مردی که پسری جوان را در پی رابطه عاشقانه با دخترش به قتل رسانده، در جلسه دادگاه مدعی شد قصد قتل نداشت.
به گزارش شرق، این قتل یک سال قبل اتفاق افتاد و مأموران با تماس تلفنی شهروندان منطقهای در ورامین در جریان ماجرا قرار گرفتند و به هویت متهم پی بردند.
زمانی که مأموران با متهم تماس گرفتند و از او خواستند به کلانتری برود، مرد میانسال خود را به مأموران معرفی کرد اما نمیدانست قتلی اتفاق افتاده است. او پس از اطلاع از اینکه پسر جوان را به قتل رسانده است، جزئیات درگیری را تعریف و ادعا کرد قصدی برای کشتن نداشته و پسر جوان که میلاد نام دارد، وارد خانه او شده بود.
با تکمیل تحقیقات و صدور کیفرخواست پرونده برای رسیدگی به شعبه 7 دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. متهم روز گذشته برای محاکمه در جلسه دادگاه حاضر شد. در ابتدای جلسه منشی دادگاه کیفرخواست را خواند و گفت: متهم حاضر در جلسه دادگاه محمود 43ساله است که تیرماه سال گذشته در یک درگیری جوانی به نام میلاد را به قتل رسانده است. با توجه به مدارک موجود در پرونده، دادسرا علیه او کیفرخواست صادره کرده و خواستار رسیدگی به پرونده شده است.
در ادامه جلسه رسیدگی پدرومادر مقتول بهعنوان اولیایدم در جایگاه حاضر و خواستار صدور حکم قصاص شدند. پدر مقتول گفت: فرزندم دانشجوی نخبه آیتی و از رتبههای برتر کنکور بود. او کاری نکرده بود که مستحق مرگ باشد و من درخواست قصاص برای متهم را دارم. سپس نوبت به متهم رسید.
او گفت: من خودم جوان در خانه دارم و درد مرگ جوان را میفهمم و به اولیایدم تسلیت میگویم. اتهام قتل عمدی را قبول ندارم. روز حادثه حدود ساعت یکونیم بود که من از محل کارم مرخصی گرفتم و به خانه رفتم. نزدیک خانه دیدم مرد جوانی مقابل در منزل ماست و بعد هم وارد خانه شد.
از آنجایی که همسرم خیاط است، فکر کردم شاید مشتری باشد و آمده تا لباس همسر یا مادرش را بگیرد. معمولا این اتفاق میافتاد و دور از انتظار نبود که مردی مقابل در خانه ما بیاید البته این افراد بعد از چند دقیقه لباس را میگرفتند و میرفتند اما این جوان جلوی خانه ماند تا اینکه در را زد و وارد شد. من در خیابان یک سیگار کشیدم و منتظر شدم او برود اما از خانه بیرون نیامد. تا اینکه در خانه را زدم و دخترم در را باز کرد. منتظر بودم تا کفشی غریبه ببینم. فهمیدم همسرم برای کاری بیرون رفته است.
از دخترم پرسیدم کسی در خانه است گفت نه در همین حین یکدفعه سایهای را از پشتسرم احساس کردم و دیدم جوانی که دیده بودم از دستشویی خارج شد و فرار کرد. دستشویی خانه ما داخل حیاط است. پشتسر او دویدم اما نتوانستم بگیرمش در همین حین با همسرم تماس گرفتم و به او گفتم به خانه بیاید. همسرم که آمد، گفتم توضیح بده چه اتفاقی در خانواده من میافتد. او مدام میگفت آرام باش با هم حرف میزنیم. درگیری من با همسرم آنقدر بالا گرفت که مرد همسایه برای وساطت و آرامکردن من آمد در همین حین دیدم همسرم تلفنی حرف میزند، پشت خط همان پسری بود که از خانه من فرار کرده بود. گوشی را از دست همسرم قاپیدم و به او گفتم اگر مردی بیا ببینم چرا وارد خانه من شدی. او هم قبول کرد بیاید. من بیرون منزل منتظر او بودم و مدام سیگار میکشیدم و در خیابان راه میرفتم. وقتی وارد خانه شدم، دیدم پسر جوان در حیاط خانه است. با هم درگیر شدیم و بگومگو کردیم. پسر جوان دوباره فرار کرد من هم از پشت چاقویی که در غلاف بود و همیشه روی تختی که در حیاط داشتیم قرار میدادم، به سمتش پرتاب کردم. این چاقو از پشت به پسر جوان برخورد کرد. متهم گفت: پسر جوان همچنان دوید و بعد از چند قدم سر خیابان در یک چالهای افتاد، همسرم به سمتش رفت و با جیغ و فریاد از من خواست آن پسر را به بیمارستان برسانم. اول قبول نکردم اما بعد ماشین را روشن کردم که او را به بیمارستان ببرم ولی خواهر او به سمت من آمد و اجازه نداد. بار دوم خودم سوار ماشین شدم و به سمت خانه دوستم حرکت کردم. در راه دیدم آمبولانس به سمت خیابان ما میرود خیالم راحت شد که برای بردن پسر جوان آمده است. به دوستم گفتم به خانه ما برود و ببیند چه خبر است که پلیس با من تماس گرفت و از من خواست به کلانتری بروم، من هم قبول کردم. وقتی به کلانتری رسیدم در بازداشتگاه یکی از متهمان گفت تو همان فردی هستی که چاقو را پرت کردی و پسر جوان مرده است؟ آن زمان بود که فهمیدم میلاد جانش را از دست داده است.
متهم گفت: من در جریان رابطه دخترم با میلاد نبودم و اصلا برایم قابل فهم نبود که جوانی وارد خانهام شود درحالیکه دختر جوانم در خانه تنها است. ضمن اینکه من قصد کشتن نداشتم چاقو را درحالیکه در غلاف بود به سمت او پرت کردم و فقط میخواستم عصبانیتم را نشان دهم و آن پسر بداند واردشدن به خانه فرد دیگری به همین راحتی هم نیست.
در پایان قاضی توکلی و قاضی مستشار برای مشخصشدن علت دقیق مرگ از سوی پزشکی قانونی و تحقیقات بیشتر از شهود، ادامه رسیدگی را به بعد موکول کردند.