احسان اقبال سعید؛ دست به دست شدن فیلم برخورد بانوی مامور گشت ارشاد با یک دختر جوان ایرانی موج بزرگی را به راه انداخت که واکنش مقامات بلندپایه در جایگاههای گوناگون را هم برانگیخت. احساسات جریحه دار شده از دیدن برخورد تتد و فیزیکی خانم مامور حق را به تمامی به جانب دخترک دادند واحتمالا بانوی مامور و معذور مورد بازخواست مافوق هایش هم قرار گرفته که با نوع برخوددش هم خوراک گستردهای برای سیاهنمایی و هجمه رسانهای برای شبکههای خارجی فراهم کرده و حتی در داخل هم به اعتبار پلیس لطمه زده است.
در نکوهش برخورد این خانم بسیار گفته ونوشته شده، اما میخواهم در این نوشتار دوستانه با ایشان سخن بگویم و به عرضشان برسانم که با وجود عتابی که کردند و خطابی که احتمالا این روزها میشنوند بدون تردید ایشان جزئی جدانشدنی از ما به معنای ملت ایران هستند. خواهر گرامی میدانم که این روزها وساعات به کندی وتلخی بر شما میگذرد. شما هم، چون ما که بیشتر مردمان این شهر و کشور را تشکیل میدهیم هزار و یک مشغله و گرفتاری دارید و از اجاره خانه و شهریه کودکانتان تا ساعات کم استراحت که برای رسیدن سرکار کوتاهتر هم میشود عصبی، نگران و پریشان هستید.
ماموریت تنظیف سینای اخلاقی شهر را به شما سپردهاند، شهری که تیشه ویرانی را با افیون پول پرستی و بیصداقتی به جانش افتادهاست و حالا میخواهند شما با یک ون و لاک پاککن و بیسیم تمیزش کنید. و البته انصاف باید داد که سیمای شهر در زشتی و پلشتی سیر هولناکی به خود گرفته و کمترین تناسب را با پایتخت قدرت اسلامی-شیعی دارد.
قبح امور به طرز اعجاب آوری از میان رفته و من نمیخواهم بگویم که این مختص امروز و دیروز و دوره فلان و بهمان است که کژی همزاد همیشه انسان بوده و اگر نمیبود این همه پیامبر برای هدایت مبعوث نمیشدند. نکته این است که زشتی ارتکاب منکر یا تظاهر به آن کاملا از میان رفته است. گروه گروه جوانان و نوجوانانی را به چشم میبینیم که عریان و عیان از نگاهها مشغول استعمال و خانیات و مخدر هستند و در گوشهای پرتردد از شهر سیمای منحرفان جنسی را به راحتی میتوان مشاهده کرد.
برخی دختر و پسران از بی پروایی ابایی ندارند و کشف حجاب در برخی معابر و پشت فرمان خودرو تصویری پرتکرار است و اعتراض به آنها دل شیر میخواهد و به شما ماموریت دادهاند سیمای بهنجارتری برای شهر بسازید و احتمالا در دوران خدمتتان از متلک وطعنه و کنایه در امان نبودهاید و کشاکش هرروزه با این جماعت که گاه معصومند و فریب خورده یا لجوج و گاه متفاوت و شاید برخی هم متجاهر و خلافکار و با سیمای فرشتگان معصومی که در برخی رسانهها از آنها ساخته میشود فاصله دارند، چرا که یک انسان محترم زمینه توهین به خود را با بی اعتنایی به قانون ولو قانون الکن فراهم نمیکند. ا
ما خواهر گرامی شما هم بدانید اولا با قاتل وجانی طرف نیستید و اینها حتی اگر مجرم و قانون شکن با جانی تفاوت دارند و باید با زبان نرم سخن گفت و اگر نه مادرانه، نهایتا از مجرای ضابط قانون. یک معلم میتواتد برای تنبیه دانشآموز درسنخوان و نامنظم نمره مطلوب به او ندهد یا به دفتر مدرسه معرفی اش کتد، اما اجازه تحقیر وتنبیه بدنی او را ندارد.
خواهرم اگر حوصله مادری ندارید همان مامور باشید و بدانید امروز به مدد رسانهها با دنیای متفاوتی مواجه هستیم که هر عمل ما ثبت و ضبط میشود و تحلیل و پردازشش گاه تا ثریا میرود که کمترین گمانی از آن نداشته ایم..
بیاد بیاورییم که آتشی که به جان برخی کشورهای عرب افتاد با خودسوزی سبزی فروش جوان و دوره گرد تونسی در اثر تحقیر مامور بانوی شهرداری آغاز شد. گاه یک کبریت کوچک میتواند یک شهر را به آتش بکشد و لهیب شعلهها دامنگیر همه خواهد شد. بیایید خویشتندار باشیم و حتی اگر خود و رسالتمان را حق میپنداریم حق را به "زور" پیوند نزنیم. خواهر گرامی شما هم زخم خوردهاید و باورمند، ولی باور کنید این راه نیست و قابل انکار نیست که گاهی خشونت اجتنابناپذیر میشود، اما نه در برخورد با دختری نازک خیال و نو.