حسن سبیلاناردستانی. استاد ارتباطات در شرق نوشت: همیارینکردن اکثر شهروندان در برفروبی معابر فرعی، نشان از «بحران مشارکت اجتماعی» در ایران دارد. اگر به این موضوع بحرانهای آلودگی هوا، مصرف بیرویه آب، مصرف زیاد غذاهای مضر، اعتیاد و موارد دیگر نیز اضافه شود، مشخص میشود شهروندان ایرانی برای «مشارکتهای اجتماعی» آموزش داده نشدهاند که در ادامه موضوع مشارکت شهروندان را که میتوانست یک مشارکت ساده، مفرح و مقدمهای برای مشارکتهای اجتماعی دیگر باشد، بررسی میکنیم.
مشاركت participation درگيري ذهني و عاطفي اشخاص در موقعيتهاي گروهي است كه آنان را برميانگيزد تا براي رسيدن به اهداف گروهي، يكديگر را ياري دهند و در مسئوليت كار شريك شوند. اين تعريف داراي سه جزء است: ١. درگيرشدن ٢. ياريدادن
٣. پذيرش مسئوليت. مشارکت خود به دستههای گوناگون سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، توسعه و... تقسیم میشود که با عنایت به بارش برف بینظیر و سنگین در کشور به «مشارکت اجتماعی» پرداخته میشود. ١- مشارکت اجتماعی شهروندان در موضوع «مدیریت برفروبی»: نگاهی کوتاه به وضعیت معابر [پیادهرو و خیابان] در این چند روز برفی نشان از آن دارد که شهروندان هیچ فعالیتی درباره مدیریت معابر فرعی نداشتهاند؛ به این مفهوم که پیادهروها غالبا دارای برف و یخزدگی هستند و خیابانهای فرعی نیز از این شرایط خارج نیست. علت چیست؟ بیشتر شهروندان تصور میکنند این وظیفه شهرداریهاست که باید همه معابر را از برف و یخ بزدایند و با ماسه و نمکپاشی همه معابر را از برف پاک كنند.
درصورتیکه وظیفه شهروندان دراینمیان چیست؟ کمی به عقبتر و به دهه ٥٠ و ٦٠ برگردیم که در این کشور برف بهوفور میبارید. اگر به آن زمان برگردیم، ملاحظه میکنیم که وقتی برف میآمد، فردای آن روز همه شهروندان از خانه برای مدیریت معابر خارج میشدند و با تمام امکانات برفها را در باغچهها یا مکانهایی که مزاحمت برای دیگر همسایگان ایجاد نمیکرد، میریختند و هیچکس منتظر شهرداری و مأموران شهرداری برای پاککردن معابر فرعی نمیماند. امروز مشاهده میشود عده کمی از شهروندان جلوی منزل خود را برفروبی کردهاند و مابقی شهروندان یا اصلا دست نزدهاند یا برفهای جلوی منزل یا خودروی خود را به وسط خیابان ریختهاند! و شرایط عبورومرور را با مشکل مواجه کردهاند.
در این راستا حتی دستگاههای دولتی و شرکتهای دولتی نیز که تعداد زیادی «پرسنل خدمات» دارند، مدیران دستور برفروبی جلوی شرکت را ندادهاند! اگر در خیابان قدم بزنید، ملاحظه میکنید که جلوی بانکها، ادارات، دانشگاهها، فروشگاههای دولتی و... که همگی دارای پرسنل خدمات هستند، باز هم برف مانند خانهای متروکه است که کسی در آن زندگی نمیکند و باید انتظار بکشند که شهرداری برای برفروبی بیاید! چرا برفروبی معابر فرعی از شمول «مشارکت اجتماعی» خارج شده است؟ ٢- رسانهها و مشارکت اجتماعی: رسانههاي همگاني در همه انواع مشارکتها نقش اساسی دارند و از عهده هیچ سازمان دیگری برنمیآید که به تشریح آن با موضوع «مشارکت اجتماعی در برفروبی» میپردازیم. اولین نقش رسانهها، باید موضوع مد نظر و داراي اهميت را براي شهروندان برجسته كنند و اهميت و ضرورت آن را براي آنها آشكار کنند و «اعتبار اجتماعي رسانه» را به آن ببخشند.
به عبارت ديگر به علت اينكه سوژههاي مشاركت در اجتماعات بهوفور ديده ميشوند؛ بنابراين احتمال اينكه تفكر عموم حول يك موضوع ايجاد شود، كم خواهد بود. رسانهها با واردشدن به عرصه و نشاندادن اولويتها ميتوانند افكار شهروندان را درباره مهمترين موضوعات حساس كنند؛ بهاينترتيب اتفاق آرا بين شهروندان درباره موضوع مشاركت به وجود ميآيد. درباره برفروبی، عدهای برفروبی را دور از شأن و کسوت خود میپندارند و تصور میکنند که اگر آنها بیل یا پارویی دست بگیرند و معابر را تمیز کنند، شهروندان دیگر به آنها با دیده حقارت نگاه خواهند کرد [هرچند برخی شهروندان ناآگاه نیز این دید را به فعالان اجتماعی دارند] درصورتیکه اگر رسانهها «اعتبار اجتماعی» به موضوع ببخشند، دیگر هیچ شهروندی اینطور احساسی را نخواهد داشت. دیگر اینکه برخی رسانهها برای رسانههای دیگر «رسانه نخبه» محسوب میشوند و توان هدایت دیگر رسانهها را در مدیریتهای بحران [نه بحرانآفرینی] دارند. باید عنایت داشت که رسانههای شبکههای اجتماعی مجازی به علت اینکه مدیریت فردی دارند، فقط توان بازنشر و بازنمایی مطالب دیگران را دارند؛ بنابراین در زمانهای بحران، فقط باعث تشدید بحرانها میشوند؛ چراکه از هر گوشه و کناری، مطلبی هیجانی و نادر را بازنشر داده که این عمل در فرایند «مدیریت بحران و رسانه» قرار نمیگیرد؛ بنابراین رسانهای بزرگ مانند سازمان صداوسیما میتواند با توجه به کادر تخصصی و فراگیربودن، مدیریت بحران را انجام و بازنشر آن را برعهده رسانههای اجتماعی قرار دهد. دومين موضوع نحوه مشاركت در امور است. مشاركت موضوعي نيست كه شهروندان بتوانند بدون هماهنگي در آن شركت کنند؛ بلكه بايد بين شهروندان و برنامهريزان ذيربط ارتباط برقرار شود. رسانهها در پيوند و برقراري ارتباط بين شهروندان و دستگاههاي ذيربط، بهترين وسيله و ابزار هستند و تقريبا جايگزيني براي آنها وجود ندارد؛ بنابراین زمانی که رسانهها از شهروندان تقاضا میکنند که در زمان بارش برف از مسافرتهای غیرضروری پرهیز کنند، باید این غیرضروریبودن را برای شهروندان ملموس و مصداقی كنند. سومين موضوع آموزش مشاركت است. آموزش مشاركت از موضوعهايي است كه در كشورهاي درحالتوسعه كمتر به آن پرداخته ميشود. بايد توجه داشت به علت قدمتنداشتن مشاركت مدرن در كشورهاي درحالتوسعه، آموزش شهروندان درباره مؤلفههاي مشاركت، فوايد و معايب آن، نحوه تعامل با ديگر شهروندان، نحوه هماهنگي با سازمانهاي مربوطه و حركت يكسان و مكمل براي رسيدن به هدف از مواردي است كه بايد رسانهها در آموزش خود به آن توجه لازم را داشته و بدون اين آموزشها، مشاركت تداوم نخواهد داشت.
اگر به برفروبی شهروندان توجه شود، بیشتر کسانی که اقدام به برفروبی کردهاند، برفها را در فضاهایی تجمیع کردهاند که خود مشکل بعدی برای دیگر شهروندان به همراه دارد؛ درصورتیکه رسانهها باید آموزش دهند شهروندان برفها را تا حد امکان درون باغچهها بریزند تا هم برای گیاهان مفید باشد و هم معضل جدیدی ایجاد نکند. آسیبشناسی «مشارکت برفروبی» در رسانه صداوسیما نیز مهم است. عادت به طلبکاری بهجای اقدامات ایجابی، بزرگترین آفت رسانهها و بهویژه سازمان صداوسیماست.
به این مفهوم که سازمان صداوسیما بهعنوان رسانه انحصاری رادیو و تلویزیون، وظایفی ایجابی بر عهده دارد که فقط از عهده رادیو و تلویزیونها برمیآید که نمونه آن، «جلب مشارکت اجتماعی» در زمان مدیریت بحرانهاست. اگر برنامههای صداوسیما با رویکرد بسیج شهروندان برای برفروبی معابر فرعی پخش میشد، در همان روز اول خیلی از معابر از برف زدوده میشد و با تصویرسازی و آموزش بصری، شهروندان میتوانستند لحظات خوب، مفید و درعینحال شادی را برای خود ایجاد کنند که در این بین، یک مسابقه آدمبرفی نیز میتوانست سطح مشارکت را به حداکثر ممکن برساند.
مردم در همه بحران ها و وضعیت های ناگوار مثل انقلاب، جنگ، سیل، زلزله و ... همنوع دوست و یاریگر بوده و هستند
در مورد برف چون چند سالیه ندیدند حالا که اومده حیفشون میاد برفا رو از جلوی چشمشان دور کنن میخان بکر باشه
شما نگران معتبر فرعی نباش
شهرداری وظیفه رو در معابر اصلی انجام بده خیلی از مشکلات حله
دیروز تمام پروازها مختل شد خانوم من با اون حالش 6 ساعت پروازش تأخیر داشت فقط بخاطر ضعف امکانات و مدیریت چند سانت برفی که روی باند فرودگاهها نشسته و عرضه اینو ندارن فرودگاهها چند سانت برف رو از روی باندشون جمع کنن
با این اوصاف کانادا و اروپا که همیشه برف میاد باید کلا پروازاشون زمستونا تعطیل باشه در صورتی که اینطوری نیست با اینکه سالانه چند متر برف اونجاها میاد هر روز ماشینهای برف روبشون به کاره و معابر اصلی و فرودگاهاشون بندرت با مشکل مواجهاند.