یحیی یثربی، استاد بازنشسته فلسفه دانشگاه علامه طباطبائی و نویسنده کتاب عرفان نظری و صاحب تفسیر روز در تبیین هدف نهضت عاشورا، گفت: بر اساس قرائن تاریخی هدف امام حسین(ع) مبارزه با رویداد خطرناکی بود که جهان اسلام با آن روبرو بود.
به گزارش ایکنا، برای روشن شدن مطلب من چیزی از افلاطون نقل میکنم از نظر فلسفه سیاسی اگر شرایط یک نظام درست اجرا نشود، بهترین نظام به بدترین نظام بدل میشود؛ از نظر او حکومت شاه-فیلسوف که بهترین نظام است اگر با شرایطش نباشد به بدترین نظام بدل میشود. حکومت اسلامی نظام ظریفی است و به قول معروف بین «لا» و «الا»ی «لا اله الا الله» فاصله زیادی نیست اما اگر شرایط حکومت اسلامی رعایت نشود حکومتی که به نام اسلام بنا شده به ضد خود و بدترین نظام بدل میشود.
وی افزود: امام حسین(ع) در حوادثی که در تاریخ مطرح است، این مشکل را احساس کرد. مشکل این بود که شرایط نظام اسلامی به هم خورده و در نتیجه این نظام میتواند به ضد خود و بدترین نظام بدل شود.
این استاد فلسفه ادامه داد: جریان آز آنجا شروع شد که کسانی که نبی اکرم(ص) را قبول نداشتند، بعد از قدرتگیری مسلمانان صلاح دنیوی خود را در آن دیدند که اظهار اسلام کنند و دسته دسته وارد اسلام شدند، این رویداد پس از فتح مکه بود و نبی اکرم(ص) خیلی از این مسئله نگران بود. جاهلانی که به خاطر مال دنیا به اسلام روی آوردهاند خطر بزرگی خواهند بود و حتی حضرت خوابهای نگران کنندهای از آینده حکومت اسلامی میدید.
وی تصریح کرد: آیه شریفه «وَإِذْ قُلْنَا لَكَ إِنَّ رَبَّكَ أَحَاطَ بِالنَّاسِ وَمَا جَعَلْنَا الرُّؤْيَا الَّتِي أَرَيْنَاكَ إِلَّا فِتْنَةً لِلنَّاسِ وَالشَّجَرَةَ الْمَلْعُونَةَ فِي الْقُرْآنِ وَنُخَوِّفُهُمْ فَمَا يَزِيدُهُمْ إِلَّا طُغْيَانًا كَبِيرًا: و [ياد كن] هنگامى را كه به تو گفتيم به راستى پروردگارت بر مردم احاطه دارد و آن رؤيايى را كه به تو نمايانديم و [نيز] آن درخت لعنت شده در قرآن را جز براى آزمايش مردم قرار نداديم و ما آنان را بيم مىدهيم ولى جز بر طغيان بيشتر آنها نمىافزايد». (الاسراء، ۶۰) را بیشتر مفسرین در این راستا میدانند. این آیه در واقع بیان میکند که رویایی که ما به شما نشان دادهایم و به اراده ما دیدهای و آن شجره ملعونه در واقع آزمونی برای جامعه اسلامی است.
یثربی افزود: بعد از فتح مکه که اوج اقتدار اسلام بود، پیامبر(ص) باید خیلی شاد میبودند، اما با این که تمام سرزمین در دسترس دین اسلام را برگزیده بودند، نبی اکرم(ص) که هیچ وقت لبخند از لبهای جدا نمیشد، مدتی شب و روز غرق در خم و اندوه بود و مسئله را با یارانش زیاد به میان نمیگذاشت و اینها حدسیاتی داشتند. عدهای میگفتند از کسی رنجیده و برخی مسائل دیگری را مطرح میکردند، ایشان یک سال بعد از فتح مکه زندگی کرد و در این مدت بیشترش در غم و اندوه بود.
وی تصریح کرد: معتقدم که نگران این فرصتطلبانی بود که با رنگین دیدن سفره اسلام و پر دیدن دست مسلمانان، خود را به صوف مسلمانان زدند و اینها در آینده نه چندان دور، نزدیک سی و چهل سال به قدرت رسیدند که یزید یکی از اینها بود که صلاحیتی نداشت و هیچ یک از صحابیان بزرگ خلافت او را درست نمیدانستند، اگر هم خلافت پدرش را قبول کرده بودند، او را قبول نمیکردند.
صاحب تفسیر روز ادامه داد: یزید به سرکوب مسلمانان پرداخت و امام حسین(ع) در این گیرودار در اثر حمایتهایی که از طرف کوفیان میآمد و نامههایی که روز به روز میرسید و گفته میشد که ۱۲ هزار نامه بوده است، احساس کرد که نیرو دارد و نباید ساکت بنشیند و بر علیه جریان خطرناکی که نظام اسلام را به بدترین نظام تبدیل خواهد کرد دست به کار شود.
وی با بیان اینکه حضرت به طرف کوفه حرکت کرد، گفت: اینها دستشان را جلو انداختند اما ابنزیاد کوفه را قبضه کرد و حضرت مسلم که مردم دورش جمع شده بودند و او در نامهای به امام حسین(ع) نوشته بود که زودتر بیا، به شهادت رساند و مردم را مورد تعقیب قرار داد. امام حسین(ع) دو کار میتوانست بکند؛ یکی اینکه در مکه بماند و برخی به او گفته بودند که نرو. ایشان میتوانست بیخیال این قضیه باشد و حتی حر بنیزیدریاحی او را در اختیار گرفت و محدود کرد، حضرت میتوانست به تقیه بیعت کند و جان خود را به خطر نیاندازد و اهل بیتش را به گرفتاری نیافکند.
یثربی افزود: حضرت این کار را نکرد و خود را شمشیرهای دشمن سپرد و این بدان خاطر بود که خطر، خطر بزرگی بود. به قول معروف میارزید امام حسین(ع) خود و یارانش را فدا کند تا ضربهای به این خطر بزند و اگر این خطر را نتواند از پیش بردارد و رهبری را به دست بگیرد، اقلا آرامش این خطر را از دست بگیرد و خطر را به تزلزل بیاندازد.
یثربی با بیان اینکه فلسفه قیام ایشان تسلیم نشدن بود، تصریح کرد: هر چند امام(ع) به مذاکره نشست، مخصوصا عمر سعد دلسوزانه با او مذاکره کرد اما حضرت با تمام اینها حاضر نشد در اختیارشان بماند تا آنها از حضور حضرت در صفشان سوءاستفاده کنند. حضرت قبول نکردند و از طرفی هم در آن گروه هم عدهای تندرو بر ضد مذاکره با امام حسین(ع) پیدا شدند و گفتند مذاکره با امام حسین(ع) معنی ندارد، او شورش کرده و وظیفه ما این است که ایشان را که بر علیه نظام اسلامی قیام کرده بکشیم. شمر رهبر این تندروها بود که از طرف ابنزیاد به کربلا آمد و عمر سعد که طرفدار مذاکره بود را از مذاکره منصرف کرد. شمر میگفت غرض کشتن ایشان است و اگر مذاکره شود من نمیگذارم و عمر سعد به خاطر جاه و مقام کنار نرفت و گفت من هم میکشم و این مقدار هم مقداری مشکوک بود چون ته دلش این کار را خیلی بد میشمرد و میدانست عاقبتی ندارد و اما فریب دنیا را خورد که باعث میشود انسان هم دنیا و هم آخرت از دست بدهد.
صاحب تفسیر روز تصریح کرد: این نکته در جریان روضهخوانیها گفته نمیشود که ایشان چرا اهل بیت امام(ع) را اسیر کردند. اینها میدانستند خاندان امام اهل بیت پیامبر(ص) هستند و این علاوه بر مسلمانیشان بود. این کار به خاطر آن بود که نشان دهند اینها کافرند و آنها میترسیدند مقداری با اهل بیت(ع) خوب رفتار کنند که مردم بگویند اینها تنها امام حسین(ع) را کشتهاند. تلاش یزیدیان این بود که اهل بیت امام(ع) را کافر نشان دهند که قصد بر هم زدن جامعه اسلامی را دارد، اهل بیت امام(ع) را اسیر کردند. برخی از بنیامیه به این مسئله حتی افتخار هم میکردند.
یثربی افزود: روزی یکی از بنیامیه به پسر عبدالله بنعباس گفت که حضرت علی(ع) خود را بر حق نمیدانست، زیرا وقتی پیروز میشد اهل و عیال مخالفان را اسیر نمیکرد، پس او خود را بر حق نمیدانست، پسر ابنعباس گفت مخالفان حضرت علی(ع) حرمتی داشتند که هرچند کارشان را نمیپسندید حرمتشان را نگه میداشت. اینها اسیر کردن اهل بیت را افتخار میدادند که ما خود را حق میدانیم چون ایشان را اسیر کردهایم و از این قضیه بسیار خطرناک بود؛ زیرا که معتقد بود امام علی(ع) بر حق نبود، زیرا خانواده مخالفان خود را اسیر نمیکرد. از این رو مصیبت عاشورا بسیار سنگین است و خطری را دفع کرده است که بسیار بزرگ بوده است. اگر این خون ریخته نمی شد و اگر این بلوایی که بعد از قتل ایشان در میان مسلمانان روی نمیداد معلوم نبود که سرنوشت حکومت و نظام اسلامی به کجا میرسید.
وی در پاسخ به این پرسش که امروز چه درسی میتوان از عاشورا گرفت و پیام امام حسین(ع) برای امروز ما چیست؟ گفت: این را من سالهای سال است که بیان میکنم و میبینیم هیچ تاثیری ندارد اما به عنوان وظیفه انجام میدهم. من با نام امام حسین(ع) درس خواندهام و با روضهخوانی زندگی کردهام و هنوز هم پایبند هستم و از ۶ سالگی روضه خواندهام و برای خواندن روضه از زبان سکینه در تعزیهها شرکت کردهام و با لباس معمولی نوحهای از زبان دختران امام حسین(ع) به ذوالجناح میخواندم. الان هم در هر فرصتی روضه میخوانم و مجموعه نوحههایم با نام گلاب اشک توسط بنیاد شهید چاپ شده است.
این مفسر قرآن ادامه داد: باید مواظب عاشورا باشیم که یادگار حضرت پیامبر(ص) و امام حسین(ص) است. ما باید پرچم عاشورا را مانند جانمان حمل و حفظ کنیم. همیشه عاشوراست چون همیشه ظلم و تحریف و انحراف هست بنابراین همیشه کربلاست. برای پیروان ابا عبدالله(ع) همیشه عاشورا و کربلاست، بنابراین محرم را نباید با حاشیهها سپری کنیم.
وی تصریح کرد: غذا دادن حاشیه است، این همه رسم شده است که شام و ناهار نذری بدهند، مگر چه خبر است و ما چقدر میتوانیم مردم را سیر کنیم؟ به جای آن وقت را صرف افزودن معرفت و شناخت امام حسین(ع) کنیم، بغیر از نذری که فایدهای دارد و برخی سیر میشوند، تجلماتی مانند علم درست کردن و های و هوی و علم و کتل وقت را از اثرگذاری عاشورا میگیرد و این روز میشود، آیین یعنی مراسمی که باید برگزار بکنیم و به قول شریعتی مراسم غصه خوردن.
این مفسر قرآن تصریح کرد: ما در محرم باید تلاش کنیم حسینی باشیم، رنگ یاران ایشان شویم و وارد مبارزه با ظلم و ستم بشویم و درد مردم را احساس کنیم. ما به عنوان مراسم برای رقیه و ... گریه می کنیم این خیلی فضیلت دارید اما روح رقیه از ما راضی نمیشود تا به رقیههای زمان خودمان توجه نکنیم. ما باید به فکر دختر مثل گلی که سر چهار راه گل میفروشد و بچه دستهگلی کلی که به جای مدرسه رفتن از زبالهها غذا جمع میکند باشیم.
یثربی افزود: ما باید به فکر مشکلات مردمان باشیم، من مرجع تقلید نیستم اما با نگاه فلسفی این نکته را عرض میکنم که مادامی که مسلمانی در بند است، اگر هزینهها را به جاهای دیگری صرف کنیم، مشکل داریم. حتی اگر مشکلی از مسلمانان حل کنیم، چندین برابر رفتن به مکه است. هیئت عزاداران ما وقت بگذارند مشکل را به صورت اساسی حل کنند و هر سال کارخانهای تولیدی به عشق امام حسین(ع) تولید کنند که افرادی از آن نان ببرند و دارایی را این طور زیاد ریخت و پاش نکنیم؛ تبرک امام حسین(ع) را میتوان با یک حب قند به دست آورد. عاشورا یادگار و پرچم امام حسین(ع) است که باید خوب بشناسیم، جدی بگیریم و آن را فدای حاشیههای بیحاصل نکنیم.