احسان اقبال سعید؛ خبر اخراج صادق زیباکلام از دانشگاه آزاد که توسط خود زیباکلام اعلام شد خبری نو در میان سیل اخبار اعجابآور ودردناک این روزهاست.
البته لفظ اخراج نمیتواند چندان درست باشد چرا که دکتر زیباکلام استاد بازنشسته دانشگاه تهران هستند و همکاری ساعتی با دانشگاه آزاد داشتند و به نوعی قطع همکاری صورت گرفته است.
عملکرد فرهاد رهبر در دانشگاه آزاد با توجه به سابقه مدیریتی ایشان در دانشگاه تهران قابل پیش بینی بود، این طیف سیاسی نگاهی یکرنگ سازی اجباری را سرلوحه مدیریت خود قرار میدهد. البته عملکرد سی ساله دکتر جاسبی و همراهانش در دانشگاه آزاد هم در روند کردن انحصار و تحمیل نگاه راس به بدنه در سیستمی که با پول دانشجویان اداره میشود بی تاثیر نبوده است.
دکتر ولایتی هم که مورد عجیب سیاست ایرانی در سالهای اخیر هستند. ایشان که در روزگار جوانی ردای وزارت خارجه برتن کرده و همیشه به میانداری و رواداری و جانب بزرگان قوم را نگاه داشتن شهره بوده اند در پیرانه سر سیاست و با پیکر و صدایی که آشکارا خبر از گذر سالها میدهد به نهایت تندی و شدت رسیدهاند.
طیف فکری فرهاد رهبر سالهاست تصمیم خود را گرفته اند و تنها بستر اجرای منویات خود را جسنجو میکنند حال چه دانشگاه تهران باشد چه دانشگاه آزد و چه هر کجای دیگر. اما حکایت دکتر ولایتی از گونهای دیگر است، ولایتی آن چنان مورد وثوق ارکان مختلف نظام بود که شانزده سال از حساسترین سالهای جنگ و تثبیت را در سمت وزارت خارجه قرار گرفت و طبق برخی روایتها رئیس دولت اصلاحات هم مایل به ابقا ایشان بود که به علت پارهای ملاحظات برآمده از دوم خرداد موفق به این کار نشد.
دکتر ولایتی در انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۴ هم به احترام ثبت نام رئیس خود در دو دولت سازندگی کنارهگیری کرد و در مناظرات انتخاباتی سال ۹۲ هم چهرهای بشدت عملگرا و عقلانی در بحران هیجانزدگی آن روزها به نمایش گذاشت. اما کسی نمیداند چه بر سر اندیشه میانهرو و دیپلماتیک ولایتی آمده است که ابتدا حذف رد هاشمی فقید از دانشگاه آزاد را اگر نه هدایت که نظاره و حمایت میکند (والبته یادآور میشوم دانشگاه آزاد ملک شخصی کسی نیست که تا ابد سرقفلی و نسق داشته باشد و نمیتوان به این سبب دکتر ولایتی را سرزنش کرد البته اگر شائبه سیاسیکاری در کار نباشد) و روزی دیگر برای اساتید دگراندیش حکم اخراج صادر میکند و زبان بیان تهدید برای سایرین میشود.
صبغه و سابقه دکتر ولایتی و حضور در حلقه اول اجرایی انقلاب یقینا به خاطر ایشان میآورد که در اندیشه حضرت امام(ره) و شهید مطهری معلم انقلاب دانشگاهی متصور بود که حتی استاد مارکسیست که اندیشهاش فاصلهای بعید از اندیشه الهی که انقلاب اسلامی در دل آن بالیده است دارد بتواند تدریس کند.
حال چه شده که در دانشگاه آزاد صادق زیباکلام هم تحمل نمی شود؟ زیباکلام از پدیدههای منحصر به فرد سیاست ایرانی است، کسی که هم می تواند تندترین انتقادات را بیان کند و هم به گونه ای با خطوط قرمز کنار بیاید که به دایره ضد انقلاب و معاند نغلتد.
هنر زیباکلام منتقد معتمد باقی ماندن است، کسی که به سبب آثار و سابقهاش از چهرههای مورد وثوق و رجوع در تمام رسانههای خارجی است که به موضوع ایران می پردازند. زیباکلام اکنون سالهاست که به تنهایی یک رسانه است و صفحاتش در فضای مجازی دنبال کنندگانی بالا دارد و هر یادداشت و تحلیل و اظهارنظرش ببینده و بازتاب بالایی دارد، حال براستی با محروم کردن او از تدریس در دانشگاه ازاد دانشگاه یک امکان را از دست خواهد داد یا زیباکلام؟
در آستانه هفتاد سالگی او به کمک رسانههای مدرن صدایش را به گوش مخاطبان خواهد رساند و احتمالا با این محرومیت و رفتن در موضع مظلومیت پر تکرار و پر طنینتر هم خواهد رساند اما دانشگاه تحت مدیریت آقای رهبر یک منتقد معتمد که به ارکان و اساس شریعت و حکومت اعتقاد دارد و نماد تحمل صدای منتقد در دانشگاه های ایران است را از دست خواهد داد.
سخن آخر با دکتر ولایتی است که یقینا از سرمایه های کشور و نظام است، ولایتی که توانسته در حساسترین شرایط کشور از راه مفاهمه و گفتگو حتی با موجودات شقی چون سران حزب بعث نقش مهمی در پایان جنگ و احقاق حقوق ایران در متجاوز شناخته شدن عراق داشته باشد و با اظهارت سنجیده در مناظرات سال 92 فهم عمیق خود از مناسبات جهانی در عرصه مذاکرات هستهای را به تماشا گذاشت نباید بگذارند اقدامات یک تفکر خاص به نام ایشان در تاریخ ثبت و ضبط شود.
اشتباه دکتر زیباکلام این بود که توی دانشگاه آزاد رفته بود .