با گذشت زمان و پیچیده شدن شرایط برای مقامات دولتهای نهم و دهم که از بعد از انتخابات ریاست جمهوری سال گذشته و شکستهای متوالی آغاز شد، این رویکرد اصولگرایان در قبال احمدی نژاد تشدید شد و حتی برخی احمدی نژاد را که زمانی او را پدیده هزاره سوم میدانستند و حمایتهای بیچون و چرایی از وی انجام داده بودند را یک لکه ننگ یا حتی بعضا بیمار روانی توصیف کردند
فرارو- با نزدیک شدن به انتخابات مجلس رویکردی جداسازی دولتهای نهم و دهم از جریان اصولگرایی بیش از پیش افزایش پیدا کرده است و برخی اصولگرایان تاکید دارند که هیچ مسئولیتی در قبال رویدادهای بین سالهای 84 تا 92 ندارند. موضوعی که با واکنشهای بسیاری مواجه شده است.
به گزارش فرارو؛ بعد از اینکه اصولگرایان در انتخابات سال 92 با حجم زیاد انتقاد از سوی فعالان سیاسی و افکار عمومی در خصوص عملکردشان در دولتهای نهم و دهم مواجه شدند، رویکردهای متفاوتی را در دستور کار قرار دادند. برخی مدعی شدند که دولت محمود احمدینژاد به هیچ عنوان اصولگرا نبوده است. برخی دیگر معتقد بودند که چون از دولت دهم تبری جستند، مسئولیتی بر دوششان نیست.
با گذشت زمان و پیچیده شدن شرایط برای مقامات دولتهای نهم و دهم که از بعد از انتخابات ریاست جمهوری سال گذشته و شکستهای متوالی آغاز شد، این رویکرد تشدید شد و حتی برخی احمدی نژاد را که زمانی او را پدیده هزاره سوم میدانستند و حمایتهای بیچون و چرایی از وی انجام داده بودند را یک لکه ننگ یا حتی بعضا بیمار روانی توصیف کردند. این در حالی بود که به عقیده اصلاحطلبان رویکرد فعلی اصولگرایان برای بهبود پایگاه اجتماعی و پیروزی در انتخابات آینده است.
اما جدیدترین اظهارات را غلامعلی حدادعادل نماینده سابق مجلس انجام داده است. او که همیشه در کنار رئیس دولتها نهم و دهم بود و هنوز رویکرد وی در زمان ریاستش بر مجلس هفتم در قبال دولت احمدی نژاد در اذهان عمومی باقی است، عنوان کرده که در دوره دوم ریاست جمهوری آقای احمدی نژاد و تا انتخابات سال ۹۲، نمی توانیم بگوییم که مملکت دست اصولگرایان بود؛ جایی که مشایی طراح و تئوریسین بود و هر کسی می خواست انتخاب شود، باید نظر ایشان جلب می شد و همه کاره بود، آیا می شد گفت که مملکت دست اصولگرایان بود؟
اصولگرایان خودشان را به کوچه علی چپ زده اند
در همین خصوص محمدصادق جوادی حصار فعال اصلاحطلب در گفتگو با فرارو اظهار کرد: «اگر آقای مشایی یک تنه انقدر قدرت داشت که میتوانست تمام مملکت را اداره کند واقعا اسفندیار بودند. اگر واقعیت دارد که تمام کشور در اختیار آقای مشایی بود، پس آن حجم از حمایتهایی که از آقای احمدی نژاد انجام میشد برای چه بود؟ یعنی همه اینها برای گمراه کردن مردم بود یا مصونیت بخشیدن به آقای مشایی بود؟ اینها هرکدام یک معنای خاص دارند. به نظر من یا این آقایان خودشان را به کوچه علی چپ میزنند یا مردم را خیلی عوام تلقی کردهاند.»
وی افزود: «هنوز اسناد همه آن حمایتهای اصولگرایان از آقای احمدینژاد موجود است و کسی فراموش نکرده که همین آقایان مدعی بودند که دولت آقای احمدی نژاد دولت امام زمان و پدیده هزاره سوم است. همین اصولگرایان بودند که با استفاده از قدرت و تریبونهایی که در اختیار داشتند مدام سعی در القای این مسئله داشتند که این دولتها پاکترین دولتهای تاریخ هستند. من اصلا نمیتوانم باور کنم که حالا چنین ادعاهایی را عنوان کنند. چرا این آقایان همان موقع به این مسائل اشاره نمیکردند؟»
او تاکید کرد: «به عقیده من این رفتار اصولگرایان بسیار غیراخلاقی است که شهامت پذیرش کاری که انجام دادند و حمایتهایی که کردند را ندارند. چطور آقای حدادعادل میتواند چنین ادعایی کند؟ هنوز فراموش نکردیم که چه حمایتهایی در مجلس هشتم و نهم از آقای احمدی نژاد انجام میشد و چگونه با دولت تعامل داشتند. نوع حمایتی که این مجالس از برنامههای آقای احمدی نژاد انجام میداد واقعی نبود همه فانتزی بود؟ همین حمایتها و قانونهای آن مجالس بود که وضعیت کشور را به اینجا رسانده است. مگر غیر از این است که همه این افراد در مسائل هستهای از موضع اصولگرایی دفاع میکردند؟»
این تحلیلگر مسائل سیاسی اظهار کرد: «چگونه میشود که بعد از همه این اقدامات و حمایتها حالا مدعی شوند که تمام کشور را آقای مشایی مدیریت میکرده است؟ اگر آقای مشایی تا این حد قدرت و نفوذ داشته باید مجسمهاش را از طلا بسازند و در مرکز پایتخت نصب کنند تا الگوی مناسبی برای مدیران کشور باشد و به مدیران بگویند یاد بگیرید که هشت سال کشور را به هر مسیری که خواست برده و هیچ کس هم نتوانسته جلوی او را بگیرد. موضوع این است که این افراد یک زمانی دولت آقای احمدی نژاد را افتخار و عصاره اصولگرایی میدانستند و حالا متوجه شدند که مردم از آنها روی برگرداندند و متوجه خرابیهای ناشی از مدیریت این افراد شدند، سعی دارند با فرافکنی جامعه را با خود همراه کنند.»
وی در خصوص اینکه چرا اصولگرایان به جای پذیرش مسئولیت حمایتهایشان، چنین اظهاراتی را مطرح میکنند، گفت: «دلیل این رویکرد عدم اعتماد و اعتقاد به اظهارات و عملکردهایشان است. واقعیت این است که برخی اصولگرایان به موضعاتی مانند دین و سیاست کاملا منفعتطلبانه برخورد میکنند. من بارها این را گفتهام که متاسفانه در کشور ما برخی افراد مناسبات را بر اساس منفعت، تعریف میکنند و این منفعتطلبی تا جایی پیش میروند که دایره خودی و غیرخودی آنقدر تنگ میشود که مثلا امثال مرحوم آیت الله هاشمی غیرخودی محسوب میشوند.»
جوادی حصار در پایان گفت: «به عقیده من ادعاهای عجیب و خندهدار این آقایان فقط میتواند برای کسانی مورد قبول باشد که مانند آقای حدادعادل فکر کنند. یعنی فکر کنند که کردم نمیفهمند و میتوانند هر موقع که احساس خطر یا نیاز کردند از زیر بار مسئولیت شانه خالی کنند و با ادعاهایی از این دست مردم را قانع کنند که مقصر تمامی مشکلات و خرابیهای بین سالهای فعالیتشان در مجلس و دولت، آنها نیستند. اما به عقیده من این صرفا یک شوخی است.»
اصولگرایان مسئول عملکرد دولت دهم نیستند
اما ناصر ایمانی تحلیلگر اصولگرا هرچند در بخشهایی با جوادی حصار موافق است، اما بر این باور است که صرفا مسئولیت دولت اول احمدی نژاد برعهده اصولگراین است. او در در گفتگو با فرارو اظهار کرد: «به عقیده من مسئولیت عملکرد و تصمیمات یک دولت برعهده جریانی است که از آن حمایت کرده و این باید ملاک آقای حدادعادل باشد. ایشان باید به این سوال پاسخ دهند که آیا اصولگرایان طی هشت سال از دولت آقای احمدی نژاد حمایت کرده اند یا خیر؟ اگر حمایت کردهاند باید مسئولیت اقدامات دولت را برعهده بگیرند. ملاک ان نیست که از اعضای کابینه آقای احمدینژاد چند نفراصولگرا بودند یا نبودند یا نقش آقای مشایی یا آقای بقایی در این دولتها چه بوده. مهم این است که حمایت کرده اند یا خیر؟»
وی ادامه داد: «به عقیده من مسئولیت چهار سال نخست ریاست جمهوری آقای احمدینژاد برعهده اصولگرایان است، اما آنها در قبال چهارسال دوم مسئول نیستند. یعنی هر اقدامی که آقای احمدی نژاد تا قبل از سال ۸۸ انجام داده است، اصولگرایان باید مسئولیتش را بپذیرند. زیرا اصولگرایان از دولت ایشان حمایت کرده اند، اما در چهار سال دوم زمانی که آن یازده روز خانه نشینی و معاون اولی آقای مشایی و وزیر اطلاعات پیش آمد، نه تنها حمایت نکردند بلکه اعلام تبری کردند. از همان دوره با دولت ایشان زاویه پیدا کردند که در اواخر دوره هم این زاویه شدیدتر شد؛ بنابراین فرمایش آقای حدادعادل را قبول ندارم و معتقدم باید اصولگرایان مسئولیت چهارسال اول را برعهده بگیرند.»
او در پاسخ به این سوال اگر اصولگرایان از احمدی نژاد در انتخابات سال ۸۴ حمایت نکردهاند پس چگونه رای آورده است، اظهار کرد: «اینکه ایشان چگونه رای آورده باید بررسی شود که چه میزان از آن مربوط به حمایت اصولگرایان و چه میزان مربوط به خود ایشان بوده. به عقیده من آرای آقای احمدی نژاد برای خودشان بود. یعنی حمایت و عدم حمایت اصولگرایان نقشی در رای آوری آقای احمدی نژاد نداشته است. مردم ایشان را قبول داشتند به وی رای دادند.»
این فعال اصولگرا ادامه داد: «نکته دوم این است که فرض میگیریم که حمایت بخشی از اصولگرایان از آقای احمدی نژاد باعث پیروزیشان در انتخابات شده است، اما بعد از سال ۸۸ به فاصله کوتاهی اصولگرایان از ایشان و دولتشان اعلام تبری کردند که این نوعی پشیمانی سیاسی است و مسئولیتش دیگر با آنها نیست. این مسئله درباره اصلاحطلبان و آقای روحانی هم صدق میکند. اگر غاطبه اصلاحطلبان از آقای روحانی اعلام برائت کنند، دیگر مسئولیت دولت دومشان برعهده آنها نیست.»
ایمانی در پایان در پاسخ به این سوال که آیا بهتر نیست اصولگرایان به جای این قبیل اظهارات با مردم صحبت کنندو حتی اگر لازم است عذرخواهی کنند، گفت: «من هم با این مسئله موافق هستم، اما واقعیت این است که فرهنگ سیاسی کشور ما هیچگاه این گونه نبود که یک جریان سیاسی از عملکرد و حمایتهای گذشته خود عذرخواهی کند. به عنوان مثال کشور در دهه ۶۰ در اختیار جریان چپ و اصلاحطلبان فعلی بود و اینها با گذشت زمان مواضعشان تغییر کرد، اما هیچ گاه از اقدامات و تصمیمات ان دوره خود عذرخواهی نکردند. این اصلا در فرهنگ سیاسی ما جا نیوفتاده. با این حال من هم موافقم که هرچند خیلی دیر شده است، اما بهتر است اصولگرایان مسئولیت حمایت خود را بپذیرند و اگر لازم است عذرخواهی کنند.»