آتش زدن پراید در اعتراض به جریمه در چهارراه جهان کودک تهران
فرارو- اولین روز خرداد تصویری از آتش زدن یک خودرو در اعتراض به جریمه پلیس راهور در چهارراه جهان کودک تهران منتشر شد. راننده به فاصله چند ساعت دوبار جریمه شده بود و بار دوم خودرو خود را در ملا عام آتش زد.
به گزارش فرارو، سال گذشته نیز در تهران یک موتورسوار که به دلیل نداشتن کلاه ایمنی توسط پلیس متوقف شده بود برای اعتراض، موتورش را آتش زده بود.
اما چرا یک یا چند برگ جریمه به چنین رفتارهای منجر میشود؟ مهدی ملک محمد روانشناس در گفتگو با فرارو علت این حادثه را تنها دو برگ جریمه نمیداند.
به اعتقاد این روانشناس آنطور که به نظر میآید اتفاقی که افتاده نتیجه انباشت خشمهای کوچک و بزرگی است که زندگی او را درگیر کرده است. آنقدر این خشمها همراه او بوده تا به نقطهای برسد که بهانه کوچکی مثل جریمه شدن منجر به چنین واکنشی شود. به نوعی این فرد در حال واکنش نشان دادن به تمام خشمهایی است که در زندگیاش حل نشده است.
این روانشناس ادامه داد: چنین اتفاقی یونیک یا منحصر به فرد نیست. فردی هم که
خودکشی میکند به سرعت پس از بروز نا امیدی به سمت
خودکشی نمیرود. آرام آرام پیش میرود و چند سال طول میکشد. ابتدا فرد دنبال کمکخواهی بر میآید (درست یا نادرست). کمکها نمیتوانند حالش را بهبود ببخشند و کم کم به سمت خودکشی سوق داده میشود.
ملک محمد گفت: اگر با خانواده شخصی که خودروی خودش را آتش زده است هم صحبت شود، احتمالا خواهند گفت: خشمهای فرو خوردهای درونش وجود داشته که تکلیفش را با آنها حل نکرده بوده است.
چرا آسیب زدن به خود؟ چرا آسیب زدن به دیگران؟در سالهای گذشته مواردی هم وجود داشته است که اعتراض به جریمه منجر به درگیری با مامور پلیس شده است (مثل درگیری چابهار در سال ۹۳). مسالهای که در بعضی از کشورهای پیشرفته هم دیده میشود.
"دامیان زیفرون" در فیلم
"قصههای وحشی" نمونهی شدیدی از این برخورد را به تصویر کشیده است.
اما چرا در حادثه جهان کودک فرد آسیب زدن به اموال خود را انتخاب میکند؟ آیا ممکن بود این جریمهها منجر به اقدام فرد به خودسوزی هم بشود؟
شخصیت فیلم "قصههای وحشی" که در زندگی خصوصی با مشکلاتی مواجه است بعد از چندبار جریمه شدن دفتر شرکت متصدی را منفجر میکند
به اعتقاد ملک محمد اینکه فرد به جای اینکه به دیگری آسیب بزند ماشین خود را آتش میزند نشان میدهد هنوز عقلانیت و آینده نگری در آن فرد وجود دارد. میداند هزینه ضرر زدن به خودش کمتر ازآسیب زدن به دیگری است. پس هنوز فرد با آگاهی نسبی عمل میکند.
این روانشناس در مورد اشخاصی که در چنین شرایطی خودسوزی میکنند هم میگوید: کلا خودکشی رسیدن به احساس درماندگی است. یعنی وقتی فرد خودش را میسوزاند باور دارد که راه حلی برای زندگی کردن در این جهان وجود ندارد. طبیعتا وقتی به چنین باوری برسد در صدد تغییر دیگران بر نمیآید و حتی درقصد نشان دادن خشم هم ندارد. فردی که ماشینش را آتش زده خشمش را نشان داده است، اما کسی که خودسوزی میکند حتی این هم برایش مهم نیست.
فرد نباید از علتی که خشمگینش میکند بگذرد. باید متوجه باشد که خطاهای شناختی خودش، رفتارهای ناصحیح، دیگرانی که با آنها مواجه است هرکدام چقدر در خشم هایش سهم دارند. این مواجه صادق با خشم است.
این عضو انجمن روانشناسی ایران افزود: ضمن اینکه خودسوزی نوعی از خودکشی است که تنفر و فاصله از دیگران را نشان میدهد. فردی که در خلوت خودش قرص میخورد و خودکشی میکند هم به درماندگی رسیده است، اما دنبال این نیست که نشان دهد از دیگران بیزار است.
خشمهای حل نشده تهران را تهدید میکند
ملک محمد در مورد بسط این موضوع به جمعیت بزرگتری از شهروندان گفت: وقتی چنین اتفاقاتی در شهر میافتد نباید با دید آماری برخورد کنیم و بگوییم مثلا از ۱۲ میلیون جمعیت یک نفر این کار را کرده است پس اهمیتی ندارد.
به اعتقاد این روانشناس اینکه فردی در جامعه به اینجا رسیده نشان دهنده خشمهای حل نشده اوست که به خشونت کشید شده است. در تهران شاهد این خشمهای فرو خورده هستیم و طبیعتا انفجار این خشمهای حل نشده همیشه به صورت آتش زدن ماشین نیست. ممکن است به صورت بزه کاری، سرقتهای عجیب، تجاوزها و .. باشد. همه اینها نتیجه خشمهای حل نشده است.
این عضو سازمان نظام روانشناسی ایران ادامه داد: این خشمهای حل نشده جامعه تهران را شدیدا تهدید میکند. حتی این احتمال وجود دارد در موقعیتی که نظم اجتماعی در شهر حاکم نباشد، خشمهای حل نشده یک بحران بوجود بیاورد. مثلا در صورت وقوع یک زلزله که نظم اجتماعی را به شدت پایین میآورد خشمهای حل نشده امکان بروز پیدا میکند و ممکن است شاهد تجاوز گسترده باشیم.
ملک محمد افزود: باید بررسی کنیم خشمهای حل نشده ایرانیان چه تمی دارد (که عمدتا این تم اقتصادی و اجتماعی است)؛ و به در جهت برطرف کردن تمها قدم برداریم. اگر به این زمینهها رسیدگی نشود اینکه فقط به تک تک شهروندان بگوییم چگونه با خشمت مواجه شوند طبیعتا کارآیی زیادی ندارد. چون نه امکان آموزش وجود دارد نه هیجانهای منفی غالبی که در زندگی ایرانیان گسترده شده اجازه آموزش میدهد. پس باید علت العلل مساله که باعث بروز خشمهای حل نشده میشود را حل کرد.
چگونه خشمهای فرو خورده را کنترل کنیم؟
ملک محمد گفت: تربیت ما طوری بوده است که که در مقابل خشم دو روش داریم: یا اینکه خشم خود را فرو میخوریم بدون اینکه مساله مان حل شود. یا اینکه خشم را به شیوه خشونت آمیز بروز میدهیم. در اینصورت هم مساله حل نمیشود و فقط به خود و دیگران آسیب میزنیم.
برای اینکه به مرحله بروز خشم نرسیم باید تکلیفمان را با خشمهایمان مشخص کنیم
به اعتقاد او خشم ذاتا بد نیست. بلکه مثل شادی یک هیجان انسانی است اماوقتی به مرحله بروز میرسد منفی میشود و به صورت مرضی بروز میکند.
ملک محمد گفت: برای اینکه به مرحله بروز خشم نرسیم باید تکلیفمان را با خشمهایمان مشخص کنیم. همانطور که وقتی شاد هستیم شادی را سرکوب نمیکنیم، بلکه با راههایی مثل جشن گرفتن، صحبت با دوستان و... شادی را بروز میدهیم. خشم هم باید مثل شادی به صورت انسانی اجازه بروز پیدا کند. وقتی بروز پیدا نمیکند به صورت ترس از عواقب، احساس درماندگی و ... بروز میکند. بعد اینها آرام آرام میرسد به جاییکه به صورت مرضی بروز میکند.
ملک محمد افزود: منظور از بروز انسانی خشم روشهای از مد افتاده و غیر علمی خالی کردن خشم مثل ضربه زدن به کیسه بوکس و ... نیست، چون ثابت شده است اتفاقا این روشها افزایش دهنده خشونت هستند.
این روانشناس در پایان تاکید کرد: فرد نباید از علتی که خشمگینش میکند بگذرد. باید متوجه باشد که خطاهای شناختی خودش، رفتارهای ناصحیح، دیگرانی که با آنها مواجه است هرکدام چقدر در خشم هایش سهم دارند. این مواجه صادق با خشم است.
يعني مشخص نيست علل اين خشم ها و مشكلات چيه ؟