانوادههای دو تا سه نفره را تامین کند. احتمالا با این وضعی که اقتصاد ما در پیش گرفته است، اوضاع از این هم بدتر خواهد شد و دیگر باید با آن لایف استایلی که فقط پدر خانواده به عنوان سرپرست برای خانواده درآمدزایی میکرد را کنار بگذاریم و از این پس با خانوادههایی روبرو شویم که در آنها حداقل دو شاغل وجود دارد تا بتوانند از زندگیشان لذت ببرند. در این حالت اگر دو شاغل در خانواده درآمدزایی کنند، درآمد خانواده به چهار میلیون و ۴۰۰ هزار تومان خواهد رسید که علاوه بر کفاف هزینه سه میلیون و ۵۰۰ هزار تومانی پسانداز خوبی هم برای خانواده کنار میگذارد. همچنین با این تفاسیر خانواده میتواند تا یک میلیون تومان هم برای خورد و خوراک خود کنار بگذارد. این یعنی یک زندگی اعیانی!
ثانیا: بسیاری از کارگران مشمول قانون کار نیستند و درآمدشان در صورت که کاری پیدا کنند کمتر از 1 میلیون است.
ثالثا: هزینه تحصیل بچه ها، هزینه های درمانی، هزینه های ایاب و ذهاب، هزینه های نگهداری خودرو که به شدت افزایش پیدا کرده (در صورت وجود) هزینه های ثابت آب، برق، گاز، تلفن و ... محاسبه نشده است.
ونهایتا اینکه اینجا ایرانه و پس انداز هیچ توجیهی نداره چون تورم سیر منطقی نداره و جهش های قیمت ارزش پس اندازهای مردم را از بین میبره