اولینبار رامین من را به خانه مادرش دعوت کرد و بهزور به من تعرض کرد، بعد که اعتراض کردم گفت میخواهد با من ازدواج کند. پنج سال با همین وعده با من در ارتباط بود و در نهایت وقتی به او گفتم که چه زمانی به خواستگاری من میآیی؟ گفت قصدی برای ازدواج با من ندارد. از آنجایی که زندگیام تحتتأثیر قرار گرفته بود، اقدام به خودکشی کردم، ولی نجاتم دادند
دختر جوان وقتی از پسر مورد علاقهاش جواب رد شنید، به خاطر پنج سال رابطهای که با هم داشتند، به دادگاه شکایت کرد و مدعی شد مرد جوان او را اغفال کرده است.
به گزارش شرق، این دختر جوان به نام کتایون که اوایل سال جاری به دادسرا شکایت کرده بود، ادعا کرد مردی به نام رامین او را اغفال کرده و پنج سال مورد آزارواذیت قرار داده است.
این دختر به مأموران گفت: اولینبار رامین من را به خانه مادرش دعوت کرد و بهزور به من تعرض کرد، بعد که اعتراض کردم گفت میخواهد با من ازدواج کند. پنج سال با همین وعده با من در ارتباط بود و در نهایت وقتی به او گفتم که چه زمانی به خواستگاری من میآیی؟ گفت قصدی برای ازدواج با من ندارد. از آنجایی که زندگیام تحتتأثیر قرار گرفته بود، اقدام به خودکشی کردم، ولی نجاتم دادند. ضمن اینکه چند ماه قبل از اینکه رامین به من بگوید دیگر من را دوست ندارد و نمیخواهد با من ازدواج کند، فهمیدم با چند دختر دیگر هم ارتباط دارد.
با بازداشت پسر جوان او ادعا کرد رابطهای با دختر جوان نداشته است. او گفت: من با برادر کتایون دوست بودم و با هم به باشگاه میرفتیم. دوستی ما عمیق شد و رابطه خانوادگی پیدا کردیم و در این مدت کتایون هم با من دوست شد، اما رابطه خاصی با هم نداشتیم.
متهم ادامه داد: روابط ما آنقدر صمیمی شد که حتی آنها خانهشان را در شهرستان در اختیار من قرار دادند، چون من دانشگاه قبول شده بودم و باید به شهرستان میرفتم.
بعد از دانشگاه بود که کتایون به من ابراز علاقه کرد و گفت من را دوست دارد و میخواهد با من ازدواج کند، اما من گفتم که به او علاقهای ندارم. گفتن این حرف برایم خیلی سخت بود، چون رابطه خوبی با خانواده کتایون داشتم و او را هم دوست داشتم، اما نه برای ازدواج. وقتی کتایون از من ناامید شد خودکشی کرد، موضوع را که شنیدم خیلی ناراحت شدم و حتی برای دیدارش به بیمارستان رفتم؛ او یکبار دیگر امیدوار شد البته برای خانوادهاش توضیح دادم که آمدنم به این دلیل بود که آنها خیلی به من لطف داشتند و من نمیتوانستم نسبت به کتایون بیتفاوت باشم. بعد از اینکه از بیمارستان مرخص شد، باز هم به او گفتم که نمیخواهم ازدواج کنم و اینکه با چه کسی رابطه دارم، به او ربطی ندارد. ضمن اینکه من رابطهای با کتایون نداشتم و آنچه درباره اغفال میگوید کذب محض است. با توجه به مطرحشدن عنوان تجاوز به عنف، پرونده برای رسیدگی به شعبه چهارم دادگاه کیفری استان تهران ارسال شد.
در جلسه رسیدگی به این پرونده که دیروز برگزار شده بود، ابتدا دختر جوان در جایگاه حاضر شد و گفت: متهم به من تجاوز به عنف کرده است. او به من وعده ازدواج داد و من را اغفال کرد.
وقتی قاضی از او پرسید آیا میدانی معنی تجاوز به عنف این است که فردی بهزور با تو رابطه جنسی برقرار کند؟ دختر جوان گفت: نه. هیچ اجباری نبود، اما به من وعده ازدواج داد و من هم قبول کردم. ولی او زیر حرفش زد اگر به من میگفت که قصد ندارد با من ازدواج کند، هرگز تن به این رابطه نمیدادم. خواهر رامین در جریان است که او من را چندبار به خانه مادرش برد و با من رابطه برقرار کرد.
سپس مرد جوان در جایگاه قرار گرفت. او گفت: من هیچ قولی به کتایون ندادم. ما هیچ رابطه خاصی با هم نداشتیم و فقط من با برادر کتایون دوست بودم؛ اتهامات را قبول ندارم. با پایان جلسه رسیدگی هیئت قضات برای صدور رأی پرونده وارد شور شدند و متهم را به شلاق و 2 سال تبعید محکوم کردند.