نسبت جمعیت شاغل به کل جمعیت در ۳۴ کشور منتخب دنیا نشان میدهد ایران در پایینترین رده قرار دارد بهنحوی که این آمارها نشان میدهد ۷۲ درصد از جمعیت ایران کار نمیکنند.
به گزارش همشهری، تازهترین تحقیق بانک مرکزی از شاخص بهرهوری در ایران در یک بازه زمانی ۱۳۷۵ تا ۱۳۹۵ حکایت از آن دارد که روند نسبت جمعیت شاغل ایران به کل جمعیت کشور در ۸ سال فعالیت دولت اصلاحات رو به بهبود بوده و این نسبت از ۲۵.۹ درصد در سال ۱۳۷۵ به ۲۹.۷ درصد در پایان سال ۱۳۸۴ رسیده است.
اما سیاستگذاری اشتباه دولت محمود احمدینژاد ازجمله توزیع یارانه نقدی و همچنین نوسان نرخ ارز در هشت سال پیش از روی کار آمدن دولت حسن روحانی باعث شده تا نسبت جمعیت شاغل به کل جمعیت ایران روندی نزولی پیدا کند و به ۲۷.۱ درصد در پایان سال ۱۳۹۱ برسد. شاخص نسبت جمعیت شاغل به کل جمعیت کشور در چهارسال نخست دولت حسن روحانی دوباره رو به بهبود نهاده بهگونهای که این شاخص در پایان سال ۱۳۹۵ به ۲۸.۴ درصد افزایش یافته است.
پیشبینی میشود با انتشار گزارش جدید بانک مرکزی از شاخص بهرهوری در ایران بهدلیل افزایش نوسان نرخ ارز و توزیع رانت ارزی از یک سو و از دست رفتن بخشی از اشتغال موجود، نسبت جمعیت شاغل به کل جمعیت کشور دوباره نزولی شده باشد.
در برنامههای توسعه پنجم و ششم کشور نرخ رشد اقتصادی ایران ۸ درصد پیشبینی شده بود که ۲.۸ درصد از ۸ درصد نرخ رشد اقتصادی باید از محل افزایش بهرهوری نیروی کار و سرمایه تحقق یابد، هدفی که البته تاکنون محقق نشده است.
قانون برنامه ششم توسعه به صراحت تأکید دارد برای دستیافتن به رشد اقتصادی سالانه ۸ درصد و ضریب جینی ۰.۳۴ بهعنوان شاخص عدالت در توزیع درآمد بین دهکهای درآمدی جامعه، باید متوسط رشد سالانه بهرهوری کل عوامل تولید به میزان ۲.۸ درصد برسد در حالی که متوسط شاخص بهرهوری در طول اجرای پنج ساله برنامه پنجم توسعه ۱.۲ درصد و در پنج سال اجرای برنامه پنجم هم منفی ۰.۳ درصد برآورد شده است.
بانک مرکزی در گزارش تحقیقاتی خود با اشاره به اثر درآمد سرانه اقتصادی کشورها براساس بهرهوری نیروی کار و نرخ بهکارگیری نیروی کار تأکید میکند: بین افزایش اشتغال و بهبود بهرهوری نیروی کار در کوتاهمدت یک رابطه معکوس وجود دارد و نباید انتظار داشت در بازه زمانی کوتاهمدت، هم انتظار بهبود بهرهوری نیروی کار و هم توقع ایجاد اشتغال جدید را داشت، چه اینکه وقتی هدفگذاری دولتها به ایجاد اشتغال جدید باشد، بهدلیل ورود نیروی کار جدید به بازار کار و کارایی پایین آنها، شاخص بهرهوری نیروی کار افت میکند.
نبود آمار دقیق از میزان ساعت کار واقعی نیروی کار باعث شده تا در تحلیل بهرهوری نیروی کار، نسبت شاخص جمعیت شاغل به کل جمعیت ملاک ارزیابی قرار گیرد.
آمارهای مرکز آمار ایران نشان میدهد در یک فاصله زمانی ۲۰ ساله نسبت جمعیت شاغل به کل جمعیت ایران از ۲۵.۹ درصد در سال ۱۳۷۵ به ۲۸.۴ درصد در سال ۱۳۹۵ افزایش یافته، با این حال سازمان بهرهوری آسیایی نشان میدهد نسبت جمعیت شاغل به کل جمعیت کشور در ایران نسبت به ۳۷ کشور دیگر در پایینترین رده قرار گرفته بهگونهای که این نسبت در سال ۲۰۱۵ میلادی در کشور سنگاپور ۶۴ درصد، چین ۵۶ درصد، کرهجنوبی ۵۲ درصد، ژاپن ۵۰ درصد، آمریکا ۴۶ درصد، اتحادیه اروپا ۴۵ درصد، ترکیه ۳۴ درصد و ایران ۲۸ درصد برآورد میشود.
ساعت کار بیشتر؛ کارایی کمتر
شاخص بهرهوری نیروی کار به ازای هر کارگر در ایران نشان میدهد در یک بازه زمانی ۵ ساله ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۵، وضعیت ایران بدتر شده بهگونهای که در سال ۲۰۱۵ نسبت به سال ۲۰۱۰ میلادی هرچند تعداد نیروی کار بیشتر شده، اما رشد اقتصادی ایران کاهش یافته، روندی که اکثر کشورهای نفتی هم آن را تجربه کردهاند.
بهگونهای که بهرهوری هر نیروی کارگر از ۶۸ درصد در سال ۲۰۱۰ به ۶۱.۸ درصد افت کرده و درصد رشد بهرهوری نیروی کار به ازای هرکارگر از ۷.۶ درصد سال ۲۰۱۰ به منفی ۴.۳ درصد در سال ۲۰۱۵ رسیده است.
همچنین میزان ساعات کار هر نیروی کار در ایران بهطور میانگین در هر سال ۳۱ درصد بیشتر از نیروی کار در کشور آمریکا برآورد شده درحالیکه میانگین بهرهوری نیروی کار به ازای هر کارگر و هر ساعت کار کمتر از آمریکاست که نشان میدهد هرچند نیروی کار ایرانی بیشتر کار میکند، اما کارایی و بهرهوری آن پایینتر است.