ایکنا نوشت: همایش بینالمللی دین، فرهنگ و فناوری پیش از ظهر ۴ اردیبهشت با سخنرانی مهدی گلشنی، عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی، محمدامین قانعیراد، عضو انجمن جامعهشناسی ایران، حسن رحیمپورازغدی، عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی، حمیدرضا آیتاللهی، عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبائی(ره) و حجتالاسلام و المسلمین سیدسعیدرضا عاملی، عضو هیئت علمی دانشگاه تهران در دانشگاه صنعتی شریف ادامه یافت.
توجه به علوم انسانی ضروری است
گلشنی در آغاز سخنانش گفت: جامعه مهندسی ما باید به علوم انسانی توجه کند، رشتههای مهندسی محبوب هستند، اما تفکر حاکم در این رشتهها قالبی است. نگرش به علوم انسانی در جامعه ما باید تغییر کند. یکی از غفلتهای ما غفلت از نگاه کلنگر است. حرف زیبایی هایزنبرگ دارد که میگوید جهان را با عینک تخصص خودتان نبینید، چیزهای دیگری هم در جهان وجود دارد. در زمان ابوعلی سینا فردی میتوانست همه علوم را یاد بگیرد، امروز یک فرد در تخصص خود هم نمیتواند در حوزه خود همه چیز را یاد بگیرد، اما نگاه کلنگر به ما کمک میکند که تمام امور را در نسبت با هم ببینند، نیازها درازمدت انسانها را ببینند.
وی افزود: لازم میدانم جملاتی از انیشتین را اینجا گویم، او به علوم انسانی و فلسفه اهمیت زیادی میداد، او در پیامی به جامعه جراحان اوهایو میگوید: اگر فلسفه را جستجو برای عامترین دانشها بدانیم، آن مادر تمام تفحصات علمی خواهد بود. وی در نامهای به فردی در کانادا میگوید من درباره اهمیت آموزش روششناسی و تاریخ و فلسفه علم با شما موافقم و به نظرم بسیاری از مردم و عالمان متخصص مانند کسی هستند که هزاران درخت دیدهاند ولی جنگل را ندیدهاند، فلسفه علم امکانی را به عالمان میدهند تا از بصیرت فلسفی استفاده کنند و بتوانند به مقام جوینده واقعی حقیقت برسند.
این عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی تصریح کرد: «مکس فون لوئه» که در حوزه کریستال کار میکند میگوید، تمام علوم باید حول فلسفه به عنوان مرکز مشترک تمرکز پیدا کنند، از اینرو وحدت فرهنگ علمی میتواند در برابر تخصص روزافزون حفظ شود و الا فرو خواهد پاشید.
گلشنی در پایان گفت: ما باید یک جهانبینی داشته باشیم تا ارزشها نیازها و زیباییها را در نظر بگیریم. به نظرم این جهانبینی میتواند اصول خود را از دین بگیرد. این جهانبینی است که میتواند فرهنگ را غنی کند. راهکار ما این است که دانشمندانی که دغدغه دارند منفعلانه عمل نکنند، اما دانشگاهیان ما غافلاند و از این رو ما مشکلات کنونی را داریم.
دین در جامعه ما در حالی بیمعنا شدن است
قانعیراد در آغاز سخنانش گفت: من دین و فناوری را متمایز میکنم، اما این کار را به شیوه رمانتیک انجام نمیدهم که مخالف تکنولوژی است و از آن ترس دارد. این رویکرد بهندرت در ادیان وجود دارند، اما در جاهایی هم هست و دیندارانی وجود دارند که تکنولوژی را نفی میکنند.
وی تصریح کرد: در خصوص نسبت دین و فناوری باید این دو را از هم متمایز کنیم، هر چند این تمایز غیررومانتیستی باشد. «آلفرد وبر» تمایزی مطرح کرده است که در آن دو حوزه فرهنگ و تمدن از هم جدا است. از نگاه او تمدن مبتنی بر پیشرفت علمی و تکنولوژی است اما فرهنگ حوزه خودیابی، خودسازی، معناسازی و مقولاتی از این دست است؛ بنابراین تمدن با فرهنگ متفاوت است؛ برای مثال مفهوم خانه به فرهنگ باز میگردد، اما نحوه ساختن خانه به تکنولوژی باز میگردد. ما از طریق مفهوم فرهنگی است که خود را میشناسیم و معنا میسازیم.
این جامعهشناس با بیان اینکه با فرض این تفکیک دین و فناوری به کدام حوزهها تعلق دارند، گفت: فناوری به حوزه تمدن و دین به حوزه فرهنگ تعلق دارد و از هم متمایز هستند، اما از سوی دیگر میبینیم که فرهنگ به تمدن تبدیل میشود؛ به عبارت دیگر شاخصهها تمدن در فرهنگ نفوذ کرده و آنرا به تدریج تسلیم خود میکند.
قانعیراد تصریح کرد: امروز فناوری بهتدریج در دین نفوذ کرده و دین را بهتدریج تسلیم خود میکند. این چیزی است که گسترش تکنولوژی فرهنگ را تکنولوژیزه میکند. یکی از قلمروهای تکنولوژیزه شدن فرهنگ، تکنولوژیزه شدن مذهب است و من با این اتفاق موافق نیستم و معتقدم ادامه این روند دین را بیمعنا میکند، زیرا معنا به مقوله فرهنگ تعلق دارد.
وی ادامه داد: تکنولوژیزه شدن جامعه در حوزههای مختلف زندگی ما دیده میشود و مثلا روابط فامیلی به احوالپرسی از طریق تلگرام محدود شده و صله رحم و رابطه دوستی تبدیل به رابطهای فنی میشود. این تکنولوژیزه شدن جامعه، دین را هم تکنولوژیزه شده میکند. دیگری ایدئولوژیزه شدن جامعه است که دین را تکنولوژیزه میکند.
این جامعهشناس تصریح کرد: تکنولوژی تلاش میکند از جهان معنازدایی کند. قلمروهای فرهنگ به معنای عام و دین و هنر به معنای خاص در مقابل ابزاری و فنی و مهندسی شدن مقاومت میکنند. از نظر هایدگر نگاه زیباییشناسی به جهان احیا شود که نگاه فنی از بین رود. من به عنوان جامعهشناس این تفکر رومانتیستی را ندارم و بر آن نیستم که جهان را تکنولوژیزدایی کرد، اما بر آنم که نباید دین و فرهنگ تکنولوژیزه شود.
وی تصریح کرد: متفکران انتقادی به نقد صنعت فرهنگ پرداختهاند و معتقدند قلمرو فرهنگی با قلمرو صنعتی متفاوت است. با این روند موسیقی فاخر فهمیده نمیشود. این بحث آنجا شده است، اما ندیدهام در خصوص مذهب ابراز نگرانی شود. روحانیت ما کمک میکند که دین به تکنولوژی شده و بیمعنا شود.
وی ادامه داد: تسلیم دین به فناوری مشابه گوسالهپرستی قوم یهود است که موسی با آن مخالفت کرد یا شبیه بتپرستی اعراب پیش از پیامبر اسلام(ص) است. مخالفتی که با مجسمهسازی و تجسم دارند. هم از این دست که مخالف است که روح بتواند در بدنی تجسم پیدا کند. از دیدگاه دینی روح نمیتواند به بدن تقلیل پیدا کند. کسانی که میخواهند در حوزه ذهن همه چیز را به فیزیک تقلیل دهند در حوزه جامعهشناسی مورد مخالفت ما هستند.
قانعیراد با بیان اینکه نماز یک مراسم است که در پس آن یک روح وجود داد، گفت: تکنولوژیستها به پرسش چگونه انجام شود، میپردازند و معناگرایان به پرسش چرا انجام شود پاسخ میدهند. دعوای عرفا و فقها در طول تاریخ نیز همین بوده است. از نظر عرفا فقها باطن و روح را نادیده میگیرند. تکنولوژیزه کردن دین نقش آن در مقاومت در جهان تکنولوژیک و دفاع از انسان نادیده میگیرد. دین و هنر از انسان دفاع میکند.
وی ادامه داد: دین تکنولوژیزه شده به سکولاریسم میانجامد، دین در مقابل معنا قرار گرفته و فرمالیسم دینی در مقابل تجربه دینی قرار میگیرد. قواعد دینی که نوعی تکنولوژی هستند و به چگونگی باز میگردند، در پس یک روح هستند و قواعد ارزش نمادین دارند. ارزش قواعد به حضور قلباند. نمادها فراتر از تمایز نشانهای بین انسانها وحدت ایجاد میکنند و اما نشانهها انسان را تفکیک میکنند. نماز خواندن روح وحدت ایجاد میکند، دماغ عمل کردن تمایز بین انسانها ایجاد میکند.
وی ادامه داد: تکنولوژیزه شدن در نظم آموزش حوزهای با کنکور، امتحان با حضور ممتحن برای جلوگیری از اینکه تقلب نشود، مدارک و عناوین علمی و چند شغله شدن روحانیون، استفاده از روشهای تبلیغاتی سرمایهداری برای دیندار کردن مردم پیش میرود. برخی به دنبال آموختن شیوههای تبلیغاتی از سرمایهداری هستند. این دیدگاه به دنبال فروختن کالای دینی است. اینها ارزشهای نشانهای است و دین باید توسط کلام اجتماعی تعیین شود. خیلی از علما فکر میکنند با تبلیغات میتوان دینداری را پیش برد.
قانعیراد در پایان گفت: یک محقق غربی میگوید نقشی که محیط کلیسا، وعظ کشیش و سرود دستهجمعی مومنان دارد، مولتیمدیا ندارد. دینداری به جهان واقعی تعلق دارد نه فضای مجازی. این به معنای عدم استفاده از فضای مجازی نیست، بلکه این به معنای آن است که اولویت ما باید معنای دین باشد.
حسن رحیمپورازغدی در آغاز سخنانش گفت: این مسئله که ماشین معنازدایی از طبیعت، تاریخ و انسان میکند بهراحتی نادیده گرفته میشود. کسانی که از ذات تکنولوژی سخن میگویند به همان میزان تکنولوژیزده هستند که کسانی از جبر استفاده از تکنولوژی سخن به میان میآورند، هر دو نحوه استدلال مورد نقد من است.
پورازغدی ادامه داد: کسانی که از مقوله تکنولوژیزدگی به عنوان امری مقدر سخن میگویند مانند تکنولوژیزدگان بشر را به جدید و قدیم تقسیم میکنند و این تقسیم در ذاتیات انسان بیمعنی است. حوزه اخلاق و هستیشناسی در حوزه انسانی با ماشین و بیماشین معنادار میکند.
وی تصریح کرد: افعال انسانی را نمیتوان به موجود غیرانسانی نسبت داد. وقتی از بشر قدیم و جدید سخن میگوییم، باید به یاد داشته باشیم که انسان قدیم و جدید در حوزه خطاب الهی قرار میگیرند. آنچه نظام تمدنیسازی اسلامی با آن روبروست این نیست که اصول طبیعت در دل مکانیک مستغرق شده است. پیش از نیوتن مکانیک توسط اندیشمندان اسلامی کشف شده است. اتفاقاتی که در بدن شماست اختیاری نیست و همه قابل پیشبینی است اما مشکل این بود که اصول مکانیک به فلسفه طبیعی گره خورد.
عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی ادامه داد: وقتی تکنولوژی به ایدئولوژی تفسیر میشود، مشکل ایجاد خواهد شد. کسانی که خصوصیات طبیعی را بیان کردند دو تیپ الهی و مادی بودند و نمیتوان نگاه طبیعی را به بخش مکانیکی گره زد. مشکل بنده در مدخل سوال تکنولوژی آری یا خیر است و با عوض شدن صورت مسئله پاسخها هم عوض خواهد شد و دیگر ماتریالیسم در مقابل رومانتیسیسم مطرح نخواهد شد.
وی افزود: جریاناتی که به تبع سنتگرایی، هایدگر، نواخباریگری و نیز جریانی که موضوعات را به اسلامی و غیر اسلامی تقسیم میکند، به مدرنیته به عنوان فلسفه نقد دارند، در دام نگاه سکولار قرار گرفتهاند و با عینک مدرنیته به نقد مدرنیته میپردازند. هیچ کدام از این جریانات بین ابزار و افکار تفکیک نمیکنند. کسانی که از نکته نظر تکنولوژیزدگی به نقد تکنولوژی میپردازند به امتناع تشکیل تمدن اسلامی معاصر میرسند که سکولارها هم به این جا میرسند؛ بنابراین تفکیک بین تکنولوژی و دین نادرست است و تکنولوژی لزوما به معنای نفی دین نیست. اگر شما پذیرفتید بشر جدید و قدیم از هم جدا شدهاند، پیامبران خطابی برای بشر جدید نخواهند داشت و شما مجبور خواهید شد در شرایط اضطراری زندگی کنید.
پورازغدی در پایان گفت: ماشین انسان را غافل نکرده و از عالم معنازدایی نمیکند و ماتریالیست نیست بلکه این انسان است که غافل است و این انسان است که معنازدایی میکند و نه تکنولوژی.
تکنولوژی و ضرورت آگاهی و خودباری
آیتاللهی در آغاز سخنانش گفت: موضوع دین، فرهنگ و تکنولوژی موضوع جدیدی بوده و با موضوع علم، فرهنگ و تکنولوژی متفاوت است. مسائل جدیدی که در خصوص رابطه تکنولوژی و فرهنگ داریم با مسائل میان علم و فرهنگ متفاوت است. مباحثی مانند مدرنیته، مدرنیسم و حتی ماشینیم که نگاه مکانیستی به علم است، در حوزه تکنولوژی نیست و در واقع حوزه تکنولوژی حول محور ابزار است.
وی تصریح کرد: ما باید بتوانیم سوال اصلی را مطرح کنیم؛ برای مثال ما افرادی داریم که به علم دینی نیستند، اما قائلاند که تکنولوژی میتواند دینی باشد. مسئله اصلی این است که در فلسفه تکنولوژی و سیاستگذاری تکنولوژی که آیا تکنولوژی ابزاری در اختیار ماست که میتوانیم با آن هر برنامهای را پیش ببریم و یا نه.
دین تکنولوژیزه به سکولاریسم میانجامد
وی ادامه داد: آقای قانعیراد میگویند چرا حوزهها مانند دانشگاه شدهاند؟ جواب من این است که اینها دست خودشان نیست. در نظام سنتی حوزه شما نظامی داشتید که حضور و غیاب، امتحان و مدرک هم نداشت و به شکل طبیعی پیش میرفت. نظام حوزهها چنین بود. امروز نظام حوزوی ما از دانشگاه بسیار بدتر شده است. در نظام حوزوی ما امروز سوالات به غیر از معلم توسط معاون پژوهشی و ... هم تصحیح میشود.
عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبائی تصریح کرد: امروز تکنیک کنکور، سطح و تست بر حوزه به وسیله حوزویان تحمیل شده است. چه کسی این را کرده و نظام طبیعی قبلی را تکنولوژیزده کرده است؟ این به خاطر جبر تکنولوژیک بوده است. آیا میتوان از این جبر خارج شد؟ این سوال اصلی است.
آیتاللهی با بیان اینکه باید کاری کرد، گفت: سیستم امروز حوزوی غربی است، چون گریزی از این نداشتند. اولین کسی که به این مسئله دقت کرد، مارکس بود. او معتقد بود فرهنگ، اخلاق و دین نهتنها تعیینکننده ابزار تولید نیستند بلکه توسط آن تعیین میشوند. او میپرسید آیا میتوان از این ابزار تولید رها شد، پاسخش این بود که نه، چون رقابت وجود دارد و او مجبور است بیشتر کارگر را بیشتر استعمار کند.
عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبائی تصریح کرد: سوال بعدی این است که تکنولوژی چیست؟ هایدگر معتقد است، تکنولوژی یک روح دارد و در مقابل آن دو کار باید انجام داد؛ نخست آگاهی به ماهیت تکنولوژی و دوم پیدا کردن پناهگاهی به واسطه هنر در مقابل آن. امروز این نگاه که تکنولوژی تنها ابزار است به کنار رفته است.
وی ادامه داد: راهحلهایی برای مدیریت فضای تکنولوژیک مطرح شده است، اما دو گام اساسی وجود دارد؛ نخست اینکه جامعه از اینکه برخی از مسائل توسط تکنولوژی به ما تحمیل میشود آگاه شود و دوم اینکه باید فعالانه برخورد کرد و این به معنای خودباوری است.
فرصتهای دین در جهان مجازی
عاملی در آغاز سخنانش گفت: آیا فضای مجازی در تعارض با دین است؟ آیا قابلیتهای آن یک تهدید دینی محسوب میشود یا یک ظرفیت جدید منطبق با آرمان دین؟ آیا هستی مجازی با هستی دینی انطباق دارد یا یک نوع تعارض ذاتی وجود دارد؟
عضو هیئت علمی دانشگاه تهران تصریح کرد: رویکردهای زیادی اینجا وجود دارد. فناوری در سنت پدیدارشناسی انکشاف حقیقت هستی است. هستی دارای حقایقی است که فناوری به مرور آن را در مییابد. در این مبنا هایدگر فناوری را فراتر از ابزار و یک انکشاف از حقیقت هستی تلقی میکند که بر روش زندگی و سبک زندگی تاثیر میگذارد. مارکوزه نیز فناوری را فراتر از تکنیک میدانست.
وی ادامه داد: فناوریهای قبلی ابزار برای یک یا دو کار بودند، اما فناوریهای جدید فناوری برای زندگیکردن است. نگاه مورفولوژیک به ما کمک میکند فضای مجازی را به صورت یکپارچه بدانیم. فناوریهای نو بستر انعطاف قرار گرفته و از قابلیت بازبودگی برخوردار هستند. جدید بودن این فناوریها هم عنصری ایدئولوژیک است و هم اشاره به یک هستی جدید دارد.
استاد دانشگاه تهران با بیان اینکه بازبودگی ایدئولوژی فناوریهای جدید است، گفت: مراد از جهان مجازی، جهان متکثر، عددی شده، به هم پیوسته دارای ماهیت متفاوت از جهان فیزیکی است. اینترنت فضای واحدی نیست. جهان مجازی ادامه جهان ذهن است که امر خیالی را به امر واقعی تبدیل کرده است و به کدهای ریاضی ذهن دست یافته است.
وی ادامه داد: انسان خالق فناوری است و میتواند فضای جبرآمیز آن را تغییر دهد. نوعی سطحینگری در خصوص معنای مجاز وجود دارد. در واقع یک معنای مجاز اثر ذات است، اینجا ذات انسان است که تکنولوژی را به عنوان مجاز ایجاد کرده است. از سوی دیگر بنیادیترین عنصر دینی باور به متافیزیک و در اسلام توحید است. دین از وجوهی مانند مسیر زندگی، باورهای دینی، اعمال دینی، هویت دینی و شریعت و مقررات برخوردار است.
عاملی در پایان گفت: در خصوص نسبت بین دین و فضای مجازی باید گفت، جهان مجازی متمایل به بینهایت است و هر چه جلو برود راه برای خلاقیت باز خواهد بود. امروز امر دینی ظرفیت دیجیتالی پیدا کرده است؛ از اینرو میتواند الگوریتم شود. تعاملی شدن مجازی امر دینی در بستر موژولار، هایپرلینک شدن امر دینی، غیر مرکزی شدن امر دینی از ظرفیتهای دین در جهان مجازی است. از اینرو دین مجازی از ظرفیت جهانی برخوردار است.