فرارو- پدرام سلطانی، اقتصاددان و نایب رئیس اتاق بازرگانی اخیرا خبر داده است که چینی ها در حال وضع محدودیت هایی برای روابط تجاری با ایران هستند. او گفته حسابهای شرکتهای ایرانی ثبت شده در چین یک به یک در بانکهای چینی در حال بسته شدن است. این فعال اقتصادی همچنین اعلام کرده است که دولت چین سرمایهگذاری شرکتهای کشورش در ایران را تقریباٌ ممنوع کرده است و به سختی مجوز سرمایهگذاری خارجی در ایران را صادر میکند. تیره شدن این روابط در حالی است که چین در طی سالهای گذشته یکی از شرکای تجاری ایران بوده است. اما این تیرگی اکنون جای سوال دارد. مهدی مطهرنیا، کارشناس مسائل بین الملل در گفت وگ و با فرارو معتقد است چینیها، در مسیری افتاده اند که طراحش آمریکاست.
مهدی مطهرنیا می گوید: اکنون در ارتباط با ایران یک حرکت برنامه ریزی شده فارغ از نوع دولت حاکم بر تهران در حال انجام است. جامعه بین المللی با توجه به سیاست های بین المللی ایالات متحده آمریکا، برای ایجاد نوعی انزوای بین المللی و محاصره منطقه ای تهران از همه گزینه های موجود رسمی و غیررسمی سود می گیرد.
او ادامه میدهد: سفر اخیر ترامپ به شرق آسیا سفر مهمی در ارتباط با اولیتهای استراتژیک ایالات متحده آمریکا یعنی ایران و کره شمالی بود. در ادبیات سیاسی ما ایرانیان، مفاهیمی مثل شرق و غرب، آمریکا و چین و شانگهای و ناتو بازمانده از دوران گذشته یعنی جنگ سرد تعریف و تفسیر میشود. اما باید بر این نکته توجه داشته باشیم که در وضعیت کنونی، آمریکا با وجود رقابت های بسیار نزدیک با چین با این کشور وارد یک جنگ دراز مدت و یا فیزیکی نمیشود. چین هم اکنون در چارچوب نظام سرمایه داری جهانی در شعاع عمل ایالات متحده آمریکا به کنش سیاسی می پردازد و در عین حال خواهان همکاری اقتصادی با ایالات متحده آمریکا در یک شرکت سهامی بین المللی در گستره های مختلف جغرافیایی است.
این کارشناس مسائل بین الملل معتقد است: ترامپ با سیاست بنگاهیاش در سفر اخیر خود توانسته است تا حدود زیادی کشورهایی مانند چین، هند، کره جنوبی و امثال این کشورها را به سوی یک نوع رفتار غیررسمی انزواگرایانه نسبت به ایران هدایت کند. خرید نفت این کشورها از از ایران و سرمایه گذاری این کشورها از تهران کاهش یافته است. این معنا به باور من بر اساس ردیابی پیشرانها و سیگنال های سه گانه موجود، یعنی سیگنال های متوسط، ضعیف و قوی، نشان می دهد که آمریکا در نشست خود با کشورهای صنعتی و اقتصادی جهان در رم ماجرای انزوای بین المللی ایران و محاصره منطقه ای تهران را دیکته کرده و در عزم جدی خود را برای برخورد با تهران به دیگر پایتخت های کشور های بزرگ جهان مطرح کرده است.
مطهرنیامیگوید: توئیت های متفاوت ترامپ و حرکتهای موجود در منطقه همین معنا را نشان می دهد. آنچه که چین انجام می دهد را نیز باید در همین راستا ارزیابی کرد. به این ترتیب دستگاه سیاسی حاکم بر ایران باید در چارچوب قبول واقعیت های سیاسی بپذیرد که قدرتهای بزرگ جهان در یک وضعیت تعریف شده با همدیگر ارتباط تنگاتنگ و منطقی منفعتی دارند و در نهایت حاضر به آن هستند که شرکای استراتژیک منطقه ای خود را هم برای دستیابی به منافع بین المللی بیشتر تخت فشار قرار دهند.
این استاد دانشگاه در پاسخ به این سوال که «توجه ایران به فعالیت اقتصادی با غرب چقدر باعث تغییر نگاه چین در ارتباط با ایران شده است؟» میگوید: این یک برداشت تقلیل گرایانه نسبت به وضعیت موجود است. ایران 40 سال است که نگاه به شرق را دنبال می کند. تهران یا با روسیه یا با چین و یا با کشورهایی که در فرازهای زمان در برابر آمریکا ایستادگی می کنند، نرد عشق می بازد. اما این کشورها در عمل هیچ گاه به ایران به عنوان یک شریک استراتژیک و اقتصادی نگاه نکرده اند. تلاش آنها همواره بر این بوده است که ایران را در یک مسیر معنادار برای گرفتن امتیازات بیشتر از آمریکا و رقبای خود در ابعاد منطقهای و بین المللی قرار دهند. لذا این که گفته می شود ایران به واسطه توجه به اروپا بعد از برجام از چین بازمانده یا وجوه دیگر جامعه بینالمللی و جغرافیاهای مختلف اقتصادی را نمی بیند تا حدود زیادی به دور از انصاف است.
این کارشناس مسائل بین الملل ادامه می دهد: دولت تلاش دارد که با همه توان خود زمینه هایی را فراهم کند که وضعیت اقتصادی را به یک سامان غیرقابل قبول برای مردم برساند. برای اولین بار در تاریخ 100 ساله اخیر، در وضعیتی قرار گرفته ایم که هر سه لایه بین المللی، منطقهای و داخلی در یک وضعیت ناآرام و معطوف به ایجاد اشکال در مسیر کار دولت قرار میگیرد.
به عبارت ساده تر پي بردن به اين قضيه مثل دعواي سه نفر به يك نفره كه اون يه نفر بعد از چند بار ضربه خوردن و چند ساعت بعدتازه متوجه درد ضربات ميشه كه بعضي وقتها ديگه ديره برا معالجه.