چیستا یثربی نویسنده و کارگردان تئاتر با اعلام اینکه تئاتر دچار نوعی آفت به نام سرمایه سالاری شده است، از حضور بازیگران سینما و چهره ها در صحنه های نمایش تئاتر سخن گفت.
چیستا یثربى نویسنده و کارگردان تئاتر در ارتباط با حضور بازیگران سرشناس سینما در تئاتر به برنا، بیان کرد: در رابطه با این موضوع از خودم شروع مى کنم، سال گذشته قرار نبود براى نمایش "شب" روى صحنه بروم، آیا من بازیگر هستم؟ من درس بازیگرى نزد خانم ژاله علو، فهیمه راستکار و شهره لرستانى خواندم ولى نویسنده و کارگردان هستم.جریان بازى روى صحنه من در سال گذشته از این قرار بود که خانم بازیگر به یکباره رفت و گفت من چک سفید مى خواهم که رئیس تئاتر شهر گفت خودت بازى کن، گفتم من برم، من آسم دارم، چطورى با این آسم یک ساعت و نیم مردم را نگه دارم، صداى من شاید به انتهاى سالن قشقایى نرسد، رئیس تئاتر شهر گفت چیستا یثربى براى تو تماشاگر بیشتر خواهد آمد، بعد از آن سایت تیوال را باز کردیم تا روز آخر نمایش بلیت ها فروخته شده بود، مردم براى من بیشتر آمده بودند تا بازیگرى را که مىشناختند.می دانید چرا، چون من کنجکاو برانگیز بودم و از من بازى ندیده بودند.
تئاتر توسط عده اى نزول خوار تبدیل به بانک محلى شده استوى با اشاره به اینکه تئاتر به یک بلا و آفتى مبتلا شده است به نام سرمایه سالارى، توضیح داد: افرادى که در عمرشان حتى یک تئاتر تماشا نکردند و مربوط به تئاتر نیستند و به فروش میلیاردى یک یا چند تئاتر نگاه مىکنند و بعد با خودشان مىگویند چرا باید پول خودمان را در بانک بگذاریم تئاتر یک بانک محلی شده است و چرا از این فرصت ما استفاده نکنیم، با کمال احترام و عذرخواهى از اسپانسرهاى فهیم باید مجددا تاکید کنم که تئاتر توسط عده اى نزول خوار تبدیل به بانک محلى شده است.
کبابی و فرش فروش وارد تئاتر شدند! وى در ادامه با اعلام اینکه دچار بیمارى شده ایم که کبابى،فرش فروش و ... وارد تئاتر شدند، گفت: متاسفانه یک سرى آدم با پول وارد تئاتر شدند، هم سالن ها را گرفتند و هم سالن خصوصى تاسیس کردند که هزینه اجاره هرشب آن دو میلیون تومان است، من چطور هم پول بازیگر و دکور بدهم و هم هرشب دومیلیون تومان هزینه سالن بدهم، من چطورى این پول را بدهم از کجا درآمد زایی کنم که این هزینه ها را بدهم؟ من در تئاتر حرفه ای کشور به یک میزانی درآمد داشتم و به یک میزان دیگر دستمزد، به همه میگفتم این قدر می توانم به شما پرداخت کنم.
چرا بهرام بیضایی از ایران رفت این نویسنده و روان شناس در ادامه خاطرنشان کرد: در گذشته در تئاتر قرارداد تیپ وجود داشت به شکلى که دولت و مرکز هنرهاى نمایشى در سال یک مرتبه پول به گروه هاى حرفه اى تئاتر پرداخت مى کرد که البته آقاى پارسایى این مسئله را ویران کرد. بعد از وى هم آدم هاى نالایق و بی اطلاع تر آمدند، مثلا از تلویزیون آمده که یا شهرستانى بودند و در فضاى تئاتر نبودند یا اصلا مدیریت بلد نبودند و صرفا یک رشته مهندسى خواندند و آنها را رئیس کردند.
بعد این آدم ها چیکار مى کنند: اولین اقدام آنها قطع بودجه دولتى است، من سوالم این است که این پول کجا مى رود؟ نباید وضعیت همسر دکتر صادقى اینگونه شود، چرا باید پرى صابرى به تنهایی هزینه هاى خودش را پرداخت کند یا استاد بیضایى چرا از ایران رفت؟ چون پیشنهاد یک تئاتر داد که گفتند بودجه نداریم بعد از آن طرف نمایش سهروردى شکرخدا گودرزى که کم فروش بود و در مهجوریت واقع شد ١٠٠ میلیون حمایت مى کنند. چیستا یثربى با ١٠٠ میلیون نمایش درسطح جهانى روى صحنه خواهد برد.
گفتم در اتاق انبار به من جا بدهید گفتند نداریم
یثربى همچنین با انتقاد از رئیس کنونى تئاتر شهر گفت: من آخرین پیامکى که به پیمان شریعتى رئیس تئاتر شهر دادم گفتم که سالن مى خواهم گفتند نداریم، گفتم دو سئانس گفتند نداریم، گفتم در کافى شاپ، اتاق انبار یا اتاق آرشیو تئاترشهر گفتند نداریم، چرا چون من سال گذشته یک نمایش در تئاترشهر روى صحنه بردم. گفتم این قانون نیست که دوسال یک بار از تئاترشهر استفاده کنیم، که در پاسخ اعلام کردند به سالن هاى خصوصى مراجعه کنم که دستیارم به سالن هاى خصوصى مراجعه کرد دید قیمت ها بشدت بالا و سنگین است. حالااین تنها یک طرف ماجرا است.
مهناز افشار دیالوگ بد میگوید
یثربى در ارتباط با نمایش "الیور توئیست" و نقش آفرینى مهناز افشار در آن گفت: حسین پارسایى کارگردان نمایش "الیور توئیست" قبلا ٣ نمایشنامه من را با تئاترى ها روى صحنه برده که البته در تمام آنها به دلیل نابلدى شکست سنگین خورده است و مثل حالا سراغ مهناز افشار نرفته بود. مهناز افشار بازیگر من بوده ولى با کمال احترامى که براى ایشان قائل هستم مى گویم مهناز افشار دیالوگ بد مى گوید، اصلا دیالوگ احساس نمى کند که باید در آن حس باشد کلیشه اى دیالوگ مى گوید، خانم افشار بازیگر تئاتر نیست، خانم افشار مطالعه تئاترى نداشته است. افشار در نمایش "گاردن پارتی در برف” بازیگر من بود و قرار بود در "آخرین پرى کوچک دریایى" هم نقش کوچکى گلاب آدینه به وى بدهد که متن آن براى من بود.
وى در ادامه اضافه کرد: نمایش "گاردن پارتی در برف" بعد از مدتى توسط پرستو گلستانى به روى صحنه رفت که کلى جایزه دریافت کرد. زمانى که کار دست بچه هاى تئاتر باشد نتیجه مثبت از آب درخواهد آمد، چرا پرستو گلستانى با "گاردن پارتى در برف" موفق شد ولى با مهناز افشار کار رد شد، به دلیل بازی ضعیف این بازیگر! هنوز نامه بازبین ها را دارم که نوشتند بازیگران را عوض کنید و از بازیگران تئاترى استفاده کنید ما به شما سالن خواهیم داد. این اتفاقات در دوره شریف خدایى و مسافر آستانه رخ داد.
لباس شیکشان را میپوشند و برای شوآف به تئاتر میروند
وى در ادامه تصریح کرد: بعداز گذشت آن دوران کارگردان نمایش "الیور توئیست"حسین پارسایى به مرکز هنرهاى نمایشى وارد شد و فاجعه تئاتر رخ داد و تئاتر خصوصى راه افتاد، تئاتر خصوصى فقط به پول فکر مى کند و مردم هم چون تفریح ندارند لباس هاى شیک خودشان را کجا بپوشند، فقط براى شو و شوآف به دیدن این تئاترها مى روند. اصلا اینکه تئاتر خوب یا بد تماشا کنند اهمیتى برایشان ندارد و فقط بلیط ١٠٠ تا ١٢٠هزارتومانى را بدهند، جوانان ما ١٠٠ هزار تومان کرایه خانه شان است، این یک ظلم است، خیلى از این تئاترهاى ١٠٠ هزارتومانى من را دعوت مى کنند که اصلا نمى روم، من فقیر نیستم ولى آیا همه علاقه مندان تئاتر این توانایى را دارند.
من از هیچکس نمى ترسم حتى از ایشان که کلکسیون جواهرات دارد
یثربى در ارتباط با علت استقبال از نمایش "شب" در سال گذشته،گفت: چرا تمام بلیت هاى نمایش "شب" چیستا یثربى تا روز آخر اجرا به سرعت در تیوال به فروش مى رسد چون نوشته هاى من را دوست دارند، البته نمایش "شب" در سالن قشقایى تئاتر شهر اجرا شد، من ٥ هفته براى اجراى یک نمایش به دیدن تمام سالن هاى خصوصى تئاتر رفتم که همه آنها از دم مى گفتند از بازیگران چهره مطمئنا استفاده مى کنید که من گفتم از بازیگر چهره استفاده نمى کنم. من هیچوقت مهناز افشار را در حدى نمى بینم که جرات بکند پاى خودش را بر روى صحنه تئاتر بگذارد، ببخشید که این مسئله را رک مى گویم من از هیچکس نمى ترسم حتى از ایشان که کلکسیون جواهرات دارد و همسرشان آن آدم است.
وى با اعلام اینکه فهم تئاتریى و بیان مهناز افشار مشکل دارد، گفت: مهناز افشار براى نقش هاى سینمایى مدل شخصیت خودش و مانند "آتش بس ١" خیلى خوب است، ولى چرا خانم تهمینه میلانى براى "آتش بس ٢" میترا حجار را آورد باید به این موضوع فکر کرد، آدم ها مغرور مى شوند، سینما سالارى به جان تئاتر کشور افتاده است و به قول ژان کلود کریر نویسنده فرانسوى که همسر ایرانى دارد" اگر سرمایه سالارى و ستاره سالارى سینما به تئاتر ورود پیدا کند فاتحه تئاتر خوانده است" یک مثال ساده برایتان میزنم. نیکول کیدمن براى فیلم هاى سینمایى میلیاردها تومان دستمزد مى گیرد اما در تئاتر به اندازه بچه هاى تئاتر حق الزحمه مى گیرد چون عاشق تئاتر است. ولى متاسفانه در تئاتر ایران فاجعه اى در حال وقوع است.
این نویسنده و کارگردان در ادامه گفت: آلبرکامو جمله جالبى داشت که مى گفت "تنها هنرى که از تجارت کثیف نزول خواران و سرمایه داران دور مانده ، تئاتر است و اگر شما تئاتریى ها اجازه بدهید که پای کاسبان،کارخانه داران،سرمایه داران ،نزول خواران به تئاتر باز شود براى همیشه فرهنگ خودتان را از بین بردید چون تئاتر تنها بخش فرهنگى کشور است که باقى مانده"٬ ما یک تئاتر داشتیم که جاى روشنفکرها و نفس کشیدن و تفکر بود، اگر همان هم با ورود شاکردوست ها و افشار ها و فروتن ها به خاطر سرمایه سالارى در حال از بین رفتن است.
یثربى با اعلام اینکه در سینما امکان فعالیت وجود ندارد، اظهار کرد: الان وقتى به من مى گویند چرا فیلمنامه نمى نویسد در پاسخ مى گویم چه کسى سفارش مى دهد، خودشان تولید مى کنند و مى نویسند، پیمان قاسم خانى خودش هم گفته بود که در یک سال با ٣٠ پیشنهاد کارى مواجه می شدند که الان خودشان هم کارهاى ضعیف مى نویسند. خانم باران کوثرى و بهاره رهنما که پولدار هستند و حلالشان باشد به صورت مداوم سالن مى گیرند، سالهاست امثال یثربى و قطب الدین صادقى و منیژه محامدی که سال های سال برای تئاتر این کشور جنگیدیم در محاق گرفتار شدند، من دست فالوئرهاى خودم را مى بوسم که سال گذشته سالن نمایش "شب" را پر کرده بودند اما من که همواره بر روى آنها نمى توانم حساب کنم. من تماشاگر تئاتری خودم را مى خواهم، فالوئرهاى اینستاگرامم به دلیل احترام به من به تماشاى "شب " آمد نه براى دیدن تئاتر، من تماشاگر تئاتر خودم را مى خواهم.
نویسنده کتاب "پستچى" در خاتمه بیان کرد: دولت کجاست، همان دولتى که چند سال قبل آقاى روحانى قول داد که ممنوع الکارها را از کار بیرون بیاورد، افراد اصیل تئاتری امثال اکبر رادى که سالها در تئاتر خون جگر خوردند، خانه نشین شد و فوت کردند را ببینیم، جایگاه امثال چیستا یثربى کجاست، چرا موقعیت واقعى این آدم ها در اختیارشان گذاشته نمى شود؟ اصلا قرارداد تیپ کجاست؟چرا مجوز این همه سالن خصوصى را می دهید که به شکل قارچ گونه در حال رشد هستند، البته اصلا بد نیست ولى از ما نپرسند که قهرمان اول من بازیگر سینما است یا نه، قهرمان اول من دخترم است که ٢٠ سال سن دارد، چرا این سوال را مى پرسند،این اهانت به من است که موهاى سرم براى تدریس تئاتر به بچه ها سفید شده است، ببینید کى گفتم بزودى تئاتر ما با این وضعیت از بین خواهد رفت و ورشکسته خواهد شد، یاد روزهایى بخیر که تئاترهاى ما در جهان مى درخشید الان دیگر هیچ جا دعوت نمى شویم متاسفانه فاجعه اى براى تئاتر در راه است و واى از آن روزى که بازیگر سینمایى بخواهد دیالوگ تئاتری بگوید.
برداشتن اینجور کنترل ها باعث میشه روند ها طبیعی تر اتفاق بیفتن و در نهایت اون چیزی که درسته باقی بمونه.
و البته به شدت از اینکه خیلی از هنرمندان (یا کسانی که خودشونو هنرمند میدونن) نیاز میدونن هر کسی که فعالیت هنری میکنه مورد تاییدشون قرار بگیره، بشدت متنفرم.
به همین علت هست که هنر در کشور ما با دسته بندی های سنتی ادامه پیدا میکنه و نواوری در اون بسیار محدوده و هنوز در حال تکرار اثار گذشته هستیم.
اگازه بدید هر کس هر کاری که میخواد بکنه، تا وقتی اسیبی به دیگری نزده.