"بخش قابل توجهی از معترضان آتش زدن پرچم، اساسا با این کار در کوچه و خیابان و حتی طرح شعار مرگ بر آمریکا هم مخالفند. البته آتش زدن برجام و پرچم در مجلس نیز کار قشنگی به نظر نمی آید اما خواستگاه این دو با هم فرق می کند."
یک تحلیلگر مسائل سیاسی گفت: نخبگان سیاسی نباید در مقابل حرکتهای رادیکالی، محافظهکاری پیشه کنند و در برابر حرکتهای افراطی و تندرویها موضع بگیرند.
«شکل رادیکالیسم در سال های اخیر تغییر کرده است. اگر روزی برخی از درون جامعه اقدام به کفن پوشی یا اتخاذ مواضع تند می کردند امروز این رفتارها از کسانی سر می زند که باید الگویی برای جامعه باشند. نمایندگانی که به تعبیر رئیس مجلس پول می گیرند تا با طرح بحث و استدلال به غنای تصمیم گیری ها بیافزایند، خود بنر و طومار به دست می گیرند تا با فضای احساسی مانع از تصویب لایحه یا تداوم اجرای معاهده ای بین المللی در کشور شوند.
ناصر ایمانی ضمن آن که اقدامات یادشده را نامطلوب می خواند، در عین حال می گوید: رادیکالیسم، رادیکالیسم می زاید و این مسئله را نباید فقط در یک جناح سیاسی محدود کرد.
گفتوگوی خبرآنلاین با این تحلیلگر مسائل سیاسی را در ادامه بخوانید.
اگر عده ای در دهه شصت و هفتاد می خواستند جلوی اجرای قانون یا کاری را بگیرند، کفن می پوشیدند و به خیابان می آمدند. اما این روزها برخی از این حرکات همچون تجمع در جایگاه هیات رئیسه، آتش زدن برجام و طومار پراکنی را در صحن علنی مجلس شاهدیم. حال آن که مجلس محل تضارب آراست و نمایندگان باید با طرح مباحث استدلالی سعی در اقناع اکثریت کنند. آیا این حرکت ها، تندروی را از درون نهادقانونگذاری به کف خیابان اشاعه نمی دهد؟
قبل از جواب به این سوال می خواهم بگویم بخش قابل توجهی از معترضان آتش زدن پرچم، اساسا با این کار در کوچه و خیابان و حتی طرح شعار مرگ بر آمریکا هم مخالفند. البته آتش زدن برجام و پرچم در مجلس نیز کار قشنگی به نظر نمی آید اما خواستگاه این دو با هم فرق می کند.
برخی این انتقاد را دارند که سطح اقدام نمایندگان مجلس در واکنش به موضوعات باید از اقدامات کف خیابانی بالاتر باشد. نظر شما چیست؟
یک سری اقدامات شعارگونه در مجلس گاهی اوقات ضرورت دارد. مثلا زمانی که مسئله ای پیش می آید و همه نمایندگان با هم «مرگ بر آمریکا» می گویند اما اگر این کار بیشتر انجام شود، شأنیت مجلس را زیر سئوال می برد. وقتی بنری به مجلس برده می شود یا پرچمی را آتش می زنند، نشانه آن است که برخی نمایندگان مجلس تصور می کنند که نمی توانند از طریق آرا و گفتگو در مجلس حرف خود را به پیش ببرند. بنابراین متوسل به اقدامات نمادین می شوند تا آرای خود را به بقیه نمایندگان تحمیل کنند که این فی نفسه اقدام مطلوبی نیست.
در مجلس هر نماینده ای نظری دارد باید در کمیسیون تخصصی مربوطه طرح موضوع و استدلال کنند، حالا دیدگاه آنها رأی اکثریت را کسب می کند یا نمی کند، مساله دیگری است. اما اگر نمایندگان وارد استفاده از ابزارهای دیگری غیر از گفتگو در صحن علنی، کمیسیون تخصصی یا راهروهای مجلس شوند، نماد خوبی نیست. به عبارت دیگر نمایندگانی با فضاسازی درون مجلسی می خواهند به تحریک احساسات بپردازند و سایر نمایندگان را نیز با خود همراه کنند. حال آنکه مجلس جای احساسات و کارهایی که نماد احساسی داشته باشد، نیست؛ بلکه جای بحث و گفتگو است. مثلا می توانند قوانین سختگیرانه ای درباره خروج آمریکا از برجام وضع کنند. البته کاری که انجام شد سازمانی و جریانی نبود، چند نفر از نمایندگان خودجوش به این کار مبادرت کردند.
بنر و پلاکارد یکسان دست گرفتن، هماهنگ شده نبود؟
چرا اما این کار تصمیم فراکسیونی نبود. یک سری از نمایندگان خودشان تصمیم گرفتند چنین اقدامی انجام دهند که عرض کردم صحیح نبود. البته یادمان نمی رود که در مجلس ششم چه تندرویها و حرمت شکنی هایی انجام شد.
آیا نتیجه چنین اقداماتی پمپاژ تندروی به کف خیابان نیست که نتیجه اش هم توهین عده ای به آقای علی اکبر صالحی در روز قدس شد؟
هر نوع توهین به مسئولان کشور باعث نوعی حرمت شکنی می شود که ادامه پیدا می کند و زمینه ای برای حرمت شکنی های بیشتر می شود. البته رادیکالیسم را نباید یک بُعدی دید، هر رادیکالیسمی، رادیکالیسم دیگری را به وجود می آورد. ما فقط به حرکت های رادیکالی شعارگونه در برخی راهپیمایی ها و تجمعات توجه می کنیم اما از یکسری تندروی ها در قالب کلام غافلیم. نتیجه این دو رادیکالیسم موجب می شود که برخی افرادی تحریک و اقدام به حرکت های تند کنند.
برای حفظ حرمت ها در مقابل رادیکالیسم باید چه کرد؟
رادیکالیسم یک مسئله ریشه دار و طولانی مدت مربوط به هر دو جناح سیاسی اصولگرا و اصلاح طلب است؛ اما برخی تلاش می کنند رادیکالیسم را فقط به یک تفکر فکری سرایت دهند.
یعنی اصولگراها؟
بله، چون اصولگراها به نوعی مرتکب حرکت های رادیکالیسم می شوند که مشهود است. مثلا برخی در راهپیمایی روز قدس به آقای دکتر صالحی توهین می کنند. در حالی که در فضای مجازی می بینیم برخی چهره های سرشناس اصلاح طلب توهین های مستقیم به شخص اول و دوم کشور می کنند اما مواضع رادیکالی آنها زیاد مورد توجه قرار نمی گیرد. بنابراین همه موارد را باید با هم دید، چون رادیکالیسم آفتی است که گریبانگیر هر دو جناح سیاسی کشور است.
به نظر شما با کفن پوشان و خودسرهای جدید چه باید کرد؟
باید کفن را از تن آنها درآورد.
چگونه؟
تا وقتی که فقط یک جنبه رادیکالیسم را ببینیم یعنی فقط بخواهیم با کفن پوشان برخورد شود، نتیجه ای حاصل نمی شود؛ چون کفن پوشان و خودسران نزد افکارعمومی به جناح ارزشگرا منتسب می شوند. بنابراین نخستین راه برای دوری از رادیکالیسم این است که حرکت های تندروانه را در هر دو جناح سیاسی مورد توجه قرار دهیم. دوم آن که رادیکال های هر جریان سیاسی توسط نیروهای معتدل همان جریان کنترل شوند. هیچ گاه اصلاح طلبان نمی توانند تندروهای اصولگرا و اصولگرایان نیز نمی توانند تندروهای اصلاح طلب را کنترل کنند. مثلا وقتی آقایان باهنر، پورمحمدی، حدادعادل و مصباحیمقدم باید اتفاقی که برای آقای صالحی در روز قدس افتاد را محکوم کنند.
در واقع می فرمایید، نخبگان سیاسی از حرکت های رادیکالی نترسند و محافظه کاری پیشه نکنند؟
بله؛ نباید محافظه کاری پیشه کنند و در برابر هر حرکت افراطی و تندروانه، موضع بگیرند. رهبر معظم انقلاب در دیدار با کارگزاران نظام به طور جزیی سیاست های هسته ای و رویکرد جمهوری اسلامی درباره برجام را مشخص کردند. سخنان ایشان به قدری روشن و صریح بود که هیچ جای اعتراضی حتی برای دولت نمی گذارد. کسی نیست که آن سخنرانی را گوش کند و بعد برود به آقای صالحی توهین کند! کسانی که به آقای صالحی توهین کردند یا براساس برنامه ریزی می خواستند با سیاست های رهبری مقابله کنند یا آنکه نادان محض هستند!
از این جهت انتظار بود دوستان ارزشگرا با کسانی که چنین کاری کردند به مقابله می پرداختند. در مقابل چرا آقای سیدمحمد خاتمی فقط درباره یکسری موضوعات صحبت می کند و درباره تندروی های درون جبهه اصلاحات حرفی نمی زند. از او که فرد منطقی و عاقلی به نظر می آید انتظار می رود که در مقابل هتاکی ها و توهین های کلامی تندروهای اصلاح طلب موضع بگیرد و مانع از آن شود که سیاست های کلی نظام زیر سئوال برود.
اقدام سوم در مقابله با رادیکالیسم، آن است که مصادیق تندروی تبدیل به دستاویز سیاسی نشود چون در این صورت بزرگان آن جریانی که برخی نیروهایش تندروی کردند، ساکت می نشینند؛ چون تصور می کنند جریان رقیب اصلا کاری به محکوم کردن رادیکالیسم ندارد و قصد اصلی اش تسری دادن رادیکالیسم به کل جریان آنها است تا به جامعه القا شود تمام فعالان این جریان سیاسی، خشن هستند. نتیجه این سکوت و آن سوءاستفاده سیاسی، رشد رادیکالیسم می شود.»