به دنبال این جلسه صلح و سازش، مرد اعدامی نیز به دادسرای جنایی تهران منتقل شد. او گفت: مرا اعدام کنید. من لایق بخشیدن نیستم. من عامل قتل یک کودک بی گناه بودم و نمی توانم با عذاب وجدان کنار بیایم. از شما می خواهم که مرا اعدام کنید و از خانواده اولیای دم هم می خواهم که رضایت ندهند تا شاید از عذاب وجدان رها شوم.
جلسه صلح و سازش برای جلب رضایت پدر و مادر بنیتای 8 ماهه درحالی برگزار شد که پدر متهم ردیف اول پرونده برای پرداخت دیه به هر مبلغی که خانواده مقتول بخواهند اعلام آمادگی کرد.
به گزارش «ایران»، صبح 21 خرداد پدر و مادر بنیتا به دادسرای جنایی تهران رفته و در نخستین جلسه ای که برای صلح و سازش در دادسرا برگزار شد، شرکت کردند. دختر 8 ماهه این زوج 29 تیر سال گذشته در حالی که داخل خودروی پرایدشان جلوی در خانه تنها رها شده بود از سوی سارقان خودرو ربوده شد اما 6 روز بعد سارق خودرو دستگیر شد و با اعتراف وی جسد بچه در حالی که از فرط گرسنگی و تشنگی و گرما جان باخته بود داخل خودرو کشف شد. متهم مدعی شد از وجود بچه داخل خودرو خبر نداشته اما وقتی متوجه حضور او شد خودرو را کنار خیابان رها کرده و گریخته است.
در این پرونده دو مرد جوان دیگر که همدست متهم ردیف اول بودند نیز بازداشت شدند. پرونده این جنایت به صورت ویژه مورد رسیدگی قرار گرفت و با تکمیل تحقیقات، سه متهم پای میز محاکمه رفتند. متهم ردیف اول محکوم به قصاص شد و دو نفر دیگر به زندان محکوم شدند.
حالا پدر و مادر بنیتا که خواستار قصاص در ملأ عام شده بودند در دادسرای جنایی تهران حاضر شدند تا در نخستین جلسه صلح وسازش شرکت کنند. به غیر از پدر و مادر بنیتا، پدر متهم ردیف اول این پرونده نیز حضور داشت. مرد میانسال با ابراز ناراحتی از اتفاقی که برای بنیتا رخ داده است، گفت: حاضرم دیه ای که خانواده بنیتا می خواهند را پرداخت کنم تا آنها رضایت دهند و پسرم از قصاص نجات یابد.
در این جلسه پدر و مادر بنیتا سکوت کرده و هیچ حرفی به زبان نیاوردند. اما پدر مرد اعدامی همچنان خواستار عفو پسرش بود و از خانواده بنیتا خواست تا هر مبلغی که به عنوان دیه می خواهند از وی طلب کنند اما پسرش را اعدام نکنند.
به دنبال این جلسه صلح و سازش، مرد اعدامی نیز به دادسرای جنایی تهران منتقل شد. او گفت: مرا اعدام کنید. من لایق بخشیدن نیستم. من عامل قتل یک کودک بی گناه بودم و نمی توانم با عذاب وجدان کنار بیایم. از شما می خواهم که مرا اعدام کنید و از خانواده اولیای دم هم می خواهم که رضایت ندهند تا شاید از عذاب وجدان رها شوم.
از سوی دیگر طبق ماده 428 قانون مجازات اسلامی، چنانچه قتل فجیع باشد یا حساسیت عمومی را جریحه دار کند یا اولیای دم توانایی پرداخت تفاضل دیه را نداشته باشند، با تشخیص دادستان و با تأیید رئیس قوه قضائیه تفاضل دیه برای قصاص از بیت المال پرداخت می شود. باتوجه به اینکه پرونده بنیتا نیز چنین شرایطی داشت تفاضل دیه از بیت المال پرداخت شده و پرونده این جنایت برای اجرای حکم در دادسرای امور جنایی است.
محاکمه دوباره دومین متهم پرونده
محاکمه متهم ردیف دوم در قتل بنیتا کوچولو بار دیگر در شعبه دهم دادگاه کیفری برگزار شد.
مهدی که پیش از این در شعبه نهم دادگاه کیفری به 13سال زندان، شلاق و تبعید به شهر ایذه محکوم شده بود حکمش مورد تأیید قضات دیوانعالی کشور قرار نگرفت و صبح دیروز در حالی که با قرار وثیقه آزاد بود در شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران به ریاست قاضی محمدباقر قربانزاده محاکمه شد.
در ابتدای این جلسه متهم ضمن ارائه توضیحاتی در خصوص روز حادثه به قاضی گفت: من و «محمد» – متهم ردیف اول - پس از آنکه به قصد خرید مواد مخدر، راهی تهران شدیم، در خیابانها میگشتیم تا در فرصتی مناسب به سراغ فروشنده مواد برویم. بعد از لحظاتی که پرسه میزدیم به یک باره خودروی پرایدی که روشن کنار خیابان رها شده بود نظر «محمد» را جلب کرد و به سمت آن دوید و بسرعت سوار آن شد.
من شاهد ماجرا بودم و واکنشها و بیتابیهای پدر و مادر بنیتا را میدیدم. همان موقع بود که متوجه حضور بنیتا در داخل خودرو شدم. به همین خاطر وقتی «محمد» از محل دور شد با او تماس گرفتم و از او خواستم تا بچه را به یک آژانس تحویل بدهد. من خودم هم همان شب ماجرا را برای دوست دیگرم «مسعود» تعریف کردم که «مسعود» چند روز بعد پلیس را در جریان ماجرا قرار داد و جنازه بنیتا در خودرو پیدا شد.
وی در ادامه افزود: اصلاً قرار نبود «محمد» دست به سرقت خودرو بزند. خودرو روشن و بدون سرنشین او را وسوسه کرد. او از اموال سرقتی هیچ چیزی غیر از یک بند سبز کیف به من نداد. من وضعیت خانواده بنیتا را درک میکنم چراکه خودم پدر دو فرزند هستم. آن روز بدترین روز زندگیام بود. هیچ وقت فکر نمیکردم کاری که محمد کرده موجب کشته شدن یک بچه بیگناه شود. بهخاطر اعتیادی که داشتم جرأت نکردم خودم ماجرا را به پلیس اطلاع دهم. اما میدانم اگر زودتر پلیس را باخبر میکردم، شاید دختربچه زنده میماند.
متهم در ادامه ضمن اشاره به وضعیت کنونی اش، خاطرنشان کرد: بعد از دستگیری مواد را کنار گذاشتم و مدتی است رفتگر شهرداری هستم. باور کنید من در سرقت و ربودن بچه هیچ دخالتی نداشتم.
پس از پایان دفاعیات این متهم، هیأت قضایی برای صدور حکم وارد شور شدند.