فرارو- حضور دوباره اصلاحطلبان بعد از ۸ سال دوری از قدرت، آغاز دوره جدیدی از نقش آفرینی این جریان سیاسی و احزاب آن در عرصه سیاسی شد و فرصت مناسبی برای محک زدن برخی از چهره های این جریان بود؛ بنابراین هر آنچه در پی انتخابات سال ۹۲ و ۹۴ و ۹۶ به دست آوردند را میان خود تقسیم کردند، اما برخی سهم بیشتری به دست آوردند و تبدیل به بازیگران قدرتمند این روزهای اصلاحات شدند.
به گزارش فرارو؛ بعد از پیروزی حسن روحانی و بازگشت دوباره اصلاحطلبان به عرصه سیاسی در سال ۹۲، یکی از نگرانیهایی که در بعضی برهههای زمانی تبدیل به رویداد روز شده بود، اختلافات و زورآزمایی حزب کارگزاران سازندگی و حزب اتحاد ملت که متشکل از چهرههای برجسته حزب مشارکت است، بود. نخستین ماجرا از ترکیب لیست انتخاباتی مجلس آغاز شد و به انتخابات شورای شهر هم رسید، اما اوج آن در ماجرای انتخاب شهردار بود که کارگزارانیها تاکید بر محسن هاشمی داشتند و حزب اتحاد ملت با این مسئله مخالف بود که نهایتا بر سر محمدعلی نجفی به تفاهم رسیدند.
البته این ماجرا از سوی فعالان دو حزب خیلی مسئله نگران کننده و عجیبی تلقی نمیشد. زیرا به عنوان مثال اعضای حزب اتحاد ملت معتقد بودند که همیشه رقابت میان احزاب چه در ایران و چه در کشورهای دیگر در خصوص مسندهای مختلف وجود دارد و هیچ اتفاق خارج از عرف و قانون رخ نداده است. آنها تاکید داشتند که حدود یک سوم شورا در اختیار حزب انها است و طبیعی است که انتظار داشته باشند در بخشهایی نظرات آنها بر کرسی بنشییند.
بعد از استعفای نجفی بار دیگر صحبت در خصوص شهردار جدید بالا گرفت و مجددا رقابت میان کارگزاران و اتحاد ملت شکل گرفت و آن روزها تمام توجهات به سمت این دو حزب بودند و انتظار داشتند که نهایتا حرف یکی از آنها بر کرسی بنشیند. اما در این اتفاق جالب توجهی که رخ داد این بود که هرچند دو طرف ماجرا کارگزاران سازندگی و اتحاد ملت بودند، اما این حزب اعتماد ملی بود که پیروز میدان شد و محمدعلی افشانی را بر کرسی شهردار پایتخت نشاند و خود را به عنوان یک بازیگر قدرتمند و پرنفوذ معرفی کرد.
نکته جالب این است که این تنها بخشی از تحرکات اعتماد ملی بود که بسیار آرام و نامحسوس صورت میگرفت. واقعیت این است که آنها در هر دو نهاد شورای شهر و مجلس شورای اسلامی تعدادی نماینده دارند و سهم قبل توجهی از کرسیها را از آن خود کرده اند و تا امروز به راحتی در بخشهای مختلف اعمال نظر کرده اند. بسیاری بر این باورند که این نتیجه روابط خوب اعضای حزب اعتماد ملی با شورای عالی سیاستگذاری است که نتیجه آن در اختیار داشتن چندین کرسی در مجلس، چند کرسی در شورای شهر و سمتهای قابل توجهی در شهرداری تهران شده است.
در حال حاضر حزب اعتماد ملی در داخل شهرداری چندین پست مهم و کلیدی را از آن خود کرده است. به عنوان مثال رئوف قادری، عضو شورای مرکزی حزب اعتماد ملی و مسئول نمایشگاه بین المللی شهر آفتاب است، سید رحیم ابوالحسنی، عضو شورای مرکزی این حزب رئیس کمیته تحقیقات شهرداری تهران است. از سوی دیگر الیاس حضرتی (نماینده مجلس دهم)، ابراهیم امینی و محمدجواد حق شناس، اعضای کمیته انتصابات شهرداری تهران هستند. علاوه بر اینها سقطی و نجمه گودرزی، از اعضای شورای مرکزی حزب اعتماد ملی، در سمت مشاور فرهنگی شهرداری تهران فعالیت دارند. همچنین محمد جلیلیان (وکیل دادگستری) عضو شورای مرکزی حزب اعتماد ملی نیز مشاور حقوقی شهرداری تهران است.
البته اینها صرفا مختص شهرداری است و حزب اعتماد ملی در حال حاضر چندین کرسی در داخل مجلس و شورای شهر دارد و به عنوان مثال الباس حضرتی، احمد مازنی، محمد جواد حق شناس، حجت نظری و ابراهیم امینی از جمله این افراد هستند و علاوه بر اینها مسعود سلطانی فر نیز که این روزها به عنوان وزیر در وزارت ورزش حضور دارد، عضو این حزب است و به لطف اینها میتوان حزب اعتماد ملی را یکی از قدرتمندترین احزاب حال حاضر جریان اصلاحات دانست که بهترین شکل ممکن در میان کشمشهای کارگزارانیها و اتحاد ملت از فرصت استفاده کردند و مسندهای مهمی را به دست آوردند. البته بعید نیست که با توجه به رفتن محمدعلی افشانی از شهرداری نیز تاحدودی فعالیتهایشان کم شود، اما با توجه به داشتن نماینده مجلس و چندین عضو شورای شهر، همچنان از بازیگران اصلی عرصه سیاسی میان اصلاحطلبان خواهند بود.
حزب کارگزاران سازندگی نیز از دیگر احزاب بسیار بزرگ و قدرتمند جریان اصلاحات است. آنها این روزها چندین نماینده مانند ناهید تاجالدینی، فاطمه سعیدی، پروانه مافی، عبدالرضا هاشمزائی و حتی به نوعی فاطمه حسینی در مجلس شورای اسلامی دارند و در شورای شهر نیز توانسته اند چندین کرسی را از آن خود کنند و افرادی مانند مرتضی الویری، شهربانو امانی، محسن هاشمی که ریاست شورا را بر عهده دارد از جمله این افراد هستند و حالا به نظر میرسد که سعی دارند دوباره فعالیت خود برای حضور هاشمی در شهرداری تهران را فراهم کنند و در صورت این اتفاق آنها موفق شدند برای چهارمین بار بهشت را از آن خود کنند. البته اعضای این حزب به مجلس خلاصه نمیشوند و آنها چندین گزینه بسیار قدرتمند و تاثیرگذار در در داخل دولت دارند و اسحاق جهانگیری و بیژن نامدار زنگنه از جمله این افراد هستند.
حزب بعدی اتحاد ملت است که همانطور که در ابتدا اشاره شد متشکل از اعضای پیشین حزب مشارکت هستند. آنها در ایام انتخابات مجلس به تازگی تاسیس شده بودند خیلی نتوانستند در عرصه انتخابات مجلس اعلام وجود کنند، اما بعد از آن توانستند یک سوم کرسیهای شورای شهر را از آن خود کنند. البته با توجه اینکه برخی بر این مسئله تاکید دارند که اتحاد ملت همان مشارکت است و صرفا با تغییر نام وارد عرصه سیاسی شده است بنابراین باید به این نکته اشاره کرد که آنها شخصیتها تاثیرگذاری در داخل دولت دارند معصومه ابتکار، شهیندخت مولاوردی نیز از جمله این افراد هستند.
خانه کارگر دیگر حزب تاثیرگذار این روزهای اصلاحطلبان است. آنها دو نماینده یعنی علیرضا محجوب و سهیلا جلودارزاده را در مجلس شورای اسلامی دارند و افشین حبیب زاده را نیز به عنوان عضو شورای شهر در حزب خود دارند. البته آنها علی ربیعی هم به عنوان وزیر کار در دولت نیز داشتند، اما بعد از استیضاح صرفا میتوانند از وی به عنوان یک رابط با رئیس جمهور استفاده کنند که البته میتواند بسیار تاثیرگذار باشد.
باقی احزاب اصلاحطلب بیشتر شبیه بازیگران نقشهای سوم و چهارم هستند. زیرا به عنوان مثال حزب مردم سالاری با وجود اینکه فعالیت گستردهای در سراسر کشور دارد، اما با اینحال همیشه نهایتا توانسته نقشهای سوم و چهارم این سناریو را از آن خود کنند و آنها در حال حاضر مصطفی کواکبیان را در مجلس دارند و داریوش قنبری را به عنوان معاون پارلمانی شهردار تهران در بهشت دارند. احزاب دیگر مانند همبستگی، ندای ایرانیان، پیشرو اصلاحات و... در بهترین حالت موفق شده اند یک کرسی در شورای شهر را از ان خود کنند و خیلی تاثیرگذار نیستند و بیشتر پیروی میکنند تا خط دهی.
البته بازیگران دیگری هم در این میان حضور دارند که آنها را نمیتوان وابسته به احزاب دانست و عمدتا به دلایل مختلف از جمله حضور در ستاد روحانی، عضویت در بنیاد باران یا امید، ارتباط یا عضویت در شورای عالی سیاستگذاری اصلاحات و... توانسته اند امروز جایگاهی برای خود دست و پا کنند. البته در این میان استثناهایی هم وجود دارد که به دلایل دیگر در لیستهای اصلاحطلبان قرار گرفته اند. به عنوان مثال برخی بر این باورند که حضور محمدرضا عارف در لیست مجلس به صرف ادای دینی بود که به واسطه انصراف وی از انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۲ ایجاد شده بود که همین مسئله موجب شده است که وی امروز یکی از شخصیتهای پرنفوذ و تاثیرگذار در جریان اصلاحات باشد. او از یک سو رئیس شورای عالی سیاستگذاری اصلاحات است و از سوی دیگر ریاست فراکسیون امید را برعهده دارد.