اسامه بن لادن رهبر بزرگترين و خطرناكترين گروه تروريستي جهان يعني القاعده چند روزي است كه دوباره خبرساز شده اين بار نه انتشار ويدئويي از اسامه يا از سوي معاون وي دكتر ايمن الظواهري بنلادن را در صدر اخبار نشانده بلكه اين مقامات ارشد آمريكايي هستند كه در اظهاراتي متناقض رهبر القاعده را مجددا به تيتر يك بسياري از رسانهها تبديل كردهاند.
ابتدا رابرت گيتس وزير دفاع آمريكا مدعي شد كه اين كشور اطلاعي از بنلادن در دست ندارد و يك روز بعد از آن جيمز جونز مشاور امنيت ملي ايالات متحده گفت كه احتمال رفتوآمد متناوب بنلادن در مرزهاي پاكستان و افغانستان وجود دارد و سرانجام ديروز ژنرال مككريستال فرمانده نيروهاي آمريكايي در افغانستان مدعي شد كه تا بنلادن زنده است القاعده نيز هر روز تقويت ميشود.
وي كشته شدن بن لادن را در نابودي القاعده مهم دانست. ظاهرا دور جديدي از بازي آمريكا – بنلادن شروع شده است.هشت سال از پيكار شديد ايالات متحده در افغانستان ميگذرد و اين كشور از همه تلاشهاي اطلاعاتي، نظامي، سياسي و مالي خود بهره برده تا بتواند اثري از اسامه بنلادن رهبر سازمان تروريستي القاعده بيابد. اما با اين وجود چرا ايالات متحده در دستيابي به اين هدف خود ناكام مانده است.
آيا اين مساله به توان سازماندهي و شبكهاي بودن ساختار القاعده و ناتواني كارگزاران اطلاعاتي و امنيتي ايالات متحده به نفوذ در آن برميگردد يا اينكه بيشتر بهانهاي است در دست رهبران آمريكايي تا حضور نظامي خود در منطقه را همچنان ادامه دهند.بنلادن كجاست و چگونه سازمان جهاني خود را به گونهاي اداره ميكند كه توان رديابي او وجود ندارد؟
ايالات متحده با وجود برخورداري از توان اطلاعاتي و امنيتي بالا همچنان به دنبال اوست و در طول مدت هشت سال حضور نظامي افغانستان هنوز نتوانسته اطلاعات جامعي از محل اختفاي وي بيابد و هرگاه ميخواهند از مخفيگاه بنلادن سخن بگويند از احتمالات و شايدها سخن ميگويند.
لئون پانتا رئيس سيا با بيان اينكه عمليات تعقيب بنلادن همچنان ادامه دارد، ميگويد: هر روز اين سوال را از نيروهايش ميپرسد كه بنلادن كجاست و هميشه هم يك جواب را ميشنود، نميدانيم! جيمز جونز، مشاور امنيت ملي ايالات متحده در تازهترين موضعگيري در اينباره اظهار داشته «احتمال» ميرود كه رهبر القاعده به تناوب از محل اختفاي خود در پاكستان به افغانستان رفتوآمد كرده باشد. پيش از او رابرت گيتس وزير دفاع آمريكا نيز گفته بود ما اطلاعات كاملي از بنلادن نداريم و اگر داشتيم او را ميگرفتيم.
با پايان يافتن اشغال افغانستان به وسيله شوروي، اسامه بنلادن در دهه 1990 جبهه ديگري را در مبارزه با اشغالگران سرزمينهاي اسلامي گشود و با صدور بيانيههاي متعددي در سالهاي 1996 و 1998 از ايالات متحده به خاطر اشغال سرزمين وحي، حمايت از اسرائيل به عنوان دشمن اسلام و مسلمين نام برد و از عزم خود براي «جهاد» عليه نصرانيها و يهوديان سخن گفت.
به دنبال آن حملات تروريستي متعددي توسط نيروهاي وابسته به القاعده عليه منافع و اتباع ايالات متحده در داخل آمريكا (حمله به مركز تجارت جهاني 1993) حمله به سفارتخانههاي آمريكا در كنيا و تانزانيا، پايگاه نظامي آمريكا در ظهران عربستان و... انجام شد.در مقابل ايالات متحده نيز با شليك 75 موشك به پايگاه القاعده در جلالآباد و خوست افغانستان و همچنين كارخانه داروسازي الشفا در سودان در سال 1997 به پيكار عليه آن برخاست.
ايالات متحده 55 ميليون دلار براي سر بنلادن جايزه تعيين و تمامي داراييهاي وي را مسدود كرد. در سالهاي 1999 و 2000 اطلاعات جامعي از رفتوآمدهاي بنلادن وجود داشت و حتي سامانههاي ماهوارهاي بنلادن را در قندهار رصد كرده بودند و همه چيز براي دستگيري او آماده بود و پيشنهاد آن به بيل كلينتون رئيسجمهور وقت آمريكا داده شد ولي رئيسجمهور از صدور اين تصميم امتناع ورزيد.
با حمله نيروهاي القاعده به ناو كول ايالات متحده در سواحل يمن در 12 اكتبر 2000، دستگاههاي امنيتي و اطلاعاتي آمريكا گزارشهاي خطرناكي را از گستره فعاليت القاعده در سراسر جهان ارائه دادند. با اين حال كاخ سفيد چندان به اين گزارشها وقعي نميگذاشت تا اينكه 11 سپتامبر 2001 به وقوع پيوست.
هرچند القاعده در ابتدا از پذيرفتن مسئوليت آن خودداري كرد ولي با انتشار بيانيهاي در سايت اينترنتي خود آن را «جهاد»ي عليه ايالات متحده و مظاهر تمدن غربي دانست. به دنبال چنين رويداد دهشتناكي بود كه ايالات متحده تحت رهبري نومحافظهكاران نبرد خود را عليه القاعده و رهبر آن بنلادن آغاز كرد.
در ابتدا كاخ سفيد از طالبان حاكم بر افغانستان خواست تا سرنوشت خود را از القاعده و بنلادن جدا كنند و با تحويل دادن بنلادن به تعهدات بينالمللي خود عمل نمايند ولي با سرپيچي طالبان، حملات موشكي و هوايي ايالات متحده و متحدانش به افغانستان در اكتبر 2001 آغاز شد و مدتي كوتاه به درازا نكشيد كه ايالات متحده طالبان را سرنگون كرد.
با سلطه بر افغانستان آهنگ يافتن مخفيگاه بنلادن در مناطق كوهستاني تورابوراي افغانستان در نقاط مرزي پاكستان شدت بيشتري به خود گرفت. صرف انجام عمليات هوايي و بمببارانهاي گسترده در مناطق كوهستاني تورابورا توسط هواپيماهاي بدون سرنشين و موشكهاي هوشمند آمريكايي، بنلادن و همراهانش را در شرايط سختي قرار داده بود ولي آنچه كه او را از مرگ رهانيد، زيركي خود وي و از آن مهمتر سستي عمدي نيروهاي آمريكايي بود.
كميته روابط خارجي سناي ايالات متحده اخيرا گزارشي را به درخواست جان كري سناتور دموكرات منتشر كرد كه در آن با سرزنش دونالد رامسفلد وزير دفاع سابق و ژنرال تامي فرانكس فرمانده سابق نيروهاي آمريكايي در افغانستان آمده است: «در اواخر سال 2001 و سه ماه پس از حملات 11 سپتامبر اسامه بنلادن در كوههاي افغانستان به دام افتاده بود اما ايالات متحده نيروهاي لازم براي دستگيري يا نابودي او را وارد عمل نكرد.»
به دنبال آن گزارشهايي منتشر شد كه بنلادن به خاك پاكستان گريخته و در مناطق بومينشين دره سوات ساكن شده است. طالبان كه در اين مناطق از نفوذ عقيدتي و مكتبي فراواني ميان ساكنان برخوردارند به گرمي از بنلادن استقبال كرد. جورج بوش رئيسجمهور وقت ايالات متحده در جستوجوي بنلادن گستره عملياتي خود را به پاكستان نيز كشاند.
هرچند در اين راه با مقاومت پرويز مشرف رئيسجمهور سابق پاكستان روبهرو شد. مشرف كه بهرغم سياست پيشين خود در حمايت از طالبان افغانستان از پيكار جهاني ايالات متحده در جنگ با طالبان پشتيباني كرده بود هرگونه حضور بنلادن در خاك كشورش را رد كرد و مانع از عمليات مخفيانه آمريكاييها در پاكستان شد. در سال 2002 مشرف ادعا كرد بنلادن به دليل ابتلا به نارسايي كليوي و ناكامي عوامل القاعده در تامين دستگاه دياليزي براي او مرده است.
اين خبر تحت پوشش شبكههاي خبري قرار گرفت. هرچند پس از مدتي نواري ويدئويي پخش شد كه نشان از سلامتي بنلادن داشت. ناامني و بيثباتي منطقه وزيرستان پاكستان، روابط مخفيانه و سري ميان رهبران طالبان و برخي از فرماندهان ارتش و مقامات ISI پاكستان بستر مناسبي را براي رشد و پرورش طالبان در اين منطقه ميسر كرده بود و اين مساله موجب شده بود تا جورج بوش همواره مشرف را به اهمال و سهلانگاري خود در نبرد با طالبان و دستگيري بنلادن متهم كند.
مايكل مكنل مدير اطلاعات ملي وقت ايالات متحده با اعلام اينكه آمريكا اسنادي در دست دارد كه نشان ميدهد بنلادن در پاكستان است، گفت: القاعده پناهگاه مطمئني در پاكستان براي خود فراهم كرده و قصد دارد تا تلفات سنگيني را بر ايالات متحده وارد كند.
با كارشكني و عدم همراهي اسلامآباد با واشنگتن، ايالات متحده خود شخصا وارد عمل شد. همزمان ايالات متحده مبلغ تعيين شده براي ارائه اطلاعاتي در مورد محل اختفا يا دستگيري بنلادن را به 25 ميليون دلار افزايش داد تا از اين طريق بتواند مردم فقير و تنگدست اين منطقه را تحريك به افشاء مخفيگاه بنلادن كند اما غافل از اينكه باورهاي ايدئولوژيك مردم منطقه بالاتر از آن است كه بتوان براي آن جايزه تعيين كرد.
اين مساله باعث سردرگمي دستگاههاي اطلاعاتي آمريكا شد به طوري كه آرتور كلي از عوامل سيا كه در سال 2006 در مناطق بومي پاكستان فعاليت ميكرد در اينباره گفت: اين مناطق عملا هيچ ارتباطي با دنياي خارج ندارد. آنها در مناطقي پنهان شدهاند كه مردمش به شكل نامعمول خارجيستيزند.
افزون بر آن ايالات متحده گستره عملياتي خود را به مناطق وزيرستان جنوبي پاكستان نيز كشيد و وقتي كه آصفعلي زرداري رئيسجمهور پاكستان شد، جورج بوش به ستاد فرماندهي نيروهاي ويژه ارتش دستور داد كه با هواپيماهاي بدون سرنشين و در صورت لزوم بدون كسب مجوز از دولت پاكستان بر فراز آسمان مناطق قبايلينشين به پرواز درآيند و هر اثري را كه از بنلادن يافتند هدف حمله قرار دهند. به دنبال اين حملات رهبران متعددي از طالبان كشته شدند ولي بنلادن همچنان زنده و پابرجا بود و همچنان بر اساس نظرسنجي موسسه معتبر Pew بر محبوبيتش در ميان بوميان اين منطقه افزوده ميشد.
زرداري: آمريكا بنلادن را فراري داد
با اين حال جستوجو براي يافتن بنلادن ادامه داشت و سناي آمريكا در تيرماه 1386 با 87 راي مبلغ جايزه زنده يا مرده بنلادن را به دو برابر افزايش داد. در اين رايگيري اذعان شد كه بهرغم گسترش عمليات عليه طالبان و صرف ميلياردها، دلار القاعده روز به روز در حال قدرت گرفتن و جذب نيروهاي بيشتر است.
در پي حملات هوايي و عملياتهاي نظامي در مناطق مرزي پاكستان و افغانستان كه منجر به قتل تعداد زيادي از بلندپايگان القاعده و مردم غيرنظامي شد اميد آن ميرفت كه بنلادن نيز كشته شده باشد. زرداري رئيسجمهور پاكستان در اين بحبوحه با اعلام اينكه سرويسهاي اطلاعاتي پاكستان اسنادي يافتهاند كه بنلادن كشته شده دنيا را در بهت و حيرت فرو برد.
در اين ميان سراجالدين حقاني مكي از رهبران طالبان پاكستان در گفتوگو با روزنامه عربستاني الوطن از سلامتي وي خبر داد.اخبار ضد و نقيض درباره مرگ يا زندگي بنلادن همچنان ادامه داشت تا اينكه خرداد امسال زرداري در مصاحبه با شبكه آمريكايي انبيسي ناتواني در دستگيري بنلادن را متوجه آمريكاييها دانست و گفت: ما چند روز پس از 11 سپتامبر بنلادن را گرفتيم و تحويل نيروهاي آمريكايي داديم ولي آنها او را رها كردند. وي ادعا كرد كه پيش از اين بينظير بوتو نخستوزير سابق پاكستان در ديدار با جورج بوش پدر تهديدات بنلادن را به آنها متذكر شده ولي وي به آن توجه نكرده است.
تغيير مكان دائمي
در باره اينكه بنلادن كجاست كه از آنجا سازمان مرموز خود را هدايت ميكند گفتهها بسيار است اما يك اصل كلي وجود دارد و آن اينكه وي از ترس دستگيري همواره در رفت و آمد است و نميتوان جاي مشخصي براي وي پيدا كرد اما آنچه كه گزارش شده اين است كه وي در مناطق دور افتاده پاكستان و در ارتفاعات شمال وزيرستان در مناطق باجور، چترال و در شهرهاي علام و مرام شاه پاكستان و همينطور در شهرهاي مرزي افغانستان در رفت و آمد است.
اسامه بنلادن قهرمان يا مهره آمريكا؟
شكلگيري القاعده به دهه 1981 برميگردد زماني كه ايالاتمتحده با حمايتهاي مالي و اطلاعاتي پاكستان و عربستان و امارات متحده به حمايت از مجاهدين افغان در مقابل اشغال افغانستان توسط شوروي سابق پرداخت. در آن دوران مجاهدين از كشورهاي عربي براي جهاد عليه كفار به افغانستان آمدند و از اين مجاهدين با عنوان «عربهاي افغاني» ياد ميشد.
بنلادن در اين ميان رابط آمريكاييها و مجاهدين در انتقال اطلاعات و سرمايه بود. اينكه آيا بنلادن اسطوره قهرمان جهاد عليه ايالاتمتحده است يا مهرهاي است در دستان آمريكاييها اختلاف نظر وجود دارد. برخي بر اين گمانند كه در دهه 1980 بنلادن به لحاظ تاكتيكي با آمريكاييها در مقابل شوروي به جهاد پرداخت اما با آمدن نيروهاي آمريكايي پس از جنگ نخست خليجفارس به كشورهاي عربي حاشيه خليجفارس، بنلادن آنها را اشغالگران سرزمين اسلامي خواند و از مسلمانان خواست عليه آنها «جهاد» كنند.
بنلادن همواره با ستايش از مبارزات اسلامگرايان در سومالي، افغانستان، عراق، فلسطين و... آنها را مبارزان راه حق و جهادگراني خوانده كه سربلندي اسلام و رهايي آن از چنگال اشغالگران سرزمين وحي را هدف خود قرار دادهاند.
در بحبوحه حملات 11 سپتامبر و اجماع بينالمللياي كه براي دستگيري بنلادن به وجود آمده بود، حسني مبارك رئيسجمهور مصر با بيفايده خواندن آن ادعا كرد: «شما اگر بنلادن را بكشيد بنلادنهاي بيشتري ظهور ميكنند.»
در مقابل برخي ديگر به پيوندهاي محرمانه مالي و اطلاعاتي خانواده بنلادن با رهبران جمهوريخواه آمريكايي اشاره ميكنند و معتقدند كه ايالاتمتحده خود با حمايتهاي خويش پايه القاعده را بنا نهاده است و در دهه 1990 نيز به حمايتهاي مخفيانه خود از آن ادامه داده است و بزرگنمايي آن و بر افروختن احساسات ضد القاعده در سطح بينالملل تنها بهانهاي است در دست رهبران آمريكايي تا اهداف خود را در سطح داخلي و خارجي دنبال كنند.
در بحبوحه مبارزات انتخاباتي رياستجمهوري 2004 ايالاتمتحده، جمهوريخواهان از اين موضوع بهره وافري بردند. مادلين آلبرايت وزير خارجه اين كشور با انتقاد از بزرگنمايي القاعده توسط آنان گفت: بايد انتظار داشته باشيم كه امروز و فردا نوار ويدئويي از بنلادن منتشر شود و در آن آمريكا را تهديد به حمله كند.
دقيقا حدود 10 روز مانده به روز برگزاري انتخابات جمهوريخواهان با امنيتسازي فضاي انتخابات توانستند شكستهاي خود در افغانستان و عراق را كمرنگ جلوه داده و تهديدات القاعده را به حدي بزرگ كنند كه هر آن احتمال تكرار 11 سپتامبر وجود دارد.
در سطح خارجي برقراري نظام هژمونيكي نيازمند قدرتي هماورد است تا بتواند مشروعيت بخش به سلطهگري ايالاتمتحده باشد حال آنكه با فروپاشي شوروي، ايالاتمتحده آن را از دست داده بود ولي وقوع 11 سپتامبر القاعده را جايگزين آن كمونيسم كرد و رفتارهاي نظامي آمريكا را مشروعيت داد.
از اين رو اظهارنظرهاي مقامات آمريكايي و انتشار گزارش سنا درباره كمكاري دولت جمهوريخواه در بازداشت كردن بنلادن آن هم زماني كه باراك اوباما دستور اعزام 30 هزار نيروي بيشتر به افغانستان را ميتوان بر اين مبنا استدلال كرد كه از اين رهگذر با برجسته كردن تهديدات بنلادن و القاعده و نكوهش جمهوريخواهان فشارهاي افكار عمومي را در اين باره كاهش داده و با توان بيشتري بتواند با همراه كردن متحدان بينالمللي اهداف خود را در افغانستان دنبال كند.