ایکنا نوشت: شماره ۲ فصلنامه مطالعات قرآنی و فرهنگ اسلامی، با صاحبامتیازی انجمن ایرانی مطالعات قرآنی و فرهنگ اسلامی، مدیرمسئولی مریم قبادی و سردبیری فروغ پارسا منتشر شد.
در این شماره میخوانیم: «درآمدی بر کاربست نظریه دریافت در تحلیل تاریخ تفسیر شیعه» نوشته فروغ پارسا، «تاملی بر الگوهای تاثیرگذار زبانشناسی شناختی در مطالعات میان رشتهای با تاکید بر واژه قرآنی (شاکله)» نگاشته قاسم درزی، احد فرامرز قراملکی، مهینناز میردهقان، «تاملی بر فلسفه نظری تاریخ از منظر قرآن» تالیف سیدابوالفضل رضوی و کاظم قادری، «نقشهای کاربرد شناختی صلوات در گفتار فارسی زبانان ایرانی و عرب زبانان عراقی» نوشته سیدعلیاصغر سلطانی، مهدی مقدسی نیا، حسین تکتبارفیروزجایی، «تصویرپردازی هنری آب به مثابه منشا حیات و رزق و روزی در قرآن کریم» تالیف زینه عرفتپور، حمیدهسادات محسنی، «مطالعه تطبیقی تقابلهای دوتایی سوره مبارکه اللیل با رنگهای کتیبههای قرآنی» نگاشته پروین بهارزاده، اشرفالسادات موسویلر، معصومه حبیبیافراتختی.
در چکیده مقاله «درآمدی بر کاربست نظریه دریافت در تحلیل تاریخ تفسیر شیعه مطالعه موردی: تفاسیر شیعی قرن چهاردهم هجری در ایران» میخوانیم: نظریه دریافت تازهترین تحول در دانش تفسیر است که در آن بر نقش خواننده در فهم و دریافت او از متون تأکید میشود. این نظریه بهنوعی با تاریخ دریافت پیوند دارد و پیروان آن درصددند نشان دهند که چگونه فهم و تفسیر متون و بهطور خاص متون مقدس طی زمان در فرهنگها و جمعیتهای گوناگون تغییر کرده است. درواقع نظریه دریافت بر آن است که خوانندگان و مفسران در خلأ با متن برخورد نمیکنند، بلکه همگی جایگاهی اجتماعی و تاریخی دارند و این واقعیت در چگونگی تفسیر آنها از متون تأثیر میگذارد؛ اگرچه متن قرآن کریم در خلال قرون، پس از نزول تا امروزه، نزد همه مسلمانان ثابت بوده و تغییری نکرده، تفسیر و تبیین آن تاریخ پرفرازونشیبی را سپری کرده است. نظریه دریافت محمل مناسبی برای بررسیهای تاریخی در زمینه تفاسیر قرآنی است. در این جستار بهطور خاص تفاسیر دانشمندان شیعی ایرانی از قرآن کریم در قرن چهاردهم بررسی شده است که جایگاه تاریخی، سیاسی، اجتماعی، و فرهنگی مفسران به میزان زیادی فهم و خوانش آنان از متن مقدس را تحت تأثیر قرار داده است. غالب مفسران در بازه خاص تاریخی قرن چهاردهم و درپی حرکت احیای دینی سیدجمالالدین اسدآبادی رویکرد عصری ـ اجتماعی در تفسیر را برگزیدهاند. در این رویکرد، دانشهای نوین بشری برای تفسیر قرآن بهکار میروند و به گونه بیسابقهای آیات و اشارات قرآنی برای پاسخگویی به مشکلات و مسائل اجتماعی ازجمله استعمار، استبداد، حقوق زنان، مالکیت اشتراکی، و مشروعیت نهادهای مدنی استفاده میشوند.
نویسندگان مقاله «تاملی بر الگوهای تاثیرگذار زبانشناسی شناختی در مطالعات میان رشتهای با تاکید بر واژه قرآنی (شاکله)» در چکیده خود نوشتهاند: زبانشناسی شناختی یکی از علوم نوپدید میانرشتهای است که به اصول ساختاری زبان از منظر شناخت انسانی مینگرد. آگاهی بر الگوهای شناختی زبان میتواند فرایند تحقق گفتوگوی میانرشتهای را تسهیل کند. سه الگوی تأثیرگذار در این علم عبارتاند از: «نگرش دائرةالمعارفی به معرفت»، «طرحوارههای تصویری»، و «استعاره». در این میان، استعاره اهمیت ویژهتری دارد و بهمنزلة محوری که دو الگوی دیگر پیرامون آن قرار دارند در نظر گرفته شده است. استعاره به همراه دو الگوی دیگر میتواند بهمنزلة باب ورود به مباحث میانرشتهای در نظر گرفته شود. کلام بهوسیلۀ آنها ظرفیت ویژهای برای طرح مباحث میانرشتهای بهدست میآورد. از این منظر، بررسی تفاسیر مختلف از واژۀ قرآنی «شاکله» حاکی است که ظرفیت میانرشتهای بالای این واژه بهدلیل وجود الگوهای شناختیِ پیشگفته در آن است. تفسیر این واژه به «طریقت»، «توان و طاقت»، «طبیعت»، و «حال و ملکه» امکان پژوهش در رشتههایی از جمله جامعهشناسی، روانشناسی، و فلسفه را پدید آورده است.
در چکیده مقاله «تاملی بر فلسفه نظری تاریخ از منظر قرآن» نوشته شده است: پژوهشگران فلسفة نظری تاریخ، که سرچشمة تفکر آنان وحی نیست، اراده و اختیار انسان را یگانه عامل پدیدههای تاریخی میدانند و عوامل ماوراءالطبیعی را در تاریخ بیاثر میپندارند. آیا قرآن کریم دربارة سیر تحولات و رخدادهای گذشتة انسان چنین دیدگاهی دارد؟ آیا تاریخ بشر مسیر خطی مستقیمی را از آغاز تا انجام طی میکند؟ وقایع آن قانونمند و تکرارشدنی است؟ سرنوشت محتوم است؟ یا در شعاع ارادة انسان مشیت الهی و عوامل متعدد دیگری روی میدهد؟ مقالة حاضر تحقیقی کتابخانهای و دینمحور است که با تأمل بر آموزههای قرآن کریم و تقابل آن با اندیشة خردورزانة فیلسوفان حوزة تاریخ حاصل شده است و بر چندوجهیبودن تاریخ بشر تأکید دارد. برآیند این کاوش دروندینی آن است که قرآن تاریخ بشر را مایة عبرت و اعتبار میداند و اعتبار یعنی جریانداشتن قانون در تاریخ و امکان رویدادهای مشابه در شرایط همسان به این معنا که اراده و اختیار بشر ارادة الهی است و سنتهایی تغییرناپذیر در گذشتة انسان دخالت داشته است و تاریخ او هدف و غایت دارد؛ که در غیر این صورت عبرت در گذشتة حیات بشر باطل و بیهوده خواهد بود.
در آغاز مقاله «نقشهای کاربرد شناختی صلوات در گفتار فارسی زبانان ایرانی و عرب زبانان عراقی» آمده است: صلوات بر محمد (ص) و آل محمد (س) عبارتی است که مسلمانان روزانه بارها آن را بیان میکنند یا از دیگران میشنوند. در نگاه اول، صلوات به قصد قربت انجام میشود، اما با دقت بیشتر میتوان دریافت که نقش کاربردی مهمی در ارتباطات اجتماعی روزمره ایفا میکند. مسئلة اصلی این پژوهش آن است که دریابد صلوات در تعاملات اجتماعی میان مسلمانان، در حوزة شفاهی، میان شیعیان ایرانی فارسیزبان و شیعیان عراقی عربزبان چه نقش ارتباطیای بازی میکند و آیا تفاوتی در نوع کاربرد صلوات در میان این دو گروه اجتماعی وجود دارد یا خیر؟ چهارچوب نظری کلی این پژوهش کاربردشناسی زبان و بهطور خاص نظریة کنشهای گفتاری جان سرل است. یافتههای پژوهش حاکی از آن است که صلوات علاوه بر بعد بیانی ابعاد منظوری نیز دارد و بهعنوان کنش گفتار ترغیبی، عاطفی، تعهدی، و اعلامی در شرایط کاربردی و اجتماعی مختلف به کار میرود. همچنین، نتایج نشان میدهد کاربرد صلوات در کنش گفتارهای ترغیبی با هدف غیرمستقیمگویی به کار رفته است؛ در کنشهای عاطفی افراد برای تشدید بیان احساس در وجود خویش از صلوات بهره میگیرند؛ در کنشهای تعهدی نیز هدف از بهکارگیری صلوات تقدس بخشیدن به تعهد است؛ و در کنشهای اعلامی همسو کردن دیدگاهها و اعلام مواضع از یک سو و جلب توجه افراد به یک موقعیت، از طریق بالا بردن صدا، میتواند عامل تأثیرگذار در استفاده از صلوات باشد.