یحیی یثربی، استاد بازنشسته فلسفه و صاحب تفسیر روز درباره فلسفه ساخت کشتی مطلا مزین به آیات قرآن و احادیث، گفت: تردیدی ندارم که چنین رفتاری با قرآن، از چند چند جهت درست نیست؛ اینها را به صورت مختصر عرض میکنم، اولین دلیل نادرست بودن چنین رفتاری آن است که قرآن از ما «عمل» میطلبد؛ مثل قانون اساسی یک کشور که از مردم عمل میخواهد، نه این که مردم قانون اساسی را وسیلهای برای تعارفات و کارهایی انجام دهند که ربطی به آنها ندارد؛ برای مثال قانون اساسی را روی ورقهای آهنی بنویسند که ۱۰۰ تن بشود، خوب این چه حاصلی دارد و چرا باید این کار بشود؟ بنابراین قرآن آمده است که دستورالعملی برای رفتار ما باشد.
قانون دستورالعمل ماست
به گزارش ایکنا، یثربی ادامه داد: ما باید جامعه را به طرف عمل به قرآن هدایت کنیم و با چیزهای دیگری خود را سرگرم نکنیم. باید ببینیم چقدر به قرآن عمل میشود، نه اینکه قرآن را روی یک عدد برنج یا روی صفحههای شیشهای و طلائی با وزنهای فوقالعاده بنویسیم. این کار چه هدف و منظوری دارد؟ آیا در میان ۱۸۰ کشوری که زندگی میکنیم، با قانون اساسیها چنین رفتاری میشود، مثلا قانون اساسی را با طلا بنویسند و در وزن سنگینی روی کوه بگذارند؟ چنین رفتاری انجام نمیشود.
وی تصریح کرد: احترام قرآن به این است که ما با قرآن چه رفتاری میکنیم و آن را برنامه زندگی خود قرار بدهیم. اگر ما مطابق قرآن زندگی کنیم، وظیفه خود را انجام دادهایم، در غیر این صورت هر کاری در راستای قرآن کنیم غیرمنطقی خواهد بود و نوشتن قرآن با ۱۰۰ تن طلا بنویسیم که کمتر جرثقیلی آن را بتواند بردارد فایدهای نخواهد داشت. این کارها ربطی به عمل ندارد. آیا ما دستور قرآن را اجرا میکنیم و قرآن ما را این را خواسته است یا قرآن از ما عمل خواسته است. اولین اشکال کار آن است که این کارها ربطی به عمل به قرآن ندارد و من احتمال نمیدهم اهل بیت(ع) به چنین رفتاری راضی باشند تا چه رسد که دلخوش بوده و پاداش بدهند.
ما به طلا عزت میدهیم
صاحب تفسیر روز با بیان اینکه مشکل دوم این است که ما به طور غیر مستقیم طلا را عزت میدهیم، گفت: ما با این کار میخواهیم بگوییم که عظمت قرآن به خاطر آن است که با طلا نوشته شده است. من نام شرح دیوان حافظ خود را با الهام از این شعر حافظ که «خیز و در کاسه زر آب طربناک انداز» کاسه زر گذاشته بودم. ناشر که جوانی هم بود به من گفت فلانی شما کتاب عرفانی نوشتهاید، پای زر را چرا به میان میکشید و زر چه کاره است. این کار یعنی زر برایت خیلی مهم است که گفتم از این شعر الهام گرفتهام و او پیشنهاد داد که از کلمه بعدی همین شعر یعنی آب طربناک استفاده کنم، که من هم چنین کردم.
وی با طرح این پرسش که آیا برای ما طلا آن قدر مهم است که اگر آن را به گردن قرآن بیاویزیم، قرآن عزت مییابد؟ گفت: این یعنی سقوط فکری جامعه ما. پیامبر اکرم(ص) بر اساس روایت سنی و شیعه تذکر دادهاند که هر جا دیدید مساجد با طلا آراسته شدهاند بدانید که خدای مردم طلا شده است. ما با این کارها طلا را از قرآن بالاتر میبریم. «به زیورها بیارایند وقتی خوبرویان را/ تو سیمین تن چنان خوبی که زیورها بیارایی» عظمت قرآن آنقدر بزرگ است که اصلا دور از شان قرآن است که با طلا همراه شود.
یثربی ادامه داد: حتی ما داریم که حکمایی از جمله سهروردی گفتهاند که دانایی با دنیادوستی در یکجا جمع نمیشود و دلی که دانا شد دیگر دل به طلا نمیبندد. آنها که شیفته طلا هستند سقوط کردهاند، مگر اینکه ثروت و طلا از حلال به دست بیاید و در حلال و نه قاچاق هزینه کنند؛ بنابراین دومین اشکال این است که ما از طلا تجلیل میکنیم نه از قرآن و این یعنی به قرآن بگوییم ببین ما چقدر برای تو احترام قائلیم که تو را با طلا نوشتهایم و این یعنی طلا خیلی مهم است. کاری نکنیم که مردم طلادوست شوند، همین حس طلاپرستی است که این همه تبعیض، اختلاس و دزدیهای هزار میلیاردی را در جامعه ایجاد کرده است.
امروز کسی به طلا افتخار نمیکند
وی با افزود: سومین عامل این است که ما مردم روزگارمان را نمیشناسیم، ذهن مردم امروز پیشرفتهتر از آن است که به طلا افتخار بکنند. زمانی این جور بود که مردم به طلا افتخار میکردند و به قول فردوسی در شاهنامه سربازان ایرانی به این پز میدادند که شاه ما آنقدر سگ دارد که در گردن هر کدام قلادهای از طلاست، تاج طلا بر سر داشتن افتخار بود اما الان دنیای امروز به اینها افتخار نمیکند. الان رئیس آمریکا با ثروت شخصی یا دولتی خود و زنش را در طلا غوطهور کند مردم خندهشان میگیرد و میگویند این فرد چه قدر نازل و احمق است.
اولویتها را نمیشناسیم
صاحب تفسیر روز با بیان اینکه چهارمین عامل که بسیار مهم است تشخیص اولویتهای اجتماعی است، گفت: یک مسلمان باید اولویتهای اجتماعی را تشخیص دهد؛ امام صادق(ع) میفرمود که اگر شما مشکل مسلمانی را حل کنید بیش از ۷۰ بار حج تمتع ثواب دارد و این یعنی اولویت در این است. حضرت علی(ع) فرمود: اگر یک دنیا طلا و نقره داشته باشم به مکه نمیفرستم چون آنجا متولیان میخورند و من اینجا به تهیدستان میدهد؛ بنابراین اولویتها را در نظر بگیریم. اگر پولدار هستید بیایید و برای ده جوان شغل ایجاد کنید و پولهایتان را در ایجاد اشتغال صرف کنید. کو آن خانم نمایندهای که میگفت زنان ایرانی آنقدر طلا دارد که اگر جمع کنند برخی از بانکهای آمریکا را میخریم؛ بانکهای آمریکا نخر دو تا بیمارستان تاسیس و برای جوانان شغل ایجاد کن.
یثربی با بیان اینکه مشکلات مردم در اولویت قرار دارد، بیان کرد: قرآن نیازی به طلا ندارد، قرآن، پیامبر(ص) و امام علی(ع) از طلا عار دارند. امیدوارم اگر اشتباه میکنم بزرگان و اساتید ما ببخشند، من از نظر خودم، مطمئنم که این نظرات درست هستند، من غرضی ندارم و نمیگویم این طلا را صرف این کشتی نکنید و به من بدهید. ما نباید در مقابل برخی از کارها ساکت بمانیم و احیانا آن را تایید کنیم، باید بدانیم در روزگار جدیدی زندگی میکنیم.
وی ادامه داد: بنابراین این کارها در ردیف عمل به قرآن نیست، اینگونه کارها عزت دادن به طلاست و درک نکردن فکر روزگار است و مردم امروز چنین نیستند که امروز بگویند فلان چیز خیلی مهم است چون قابش طلاست. همچنین روی آوردن به چنین کارهایی عدم درک اولویتهای جامعه ماست، ما باید امروز به اولویتهای اجتماعی از قبیل اشتغال بپردازیم.
این کارها موجب شایعهسازی میشود
یثربی در پاسخ به این پرسش که آیا ساختن چنین اثری هنری میتواند مردم را از طریق تزکیه به سوی معارف الهی جذب کند، گفت: من با این اشکالاتی که گفتم معلوم است که این کار در مسیر هدایت نیست و با این کار ما نمیتوانیم با این کار مردم را به سمت قرآن و دین جذب کنیم و حتی عدهای عقدهای میشوند. الان میبینیم که یک کلاغ و ۴۰ کلاغ شده است، شاید در این کشته مقدار کمی طلا درست شده است اما شایعاتی درست میکنند که مقدار زیادی طلا در آن به کار رفته است. در گذشته من یک بار تذکر دادم مساجد سر راهی را به رنگ طلا در نیاورید، بخشی از جامعه که واقعا مشکل دارند، میگوید ای کاش ما گوشهای از این طلا داشتیم و کاری راه میانداختیم. الان مشکلات مردم آنقدر زیاد است و برای شام شان معطلاند و اینکه ما پولی را که باید برای حل مشکلات بدهیم به بیت خدا بدهیم و قرآن را طلایی کنیم، جایز نیست.
وی تصریح کرد: اینگونه کارها نهتنها مردم را چه داخلی و چه غیر مسلمانان، به طرف قرآن جذب نمیکند، بلکه نتیجه برعکس هم دارد. جامعه ما یا هر جامعهای شاید این طور باشد که شایعهسازی می کنند و وزن طلا را بالا میبرند و بعد آمارهایی میدهند که با این پول چه کارهایی میشد انجام شود. این کار را مخصوصا مخالفین انجام میدهند. ما وقتی اپوزیسیون بودیم همین کار را انجام میدادیم، مثلا میگفتیم اگر شاه برود روزانه پول نفت را دم در به مردم تحویل میدهند که آن روز مثلا معادل ۲۵۰ هزار تومان میشد. امروز هم همین شایعهسازی میشود و ما باید مواظب باشیم.
صاحب تفسیر روز افزود: الان این خبر در شبکههای مجازی راه یافته است، فردا وزنش بالاتر میرود و اینها را به ذهن جوانان منتقل میکنند؛ جوانی که میخواهد انگشتری به عنوان عیدی برای نامزدش بخرد معطل است، از اینرو ساختن چنین قرآنهایی نهتنها تاثیر مثبت ندارد که از همین بازنماییها میتوان فهمید که تاثیر منفی هم دارد و ما باید روزگار خود را بشناسیم و در روزگار سادگیها زندگی نمیکنیم، این روزگار، روزگاری است هر کس به خود اجازه میدهد که فکر کند. بعضا در ارتباطاتی که با مردم دارم، متوجه میشوم در روستای خودم که در نوجوانی منبر میرفتم، سوالاتی از من میکنند که در جوانی من اساتید دانشگاه آن سوالات را نمیکردند. از اینرو ما باید به دنیای امروز و دغدغههای آن توجه کنیم.