سحرگاه 21 دی سر و صدای دو مرد جوان، پلیس را به یکی از مجتمعهای مسکونی نیاوران کشاند. مأموران با حضور در این آپارتمان دو برادر جوان را دیدند که در حالی که دست و پاهایشان به تخت بسته شده بود بشدت مجروح بودند.
مرد جوانی که با همدستی یکی از دوستانش از خانه دو برادر ثروتمند سرقت مسلحانه کرده بود پس از چند هفته بازجویی لب به اعتراف گشود و اتهامش را پذیرفت. این در حالی است که همدست او همچنان فراری است و تحقیقات برای دستگیری او ادامه دارد.
بهگزارش ایران، سحرگاه 21 دی سر و صدای دو مرد جوان، پلیس را به یکی از مجتمعهای مسکونی نیاوران کشاند. مأموران با حضور در این آپارتمان دو برادر جوان را دیدند که در حالی که دست و پاهایشان به تخت بسته شده بود بشدت مجروح بودند.
یکی از آنها به پلیس گفت: داخل اتاقم بودم که متوجه سر و صدای برادرم شدم. وقتی وارد اتاقش شدم دو مرد را دیدم که صورت هایشان را پوشاندهاند و لباس پاکبانی به تن دارند. آنها ما را تهدید کردند که یک میلیارد تومان بدهیم و بعد هم دست و پای مرا به تخت بستند و حتی اسلحهای را که به همراه داشتند روی بالشی گذاشتند و روی سرم قرار دادند تا شلیک کنند. آنها من و برادرم را مجروح کردند و بعد از سرقت دلارها و پولها با خودروی بیام و ما فرار کردند.
با شکایت این دو جوان تحقیقات کارآگاهان پلیس آغاز شد تا اینکه کارآگاهان به سرایدار مجتمع ظنین شدند، این مرد میانسال در حالی که مدعی شد در زمان سرقت در مجتمع نبوده اما سرنخی از متهمان را در اختیار پلیس قرار داد. او گفت: دو پسر جوان که به دیدنم میآمدند با کلیدهای یدکی اتاق سرایداری وارد آپارتمانهای مجتمع میشدند و حتی با لباسهای مارک دو برادر که مهندس هستند کلی عکس سلفی انداختند. آنها میدانستند که دو برادر داخل خانهشان پول و دلار زیادی دارند و ممکن است کار آنها باشد.
بدین ترتیب به دستور بازپرس شعبه هشتم دادسرای ویژه سرقت تهران یکی از این دو پسر جوان به نام بهنام بازداشت شد. بهنام در تحقیقات مقدماتی منکر سرقت شد و گفت: در زمان سرقت، برادرم را به بیمارستان برده بودم و دزدی کار من نیست.
اما بررسیهای کارآگاهان پلیس نشان داد بهنام واقعیت را نگفته و شخصی با مشخصات برادر بهنام هرگز در بیمارستان بستری نبوده است.
با برملا شدن دروغگویی متهم، بهنام به ناچار لب به اعتراف گشود و گفت: سرقت کار من و یکی از دوستانم است. ما بیکار هستیم و شبها پیش سرایدار مجتمع میآمدیم.
در این رفت و آمدها متوجه شدیم وضعیت دو برادری که در مجتمع زندگی میکنند از ساکنان دیگر خیلی بهتر است. یک شب کلیدهای یدکی را برداشتیم و وارد آپارتمان این دو برادر شدیم و با لباسهای آنها کلی عکس سلفی گرفتیم. همانجا بود که تصمیم گرفتیم از خانه دو برادر سرقت کنیم. اول میخواستیم زمانی که سرایدار خواب است سرقت را انجام دهیم اما ممکن بود پلیس به مرد سرایدار شک کند و برایش مشکل پیش بیاید.
برای همین یک شب از روی دسته کلیدهای او کلید یدکی ساختیم و چون میدانستیم مرد سرایدار میهمان دارد و خانه را برای رساندن آنها به ترمینال ترک میکند به آنجا رفتیم. از طرفی مقابل خانه خودروی سمند دو برادر هم نبود و تصور کردیم که آنها در خانه نیستند، اما زمانی متوجه شدیم که وارد ساختمان شده بودیم و راه برگشتی نداشتیم.
اسلحهای هم در کار نبود، چون هوا تاریک بود یک کاتر را روی بالش گذاشتیم و آنها تصور کردند که اسلحه است. چون ما چندین بار در ساختمان تردد داشتیم چهرههای ما را دوربینهای مداربسته ساختمان گرفته بود، به همین دلیل برای اینکه شناسایی نشویم لباس پاکبانها را پوشیدیم وجوراب زنانه روی صورتمان کشیدیم. بعد هم با خودروی بیام و آنها فرار کردیم. قصد داشتیم خودرو را بفروشیم که موفق نشدیم و آن را در یکی از خیابانهای میرداماد رها کردیم.
با اعتراف مرد جوان، تیمی از کارآگاهان به محل رهایی خودرو رفتند و خودروی بیام و مسروقه کشف شد. به دستور بازپرس رسولی تحقیقات برای دستگیری همدست متواری این متهم ادامه دارد.