bato-adv
کد خبر: ۳۶۳۳۷۱

تلوّن روسی!

در حمله فوریه که هشت جنگنده اف ۱۶ مسیر نزدیک به ۳۰۰ کیلومتری تا پایگاه تیاس را به بهانه رهگیری پهباد ایرانی طی و آن را بمباران کردند، رادار‌های سامانه های اس۳۰۰ و به ویژه اس ۴۰۰ روسیه مستقر در طرطوس که تا شعاع ۴۰۰ کیلومتری را پوشش می دهند و قطعاً از ورود جنگنده های اسرائیل به سوریه مطلع شده و آن‌ها را شناسایی کرده اند، حتی از اعلام هشدار نیز به نیرو‌های ایرانی امتناع ورزیده اند.
تاریخ انتشار: ۱۰:۲۸ - ۲۲ خرداد ۱۳۹۷
فردین افتخاری*؛ تحولات سوریه به مرحله بسیار حساس و پیچیده‌ای رسیده است و در آینده‌ای نزدیک، کیک قدرت آن باید تقسیم و مسیر سیاسی‌اش نیز مشخص شود. بنا به این پویش، قدرت های حاضر در سوریه در تلاش هستند تا هرچه بیشتر از تحولات میدانی بهره گیرند و وزنۀ خود را بیش از پیش سنگین نمایند.
 
بدون شک، روسیه نیز یکی از کنشگرانی است که در این صحنه از قدرت چشمگیری برخوردار می باشد و تصمیمات آن در سطوح مختلف، هر گونه محاسبه و تحلیلی را دستخوش بازاندیشی می کند.
 
یکی از این بازاندیشی ها که به نظر می رسد باید صورت پذیرد، به رویکرد مسکو نسبت به نقش تهران در صحنه سوریه با عطف به متغیر اسرائیل مربوط می شود. شواهد و قرائن حاکی از آن است که روس ها از اوایل سال جاری میلادی و متأثر از فشار‌ها و پویش های همه جانبه اسرائیل علیه ایران، رفتار‌های قابل تأملی در سطح نظامی از خود بروز داده اند که با تحلیل های سابق در زمینه همکاری دو کنشگر با اهداف مشترک همخوانی ندارد. بدین معنا که گویا ایران را دیگر بعنوان یک متحد نمی بینند.
 
در سطح تحلیل نظامی، شواهد و جزییات امر نشان می دهد که از ماه فوریه که اسرائیل حملات بی وقفه خود علیه مواضع ایران را کلید زده، سامانه های دفاعی روسیه در هیچ کدام از حملات فوریه، آوریل و مه کمترین واکنشی از خود بروز نداده اند.
 
در حمله فوریه که هشت جنگنده اف ۱۶ مسیر نزدیک به ۳۰۰ کیلومتری تا پایگاه تیاس را به بهانه رهگیری پهباد ایرانی طی و آن را بمباران کردند، رادار‌های سامانه های اس۳۰۰ و به ویژه اس ۴۰۰ روسیه مستقر در طرطوس که تا شعاع ۴۰۰ کیلومتری را پوشش می دهند و قطعاً از ورود جنگنده های اسرائیل به سوریه مطلع شده و آن‌ها را شناسایی کرده اند، حتی از اعلام هشدار نیز به نیرو‌های ایرانی امتناع ورزیده اند.
 
این جنگنده ها اگرچه با سامانه های ضدهوایی S-۲۰۰ سوریه روبرو شدند، امّا شلیک ۲۷ موشک سطح به هوا از سوی این سامانه ها، تنها توانست یکی از جنگنده ها را مورد هدف قرار دهد. شایان ذکر است که در این حمله اسرائیل از تسلیحات هدایت شونده و پیشرفته ای همچون موشک دلایله (Delilah) و بمب های جی بی یو (GBU) از نوع ۳۹ و ۵۳ آن بهره می برد و مقابله با این جنگ افزار‌ها را نمی توان از سامانه های فرسوده سوریه که متعلق به دوران شوروی است انتظار داشت. به همین علت نیز اسرائیل مدعی شد که در این حملات نیمی از قدرت پدافند هوایی سوریه را منهدم کرده است.
 
متأثر از انهدام یکی از جنگنده ها در تهاجم فوریه، اسرائیل در حمله دوم در ماه آوریل، با تغییر استراتژی و بجای ورود به خاک سوریه، از شمال لبنان و با بکارگیری دو جنگنده F۱۵ مجهز به ۸ موشک هدایت شونده، پایگاه تیاس را مورد تجاوز و حمله دوباره قرارداد. حمله ای که وال استریت ژورنال در گزارشی، هدف اصلی آن را انهدام سامانۀ دفاع موشکی کوتاه برد Tor-M۱ عنوان کرده است که اندکی پس از حمله ماه فوریه از سوی ایران در پایگاه تیاس مستقر شده بود.
 
این حمله نیز با عطف به متغیر روسی و موضع گیری مسکو، دارای دو نکته مهم است. نخست اینکه، دیمتیری پسکوف پس از حمله عنوان نمود که «روسیه از این حمله مطلع نبود و با توجه به اینکه مشاوران روسی نیز در پایگاه حضور داشتند، این مسئله(حمله اسرائیل) عامل نگرانی است».
 
واقعیت این است که روس ها با توجه به حضور جنگنده های اسرائیلی در شمال لبنان و داشتن فاصله بسیار کوتاه با رادار‌های بندر طرطوس، نمی توانسته اند از حمله مطلع نبوده باشند. دوم، موشک ها فقط بخش غربی پایگاه را مورد هدف قرار دادند و در این بخش، هیچ نیرو و تجهیزات روسی مستقر نیست.
 
بخش غربی پایگاه فقط مختص استقرار مشاوران ایرانی است. علت استفاده از موشک های هدایت شونده از سوی اسرائیل نیز با توجه به اطلاع از این واقعیت بوده است. بنابراین، هیچ نیروی روسی نمی توانست مورد آسیب قرار گیرد. در این تهاجم نیز، سامانه  های روسی هیچ گونه هشداری مبنی بر احتمال وقوع حمله اعلام نکردند و در خبرگزاری تاس در خبر این رویداد چنین عنوان شد که «سامانه های دفاع هوایی سوریه پنج موشک هدایت شونده را منهدم کردند و سه موشک به بخش غربی پایگاه رسید. هیچ مشاور روسی در میان کشته ها وزخمی ها نیست و به گزارش تلویزیون العربیه، ۱۴ نظامی از جمله چندین مشاور ایرانی کشته شده اند».
 
در موج سوم تهاجم هوایی در ماه مه، اسرائیل با بکارگیری ۲۸ جنگنده F۱۶ و F۱۵ و شلیک ۷۰ موشک از جمله ۱۰ موشک سطح به سطح، به گسترده ترین حمله خود دست زد. با وجود اینکه وزارت دفاع روسیه مدعی است که نیمی از این موشک ها از سوی سامانه های دفاعی سوریه مورد هدف واقع شده اند امّا، برخی از گزارش ها از هدف قرار گرفتن خود سامانه های دفاعی سوریه از جمله SA۵, SA۲, SA۲۲, SA۱۷ حکایت می کنند که این بار نیز هیچ گونه دفاعی در برابر حملات از خود نشان ندادند و همۀ جنگنده ها پس از ۴ ساعت عملیات تهاجمی علیه ۷۰ هدف ایرانی و نیز سوری از قبل تعیین شده، سالم به پایگاه های خود بازگشتند.
 
یکی از نقاط قابل توجه این حمله، مورد هدف قرار گرفتن سامانۀ روسی Pantsir-S۱ سوریه و عمل نکردن آن در مقابل حملۀ هوایی بود. این سامانه پیشرفته روسی که به دلیل نصب بر روی کامیون و متحرک بودن، قابلیت پویایی و جابجایی بالایی دارد و از ۱۲ موشک سطح به هوا بهره می برد، بدون هیچ واکنشی مورد اصابت یک موشک هدایت شونده قرار گرفت.
 
روسیه که سابقاً در ماه آوریل اعلام کرده بود متخصصان روسی ۱۸ ماه را صرف بازسازی کامل سیستم های پدافند هوایی سوریه کرده اند و در انهدام ۷۱ موشک از بیش از ۱۰۰ موشک حمله آمریکا و غرب درماه آوریل سیستم دفاع موشکی پانتسیر ۱۰۰ % کارآمد بوده است، دو علت احتمالی را برای مورد هدف قرار گرفتن این سامانه از سوی موشک اسرائیلی اعلام کرد؛ یا غیرفعال بوده و یا اینکه مسلح نبوده است!
 
حضور یک سامانۀ دفاع موشکی خاموش یا فاقد موشک در مرزهای جنوب غربی، در شرایط حاد درگیری و جنگ و نیز حملات قبلی اسرائیل، اندکی توجیه ناپذیر و غیرمنطقی جلوه می کند. مضافاً بر اینکه این سامانه دارای هیچ گونه استتاری نیز نبوده است.
 
در این راستا، تنها فرضیه ای که قوت بیشتری به خود می گیرد این است که با توجه به تقارن سفر نتانیاهو به مسکو با تجاوز هوایی سوم اسرائیل به سوریه، مسکو از این عملیات نیز مطلع بوده است و حتی برخی از تحلیل ها بر این نظرند که پوتین به این حمله چراغ سبز نشان داده است. با وجود این، دمشق و نیرو‌های دفاع هوایی سوریه هیچ اطلاعی از تهاجم نداشتند و سامانه ای همچون پانتسیر که به گفته یکی از کارشناسان روس برای عملیات درگیری نیاز به ۳ تا ۵ دقیقه زمان نیاز دارد، بدون دریافت هیچ گونه هشدار تهاجمی غافلگیر شده است.
 
به کلامی روشن، به نظر می رسد مسکو مایل نبوده است که در مقابل این حمله گسترده، دفاع موشکی سوریه به ویژه سامانۀ پانتسیر آن مقابله و دفاع جدی صورت دهد. انصراف مسکو از فروش سامانۀ S۳۰۰ به سوریه پس از دیدار نتانیاهو با پوتین یعنی دو روز پس از تهاجم اخیر را هم باید در این راستا تحلیل کرد.
 
در سطح تحلیل سیاسی، نظر مساعد مسکو نسبت به تجاوزات اسرائیل و نبود دفاع مؤثر در مقابل این حملات، به معنای فشار فزاینده بر ایران در سوریه است. بدین معنا که ایران، مجبور شود تحت فشار از جایگاه فعلی اش در سوریه عقب نشینی کرده و حضور خود را کاهش دهد. امّا این موضوع به معنای تصمیم رهبران کرملین مبنی بر خروج کامل ایران از سوریه نیست. در واقع، آن‌ها خواهان حفظ معادلۀ موازنۀ تهدید میان تهران و تل آویو هستند تا در این میان، از مزایای نقش خود بعنوان یک حائل و موازنه ساز ثانوی سود جویند.
 
از یک طرف، روسیه این توانایی را دارد که با استفاده از مجاری خاص، اقدامات تلافی جویانه تهران و نیز سطح خویشتنداری آن را کنترل و در قامت سپر اسرائیل عمل کند و از طرف دیگر، به دلیل حساسیت خود نسبت به نیروها، تجهیزات و پایگاه های روسی در خاک سوریه، محاسبات تجاوزکارانه اسرائیل را دستخوش دستکاری و تغییر نماید و اجازه تهاجمات افسار گسیخته را به آن ندهد؛ چنانچه نتانیاهو نیز از تضمین تداوم هماهنگی های نظامی با روسیه در سوریه سخن گفته است.
 
از منظر راهبردی، این نحوه کنشگری مسکو، نوعی مشروعیت بخشی به حضور مؤثر روسیه در سوریه با کار ویژه کنترل سایر نیرو‌ها محسوب می شود. اعلام پوتین مبنی بر خروج نیرو‌های مسلح خارجی از سوریه را نیز باید در چارچوب این کارویژه تحلیل کرد. اگرچه روسیه خود نیز یکی از نیرو‌های مسلح خارجی محسوب می شود و توان تصمیم گیری یکجانبه در مورد دیگر نیرو‌های مسلح خارجی از جمله نیرو‌های آمریکایی را ندارد، لکن تنها طرفی است که با عطف به متغیر تأمین امنیت اسرائیل، می تواند مناسبات سطوح داخلی و منطقه ای سوریه را در رابطه با سایر طرفین منطقه ای دچار تغییر و حتی تنظیم نماید و با تکیه به این متغیر، میدان بازی فراخ تری در مقابل غرب و به ویژه آمریکا داشته باشد.
 
*دانشجوی دکتری مطالعات منطقه ای دانشگاه تهران
bato-adv
مجله خواندنی ها