این قابل قبول نیست که مثلا افرادی چه غنی و چه نیازمند صاحب چندین دفترچه بیمه باشند و در یک هفته به چندین متخصص از یک نوع مراجع کنند.
به گزارش تسنیم، علیرضا پور اقدم کارشناس بیمه نوشت: چندی پیش یکی از دوستان از کانادا که کشوری پیشرفته در نظام ارجاع و سیستم سلامت بوده و موفق به اجرای کارت سلامت یا همان هلث کارت برای تمام شهروندانش شده است؛ برای ملاقات خانواده اش به ایران آمد.
در این سفر تصمیم گرفت زانوهایش را که دچار مشکل بود در ایران درمان کند وقتی از او سوال کردم که چرا درمانش را در کانادا انجام نمیدهد اشاره داشت که برای نوبت MRI در کانادا در صورتیکه وجود تایید پزشک خانواده و تعدادی فاکتورهای دیگر حداقل انتظاری ۶ ماه نیاز است در غیر اینصورت صرفاً با هزینههای گزاف و اصرار خود از جیب خود بیمار قابلیت انجام زودهنگام عمل وجود دارد.
نکته جالب اینکه این دوست در عصر همان روزی که تصمیم به درمان در ایران گرفت MRI شد و در آخر هفته نیز بعد از عمل مینیسک زانوهایش از بیمارستان مرخص شد آنهم جراحی که اورژانسی هم نبود.
هدف از نقل این خاطره رسیدن به این مطلب است که وقتی نظام سلامت قرار است "چتری برای همه و در همه جا" باشد و بر آن مبنا میبایست سازمانهای دیگر تجمیع و ارتقا یابند و دولتها به دلیل حساسیت و اهمیت نظام سلامت متولی آن شوند تا تمامی شهروندان تحت پوشش و حمایت قرار گیرند طبیعی است بدون داشتن شاخصهای کنترل این مسئله غیر ممکن خواهد بود و این قابل قبول نیست که مثلا افرادی چه غنی و چه نیازمند صاحب چندین دفترچه بیمه باشند و در یک هفته به چندین متخصص از یک نوع مراجع کنند یا در طی یک ماه چندین ام آر آی، سی تی اسکن، آزمایش و سونوگرافی انجام دهند آنهم به بهانه عدم برخوردای از کیفیت یا عدم اطمینان به نتایج آزمایشگاهها یا حتی قبول نداشتن پزشک جوان توصیه و بی تجربه.
در مطبها و آزمایشگاهها صفهای طولانی مردم مشاهده میشود و به جای اینکه پزشکان بیماران را ویزیت کنند مردم پزشک را ملاقات میکنند و در طی ۴ ساعت کاری بالغ بر ۴۰ نفر از مردم که بعضاً هم بیمار بدحال نیز هستند "دیدار" میشوند، نه "ویزیت" و این در حالیست که از منظر رویه معمول و منطقی هر پزشک عمومی ۱۵، متخصص ۲۰ و فوق تخصص ۲۵ دقیقه برای هر بیمار پس از گذراندن نظام ارجاع جهت اسکرین و غربالگریهای اولیه میبایست زمان صرف کند.
حال در چنین آشفته بازاری که هیچ کیفیتی وجود ندارد و عنوان بیمار و مردم به ابزاری برای سود دهی عدهای منفعت طلب بدل شده است و منابع دولتها و سازمانهای بیمهای نیز مطمئناً نامحدود بوده و هیچ چارچوبی نیز برای قراردادهای سازمانهای بیمهای متصور نیست و با صدور هر مجوز فعالیت برای هر نوع مرکز درمان بیمه الزاماً باید با آن انعقاد قرارداد شود. چه اتفاقی خواهد افتاد؟ مراکز درمانی وقتی مجوز فعالیت دائم یا موقت به ثبت میرسانند اصرار دارند به هر دلیلی راهی توجیه کنند که باید برای رضای خدا و مردم و با رابطه و توصیه فلان مسئول و وکیل و وصی، قرارداد بیمه منعقد شود تازه از این خان که گذشتند خان بعدی تخریب و بیکیفیت کردن رقبا و همکاران قبلی خودشان است که:" آخرین تکنولوژی و به روزترین دستگاهها و تجهیزات و پزشکان را داریم " و تکرار و تکرار ادعاهایی که قبلا عنوان شده را برای مردمی که به آنان اعتماد دارند را ایجاد میکنند.
با این رویه چندین ماه که از سال گذشت اندک اندک گله مندی از پرداختهای بیمهها و تخریب همان سازمانهای بیمه گری را آغاز میکنند که تاکنون جهت عقد قرارداد از طریق واسطه التماسشان را میکردند. اما اینبار دست به دامن فضای مجازی و رسانه و جراید و هر کسی دست به قلم و قانون دان و مدعی میشوند و در مقام مقایسه با کشورهای توسعه یافته و کارشناس و اهل فن بر میآیند. حال این سوال مطرح میشود که سرنخ این کلاف سردرگم در کشورمان در کجاست؟ در بیمه؟ در پزشکان؟ در موسسات درمانی؟ در مردم؟ در مسئولین؟ بالاخره در کجا؟ آیا امیدی به اصلاح وجود دارد و اگر هست از کجا باید شروع شود؟.
مثلا یه خانواده برای درمان یکی از اعضاشون مجبور زندگیشو بفروشه و دو دستی تقدیم همین باصطلاح پزشکان بکنه
پزشکها هم مثل وکیلها عاشق انحصارهستن. کلا هوش زیادی نمیخواد تاهرکسی بفهمه که برای اینکه باکارکم وراحت وسریع ثروتمند بشه ،بهترین راه این هست که بابهانه ای پوچ انحصار راه انداخته بشه!!!!
برای همین عشق بی پایان به پوله که تا تونستن تعداد پذیرش رشته پزشکی ودستیاری تخصص رو کم نگه داشتن وبرخی سالها حتی کمترش هم کردن تادست زیاد نشه وکاروکاسبی انحصاری این تجار کساد نشه وبتونن خون مردم روتوی شیشه کنن.
تقصیرمردم بدبخت چیه که بابای اینها میلیاردر نبوده؟؟؟
وقتی سقف این هزینه 300 تومنه کلا به زور پول انجام یکبارش میشه
کی دلش میخاد علکی از خودش عکس و آزمایش بگیره
تا بوده همین بوده بیمه ها سرشون کلاه نمیره این مردمن که ضرر میکنن