«۱۰ سال قبل به شیشه اعتیاد پیدا کردم. عامل این اعتیاد یک دخترجوان بود که میخواستم با او ازدواج کنم، اما در اوج اعتیاد و وابستگی مرا رها کرد. سه بار به زندان افتادم. آخرین باری که آزاد شدم تصمیم گرفتم از دختران انتقام بگیرم. در خیابانهای قیطریه پرسه میزدم و با دیدن دختر یا زن جوانی که منتظر ماشین بودند آنها را بهعنوان مسافر سوار میکردم. اما بعد از طی مسافتی، مسیرم را تغییر میدادم و وارد خیابان خلوتی میشدم. با چاقو یا پیچ گوشتی آنها را تهدید میکردم و بعد از آزار و اذیت و سرقت وسایلشان، آنها را از ماشین بیرون میانداختم، چون شیشه میکشیدم واقعاً متوجه نبودم چه کار میکنم».