bato-adv
کد خبر: ۳۵۵۸۴۳
متهمان در دادگاه منکر قتل شدند

چه‌ کسی مربی بدن‌سازی را کشت

مأموران سال گذشته با تماس تلفنی فردی در جریان درگیری سرنشینان دو خودرو در منطقه بام تهران قرار گرفتند. بلافاصله بعد از حضور مأموران در محل مشخص شد راننده یکی از دو خودرو جان خود را از دست داده‌ است. با دستور بازپرس جسد به پزشکی قانونی انتقال یافت و دو مرد حاضر در صحنه که گفته می‌شد راننده و سرنشین ماشین مقابل هستند، بازداشت شدند.
تاریخ انتشار: ۰۹:۲۶ - ۲۶ فروردين ۱۳۹۷

متهمان پرونده قتل مربی بدن‌ساز که با ضربه میله آهنی او را کشته‌اند، منکر اتهام قتل شده و مدعی ‌شدند ممکن است نفر سوم که متواری است مرتکب این جنایت شده‌ باشد.

به گزارش شرق، مأموران سال گذشته با تماس تلفنی فردی در جریان درگیری سرنشینان دو خودرو در منطقه بام تهران قرار گرفتند. بلافاصله بعد از حضور مأموران در محل مشخص شد راننده یکی از دو خودرو جان خود را از دست داده‌ است. با دستور بازپرس جسد به پزشکی قانونی انتقال یافت و دو مرد حاضر در صحنه که گفته می‌شد راننده و سرنشین ماشین مقابل هستند، بازداشت شدند.

با انتقال متهمان به اداره آگاهی یکی از آنها به نام مازیار در تحقیقات به قتل مرد راننده اعتراف کرد و گفت: من و دو دوستم به نام‌های مجید و مهدی داشتیم از بام تهران برمی‌گشتیم و تازه از پارک خارج شده‌ بودیم. براساس قوانین راه با ما بود اما یک‌دفعه ماشین دیگری جلوی ما پیچید و خودروی پژو٢٠٦ به ما برخورد کرد.

مرد راننده خیلی عجله داشت و به همین دلیل هم جلوی ما پیچیده‌ بود وقتی که تصادف شد او عصبانی و ناراحت شد و به سمت ما حمله کرد و درگیری بین ما آغاز شد. او ابتدا فحاشی کرد و به ما گفت مقصر شما هستید باید راه می‌دادید که من بروم، ما هم گفتیم حق با ما بود. او که هیکل بزرگی داشت به سمت ما حمله کرد. من هم برای اینکه بتوانم از دستش نجات پیدا کنم میله آهنی را که کنار ساختمان افتاده ‌بود برداشتم و یک ضربه به او زدم بلافاصله مرد قوی‌هیکل روی زمین افتاد. مجید که خیلی ترسیده‌ بود همان لحظه فرار کرد اما من و مهدی ایستادیم شاید بتوانیم کمکش کنیم. بعد هم موضوع را به مأموران خبر دادیم و دستگیر شدیم.

این در حالی بود که پلیس در شاخه دیگری از تحقیقات خود متوجه شد راننده پژو٢٠٦ حیدر نام دارد و مربی مشهور یک باشگاه بدن‌سازی است و شاگردان زیادی دارد. پزشکی قانونی نیز اعلام کرد مرگ حیدر به دلیل اصابت جسم سخت به سرش و خون‌ریزی مغزی و شکستگی جمجمه ‌است. به‌این‌ترتیب با توجه به شکایت اولیای‌دم و سایر مدارک موجود در پرونده، کیفرخواست علیه متهمان صادر شد. کیفرخواست در حالی صادر شد که مأموران تلاش زیادی برای پیداکردن مجید کردند اما موفق نشدند او را دستگیر کنند و مجید همچنان متواری است.

بنابراین دو متهم دیگر پای میز محاکمه رفتند. در جلسه رسیدگی به این پرونده که در شعبه ٢ دادگاه کیفری استان تهران برگزار شد، ابتدا کیفرخواست علیه دو متهم خوانده ‌شد. سپس اولیای‌دم در جایگاه حاضر شدند و درخواست صدور حکم قصاص کرده و تأکید کردند حاضر به گذشت نیستند.

زمانی که نوبت به متهمان رسید ابتدا مازیار در جایگاه ایستاد. او این‌بار اتهام قتل را رد کرد و گفت: همان‌طور که در جلسات بازجویی گفتم، من و دوستانم از بام تهران برمی‌گشتیم از پارک خارج شدیم و داشتیم راه خودمان را می‌رفتیم که ماشین ٢٠٦ با سرعت زیادی پیچید. من هم نتوانستم ماشین را نگه دارم چون ماشین من ترمز ای‌بی‌اس نداشت بنابراین برخورد بین ما صورت گرفت. راننده ٢٠٦ از ماشین پیاده و به سمت ما حمله‌ور شد.

او عصبانی بود و گفت باید به من راه می‌دادید و بعد هم فحاشی کرد. من خیلی ناراحت شدم و گفتم حق ندارد با ما این‌طور صحبت کند و جروبحث ما بالا گرفت. او قوی‌هیکل و معلوم بود که ورزش‌کار حرفه‌ای است به همین خاطر من هم برای اینکه بتوانم در برابر او مقاومت کنم دنبال وسیله‌ای گشتم. جایی که ما تصادف کردیم یک ساختمان نیمه‌کاره بود که داربست زده بودند، یک تکه از میله‌های داربست افتاده ‌بود که من آن را برداشتم. متهم گفت: به محض اینکه میله را برداشتم مرد راننده عقب رفت و تعادلش به‌هم خورد و به زمین برخورد کرد. شاید همین مسئله باعث مرگ او شد. من او را نکشتم و ضربه‌ای هم نزدم.

سپس متهم ردیف دوم در جایگاه حاضر شد. او که اتهام شرکت در نزاع داشت، گفت: من این اتهام را قبول ندارم چون واقعا کاری نکردم. متهم گفت: آن‌قدر ترسیده‌ بودم که اصلا متوجه اطرافم نبودم و ندیدم که چه کسی ضربه زد و مرد قوی‌هیکل چطور به زمین افتاد. فقط دیدم که افتاد بلافاصله بعد از این مسئله بود که مجید فرار کرد و دیگر خبری از او نداریم و نمی‌دانیم کجاست من و مازیار هم بازداشت شدیم.

او در پاسخ به این سؤال که آیا دیده مازیار ضربه‌ای به مقتول بزند، گفت: من اصلا در موقعیتی نبودم که ببینم چه کسی ضربه وارد کرد. ممکن است مجید زده‌ باشد و ممکن است مازیار زده‌ باشد. من اصلا دید نداشتم و از ترس مخفی شده ‌بودم.

بعد از گفته‌های متهمان و وکلای آنها، هیئت قضات شعبه دوم دادگاه کیفری ‌استان تهران برای صدور رأی دادگاه وارد شور شدند.

bato-adv
مجله خواندنی ها