bato-adv
کد خبر: ۳۷۳۴۸۱
جوان ۳۰ ساله معروف به «دم اسبی»

زن قصاب مرا شستشوی مغزی داد تا شوهرش را بکشم

«ف» (زن ۲۴ ساله) مغزم را شست و شو داده بود از مدتی قبل نقشه شیطانی می‌کشید.به بهانه کشتن گوسفند، مرد قصاب را به خانه مجردی ام بردم، ولی گوسفندی در کار نبود! سپس مقداری قرص خواب آور را داخل مشروبات الکلی حل کردم و از او خواستم تا وقتی که گوسفند را بیاورند مشروب بخوریم! او هم قبول کرد و بعد از مصرف مشروب به خواب رفت تا پاسی از شب با خودم درگیر بودم تا این که شیطان بر من غلبه کرد و با تیغ موکت بری رگ گردن او را در همان حالت نیمه بیهوشی زدم و سپس تیغ را به جا‌های دیگر بدنش فرود آوردم!
تاریخ انتشار: ۱۳:۰۰ - ۱۸ شهريور ۱۳۹۷
صبح هشتم شهریور بود که خبر وقوع جنایتی هولناک، کارآگاهان اداره جنایی پلیس آگاهی خراسان رضوی را به شهرک مهرگان مشهد کشاند. جسد سوخته مردی کنار دیوار یک منزل مخروبه در خیابان مهرگان ۵۸ رها شده بود و بررسی‌های مقدماتی نشان می‌داد که فرد یا افرادی پس از ارتکاب جنایت در مکانی دیگر، جسد را در محل کشف رها کرده و گریخته اند.

به گزارش خراسان، با صدور دستورات ویژه‌ای از سوی قاضی «کاظم میرزایی» تحقیقات کارآگاهان در این باره آغاز و در مدت کوتاهی کارآگاهان موفق شدند هویت مقتول را که مردی قصاب بود و همواره تسبیحی به گردن می‌آویخت در همان محله شناسایی کنند، اما وقتی کارآگاهان به منزل مرد قصاب رفتند هیچ کس آن جا نبود! و همسایگان از فروش منزل توسط مرد قصاب خبر دادند که از چند روز قبل در محل دیده نشده بود!

این در حالی بود که شاخه دیگری از عملیات در محدوده کشف جسد، کارآگاهان را به منزلی کشاند که جنایت در آن رخ داده بود. این منزل متعلق به مرد افغانستانی بود که به یک جوان ۳۰ ساله معروف به «دم اسبی» واگذار کرده بود. به همین دلیل و با توجه به آثار کشیده شدن جسد روی خاک‌های منطقه، منزل مذکور با دستور قضایی مورد بررسی قرار گرفت که آثار خون روی فرش و همچنین اثر به آتش کشیدن جسد در حمام منزل، نشان داد که قتل در همین خانه رخ داده است. ولی خبری از مرد «دم اسبی» نبود!

همسایگان در تحقیقات غیرمحسوس کارآگاهان، از حضور یک زن در منزل «دم اسبی» هم سخن گفتند. بررسی‌ها بیانگر آن بود که جوان معروف به «دم اسبی» نیز تسبیحی به گردن می‌آویخت و با زنی ارتباط داشت به همین خاطر این احتمال قوت گرفت که جسد مربوط به «دم اسبی» است! بنابراین ماجرای گم شدن دو مرد جوان به طور همزمان در دستور کار قرار گرفت.

از سوی دیگر پیگیری کارآگاهان درباره ماجرای گم شدن مرد قصاب، آنان را به شهرک شهید رجایی کشاند جایی که بستگان همسر مرد قصاب زندگی می‌کردند.

وقتی «ف» زن ۲۴ ساله مرد قصاب با دستور قاضی میرزایی بازداشت شد ادعا کرد که جوانی روز سه شنبه به منزل آن‌ها مراجعه کرده و همسرش برای کشتن گوسفند به همراه آن مرد جوان رفته و دیگر بازنگشته است.

این زن که در حضور مقام قضایی سخن می‌گفت: در بازجویی‌ها به ناچار به قتل همسرش توسط مرد معروف به «دم اسبی» اعتراف کرد و گفت: ما از قبل با یکدیگر اختلاف داشتیم تا این که با بهروز (دم اسبی) در پارک آشنا شدم سپس از او خواستم تا همسرم را به قتل برساند که ما بتوانیم با یکدیگر ازدواج کنیم.

او هم به بهانه کشتن گوسفند همسرم را به خانه مجردی‌اش کشاند که متعلق به مرد افغانستانی بود! اما وقتی من به محل رسیدم او همسرم را کشته بود!

زن جوان با صدور قرار قانونی از سوی قاضی شعبه ۲۱۱ دادسرای عمومی و انقلاب مشهد روانه زندان شد و تحقیقات برای دستگیری مرد معروف به «دم اسبی» ادامه یافت و نیرو‌های کلانتری موفق شدند وی را در بولوار رسالت مشهد و در یک عملیات غافلگیرانه دستگیر و به کلانتری منتقل کنند.

این متهم ۳۰ ساله پس از بازجویی‌های مقدماتی به اداره جنایی پلیس آگاهی منتقل شد وبه صراحت جزئیات جنایت هولناک خود را شرح داد و گفت: «ف» (زن ۲۴ ساله) مغزم را شست و شو داده بود از مدتی قبل نقشه شیطانی می‌کشید، ولی من مخالفت می‌کردم تا این که فریب او را خوردم و نقشه شومش را اجرا کردم.

آن روز به بهانه کشتن گوسفند، مرد قصاب را به خانه مجردی ام بردم، ولی گوسفندی در کار نبود! در پاسخ به سوالات مکرر مرد قصاب می‌گفتم تا چند دقیقه دیگر گوسفند را می‌آورند! سپس مقداری قرص خواب آور را داخل مشروبات الکلی حل کردم و از او خواستم تا وقتی که گوسفند را بیاورند مشروب بخوریم!
 
او هم قبول کرد و بعد از مصرف مشروب به خواب رفت تا پاسی از شب با خودم درگیر بودم تا این که شیطان بر من غلبه کرد و با تیغ موکت بری رگ گردن او را در همان حالت نیمه بیهوشی زدم و سپس تیغ را به جا‌های دیگر بدنش فرود آوردم!

بعد از این که او را کشتم، «ف» به منزلم آمد، شب بود که جسد را در حمام آتش زدیم، ولی باز هم انتقال آن به جای دیگری ممکن نبود.

به همین خاطر با کمک «ف» و کشان کشان جسد سوخته شوهرش را در کنار دیوار خرابه انداختیم تا این که فهمیدم کارآگاهان جسد را پیدا کرده اند و به دنبال منزل «ف» می‌گردند. من که ترسیده بودم فرار کردم و با کوتاه کردن موهایم و تغییر چهره در یک ضایعات فروشی مشغول کار بودم که ناگهان با دیدن افسران آگاهی غافلگیر شدم.

رئیس پلیس آگاهی خراسان رضوی افزود: بررسی‌های بیشتر درباره زوایای دیگر این پرونده جنایی همچنان ادامه دارد.
bato-adv
مجله خواندنی ها
bato-adv
bato-adv
bato-adv