ساختمانها را خراب و بعد همه چيز را رها كردند و رفتند. حالا فقط منظره گودهاي عميق و ترسناك در خرابهها باقي مانده است. مالكان و صاحبان پروژههاي بزرگمقياس براي تكميل پروژه يا پول كم آوردهاند يا با مسئولان شهرسازي مشكل داشتهاند، براي همين گودها را به امان خدا رها كردهاند و رفتهاند.
به گزارش شهروند، روزي روزگاري كه ساختمانسازي رونق داشت، سازندگان با پروانه يا بدون پروانه گودبرداري را در زمين و ملك خود شروع ميكردند و بعد خيالشان راحت بود كه مجوزهاي ديگر را از كميسيونهاي ٥ يا ٧ شهرداري ميگيرند؛ اما گودبرداريهاي پرخطر از زماني به صدر رسانهها آمد كه پروژه عظيم «بابك زنجاني» فرو ريخت و بعد مشخص شد كه زمين خيابان ايران زمين كاربري مسكوني ندارد و البته گودبرداري هم بدون رعايت ضوابط مهندسي انجام شده است. در سال ٩٤ سازمان نظام مهندسي اعلام كرد كه تعداد گودهاي پرخطري كه با عمق ٩ متر به بالا حفر شدهاند، زير هزار مورد است.
اعضاي شورا هم معتقد بودند حدود ١٥٠مورد از اين گودها پرخطر و بحراني است. رئيس سازمان نظام مهندسي هم در تازهترين حرفهاي خود اعلام كرده است كه گزارش ٢٠٠ گود پرخطر تهران را به كميسيون شهرسازي شورا دادهاند تا اقدامات عملي براي ايمنسازي گودها انجام شود. اگر چه معاون شهرسازي و معماري شهرداري تهران معتقد است كه شهرداري وظيفهاي در برابر ايمنسازي گودها ندارد، اما رئيس كميسيون شهرسازي به «شهروند» ميگويد كه اولويتبندي گودهاي پرخطر در دستور كار كميسيون شهرسازي شورا ست و به زودي گودهايي كه خطرسازترند به قوه قضائيه معرفي میشوند.
مسئولان هر كدام در حوزه وظايف خود حرفهايي دارند؛ اما روايت آنهايي كه خطر اين گودها را در نزديكي خانههاي خود حس كردهاند، چيز ديگري است. مردمي كه ديوار خانههايشان ترك برداشته، درخت سبز حياطشان خشك شده و كف آن هم نشست كرده است. از گود ايران زمين گرفته تا گود همجوار برج ميلاد، گودبرداريهاي رهاشده خيابان جردن تهران و اسكلتهاي رهاشده خيابان سپهبد قرني مواردي است كه «شهروند» در اين گزارش سري به آنها زده است تا در جريان نگرانيهاي مردم همجوار آن قرار گيرد.
گود معروف پروژه «بابك زنجاني»
هنوز دور تا دور محوطه را حصارهاي آبي و سفيد و سيمهاي خاردار گرفته؛ زميني كه با بابك زنجاني در ايران زمين معروف شد، قبل از انقلاب گلفروشي و بازارچه و بخشي از آن هم، پاركينگ اختصاصی بود.
اول مجوز آن براي واحد تجاري ٥ طبقه بود اما بعد با مجوزهاي كميسيون ماده ٥ برج ٢٧ طبقه هم به آن اضافه و عمليات بارگذاري يك مجموعه بزرگ تجاري آغاز شد. در ساعت ٥ صبح يك روز پاييزي در مهر سال ٩٢ اما غرش ريزش آوار مردم شهرك غرب را هراسان به كوچهها كشاند و از چند روز بعد پروژه متوقف شد.
٢٥ آذر همان سال شورایعالی معماری و شهرسازی، مرجع بالادستی این کمیسیون با استناد به اینکه پروژه در پهنه R٢٣١ طرح تفصیلی واقع شده که مربوط به بافت مسکونی ارزشمند است، مجوز کمیسیون ماده ٥ را باطل کرد. اين مجوز اما همزمان با خوشخدمتيهايي كه بابك زنجاني براي واردكردن جرثقيلهاي دو طبقهكردن بزرگراه صدر انجام داد، براي او صادر شده بود. درنهايت يك ماه بعد با بازداشت بابك زنجاني پروژه رها شد و همچنان هم رهاست. حالا دو سال است كه عابران در خيابانهاي ايران زمين و گلستان كف آسفالت را با ترس از زير پا رد مي كنند و هر روز در مقابل چشمهايشان منظره يك ويراني بزرگ قرار ميگيرد مثل «فرزانه» كه براي پيادهروي كفش ورزشي به پا كرده: «راه براي پيادهروي نداريم و هر لحظه آدم ميترسد با زمين بلعيده شود.
اگر ميگذاشتند پروژه با همان سرعتي كه شروع كرد، تمام شود حالا اين همه مكافات نداشتيم. مالك به نظافت دور تا دور ساختمان اهميت ميداد، كارگرها هميشه مرتب بودند و محوطه اطراف را گلكاري كرده بودند كه نماي زشت آن ديده نشود اما يك دفعه خيابان نشست كرد. آن همه خاك خورديم حالا هم كه بايد اين گودال بزرگ جلوي چشممان باشد.» خيلي از مردمي كه اينجا زندگي ميكنند، خانههايشان بعد از نشست زمين آسيب ديد و چند روزي هم با هزينه بابك زنجاني به هتل رفتند تا عمليات بازسازي انجام شود.
بعد از آنكه به خانههايشان برگشتند، قرار شد تا مالك خسارت آنها را پرداخت كند؛ اما با تعطيلي پروژه برآورد خسارت براي خانههاي آنها هم بينتيجه ماند و تنها يكي از شاكيان توانست ٧٠ميليون تومان براي بازسازي خانه از دادگاه خسارت بگيرد. البته بعضي از محليها هم به كل پروژه انتقاد دارند كه استاندارد منطقه را بر هم زده است: «معلوم نيست كه صاحب اينجا چه كسي است؟ يك روز ميگويند شركت نفت صاحب پروژه است و يك روز قوه قضائيه؛ اما اين طرح از ابتدا برهمزننده استانداردهاي منطقه بود. ساختمانهاي اينجا نهايت چهار طبقه است. در كشورهاي بزرگ مال را در بيرون شهر ميسازند و چندين برابر مساحت آن هم فضا براي پاركينگ وجود دارد.» اينها را مردي ميگويد كه استاد دانشگاه علامه طباطبايي است و از ٢٠سال قبل در اين محله زندگي ميكند: «از قبل از انقلاب در اين محوطه پاركينگ، بازارچه و مغازههاي قديمي يك طبقه بود اما اينجا را خريدند تا مجتمع تجاري شود.»
تركها هنوز روي ديوارهاي خانههايشان هست؛ اتاقخواب، پذيرايي و حتي آشپزخانه. «آقا ابراهيم» در يكي از همين خانهها زندگي ميكند و نگران است اگر زلزلهاي بيايد چه بر سر خانههايشان ميآيد؟ «مالك بايد خسارت آسيبهايي كه به خانههاي ما وارد شده است را بدهد تا بتوانيم ايمنسازي كنيم؛ اما با وجود اينكه يكبار براي گرفتن خسارت ٨٨ ميليوني حكم گرفتيم، اما حكم نقض شد. اگر حكم را صادر كنند شهرداري بايد از طلبي كه بابك زنجاني از شهرداري داشت، خسارت ما را پرداخت كند.» مجوز اوليه گودبرداري پروژه بابك زنجاني در ابتدا منفي ١٥متر بود اما بر اساس مجوزهاي كميسيون ماده ٥ گودبرداري تا عمق ٣٥متر هم پيش رفت كه برخلاف كاربري تعيينشده اين زمين در طرح تفصيلي بود.
گود پرخطر همجوار برج ميلاد
آدمهاي زيادي هر روز از كنار آن ميگذرند؛ وقتي سواره يكي از مهمترين شريانهاي اصلي تهران را طي ميكنند. نوار سياه ماشينها در اتوبان همت آنجا كه از كنار گود همجوار برج ميلاد ميگذرند، كند است. از سال ٩١ عمليات گودبرداري با عمق ٤٠ متري در كنار برج ميلاد شروع شد؛ اما به دليل اختلافاتي كه شركت تعاوني ناجا با شوراي عالي شهرسازي دارد، متوقف شد. حالا تاريخ مصرف نيلينگ، اين گود عظيم كنار برج ميلاد گذشته است و هر لحظه احتمال وقوع يك فاجعه در پررفتوآمدترين شريان تهران وجود دارد. روزانه بيش از ٣٠٠هزار خودرو از بزرگراه همت گذر ميكنند؛ اما كمتر كسي ميداند كه ممكن است يك روز ديگر كف آسفالت تحمل اين همه بار را نداشته باشد: «ما هر روز از اينجا رد ميشويم مگر چه خطري ميتواند براي ما داشته باشد.» اما بعضي از آنها هم وقتي از اهميت موضوع باخبر ميشوند، داغ دلشان اينطور تازه ميشود: «پولش به جيب يكنفر ديگر ميرود، بدبختي و ترس آن هم براي مردم عادي است.
ما كه از اين چيزها سر در نميآوريم اما بازرسها و ناظران طرحها بايد كار خود را درست انجام دهند و اگر خطري جان مردم را تهديد ميكند، قوه قضائيه بايد وارد شود.» البته اعضاي شوراي شهر در دوره چهارم و پنجم بارها به خطرساز بودن اين گود اخطار دادهاند و محسن هاشمي، رئيس شورا هم شهريور اعلام كرد كه گود برج ميلاد سالن همايشهاي برج ميلاد را تهديد ميكند و بعد از آن هم قرار شد تا عمليات ايمنسازي آن از سوي شهرداري آغاز شود.
ماجراي اسكلتهاي فلزي در خيابان سپهبد قرني
تيرآهنها بر روي هم سوارند، زرد و رنگ و رو رفته. سالهاست كه دو اسكلت فلزي تنومند ساختمان مركز پژوهشهاي مجلس را محاصره كردهاند. برف و باران ديدهاند، گردوخاك خوردهاند، دست به دست شدهاند و حتي شهرداران زيادي را هم دیدهاند؛ حالا ديوارهاي ساختمان ميان اين دو غولپيكر ترك خورده است و هفتهاي يكبار هم سيستم آسانسور آن قطع ميشود. كاظم جلالي، رئيس مركز پژوهشهاي مجلس كه از سالها قبل پيگير ماجراي اسكلتهاي فلزي است يك ماه قبل به شهردار تهران نامه نوشت تا او را از احتمال يك فاجعه باخبر كند؛ فاجعهاي شايد به بزرگي پلاسكو: «این نامه از سر خیرخواهی و جلوگیری از خسارات احتمالی جانی و مالی و پیشگیری و اعلام خطر از وقوع یک فاجعه در تهران نوشته میشود.
عمر این نیلینگ (عملیات ایمنسازی خاک) بیستوسه ساله است و اگر نیلینگ شکسته شود بخشی از خیابان سپهبد قرنی را خواهد بلعید. من بهعنوان یک مسئول و نماینده تهران در مجلس و کسی که ماهها با ترس احتمال بروز یک فاجعه به همه مسئولان وقت بهویژه شهرداری تذکر دادهام، دوباره به جنابعالی که اخیرا مسئولیت شهرداری کلانشهر تهران را پذیرفتهاید، هشدار میدهم و میگویم جان مردم در خطر است و احتمال بروز یک فاجعه ملی میرود.» این بخشی از نامه نوشته شده است.
در خيابان سپهبد قرني و كوچههاي اطراف آن اما مردم آسوده از كنار پيكر بيجان اين ساختمانها ميگذرند و محليها هم از خطر هيچ نميدانند. آنها تنها از چهره زشت و بد ريخت محل كسبوكار و زندگيشان ناراضياند و در پچپچهايشان ترسي نيست. صبح و شب ندارد اين خيابان؛ هر روز از آدمها پر و خالی میشود در حالی که ساختمانهای مهم و دولتی زیادی را هم در خود جای داده است مثل ساختمان شركت مخابرات، بيمارستان آپادانا، شركت پخش فرآوردههاي نفتي، ساختمان متروكه دفتر مطالعات و تدوين كتب تاريخي و تصوير اميركبير هم روي آن.
مسئولان شهرداري منطقه ٦ تهران اما ناايمنبودن اسكلتها را قبول ندارند. آنها بعد از هشدار كاظم جلالي، کارشناسان خود را به محل فرستادند تا گزارش اولیهای در اینباره تنظیم شود بعد هم ساختماني براي جهت استقرار مجموعه به مركز پژوهشها اختصاص دادند و در اطلاعيهاي وجود هرگونه خطر براي ساختمان مركز پژوهشهاي مجلس را رد كردند: «در ضلع جنوب ساختمان و به فاصله ١٠متر و همچنین يك كوچه حائل ملك گودبرداري شدهاي واقع شده كه پس از عمليات خاكريزي رفع خطر شده و ديوارهاي حائل سازه نگهبان در آن وجود دارد. همچنين در ملك واقع در ضلع شمال ساختمان مركز پژوهشهاي مجلس كه به صورت « L» است در ساليان گذشته گودبرداري انجام شده و در بخشی از آن هم بنایی نیمهکاره تا مرحله اسکلت وجود دارد که با سازه نگهبان مناسب به صورت خرپا و ديوار حائل و نيلينگ ایمنسازی شده است. ضمن اینکه فاصله اين گود با ساختمان مركز پژوهشها ٨ متر است.» براساس آنچه در نامه آمده است مالكان مكلف شدهاند در روزهاي بعد گزارشي از وضعيت ايمنسازي ساختمان بدهند اما هنوز خبري از ايمنسازي گود نيست.
زمين ضلع جنوبي ساختمان مركز پژوهشهاي مجلس كه ٣٦٢متر است و زمين ضلع شمالي ٥هزار و هفتصدمتر. تا چند سال قبل دور تا دور این اسکلتهای فلزی خالی بود و احتمال سقوط عابران درون گودال عمیق وجود داشت اما یک روز صبح اطراف آن را با ديوارهاي كاذب آبي و سفيد تزیین کردند. يكي از كسبه كه مغازهاش دقيقا مشرف به ساختمانهاست هم میگوید که از هشت سال قبل ساختمان نیمهکاره مانده است: «قبل از اين، حصارها نبود و ساختمان متروكه پاتوق معتادها شده بود.» پروژه ضلع شمالي ساختمان مركز پژوهشهاي مجلس كه وسعت بيشتري هم دارد از همان روزهای نخست به صورت ساختمان اداری-تجاری تعریف شده بود اما بعد از اسکلتگذاری و معطلماندن کار، مدتی به پارکینگ خودرو تبدیل شد. حالا هم که مسئولان شهرداري ميگویند بانك آينده مالكيت آن را برعهده دارد؛ اگر چه باز هم محلیها اعتقاد دارند كه درنهايت بانك شهر آن را از بانك آينده خريده است.
مغازههاي همجوار اين ساختمان را قبل از انتخابات سال ٩٢ با عجله خريدهاند تا به محوطه اين ساختمان که به پارک هنرمندان و خیابان ایرانشهر مشرف است، اضافه شود اما هنوز تكليف روشن نشده است. شهردار سابق تهران دو بار از اين ساختمان بازديد كرد و حتي بار آخر در اسفند- دقيقا در زمانی كه داغ پلاسكو هنوز هم گرم بود- از ديدن اين منظره و تركها و گودبرداريها، وحشت كرد و آن را به زبان هم آورد. بعد از آن بود که ساختمان جنوبي را با سيمان و نخاله پر كردند و ماجراي ساختمان شمالي هم در نامهنگاريها گم شد؛ در حالي كه كارشناسان فني كه ساختمان مركز پژوهشهاي مجلس را بررسي كردهاند، هنوز معتقدند كه ساختمان مرکز از دو طرف انحراف پیدا کرده است. محمدرضا رنجبر، معاون شهرسازی و معماری شهرداری منطقه ٦ هم در اينباره به «شهروند» ميگويد: «در حال تهيه گزارش مفصلي در اين باره هستیم تا در روزهاي آينده به شهردار جديد تهران بدهیم.»
گودبرداري ريشه درختان چنار را خشك كرده است
در ميان آن همه شلوغي و سروصداي خيابان هميشه شلوغ جردن، دو گود بزرگ سالهاست كه به فاصله چندين متر در كنار هم خوابيدهاند، يكي از سال ٨٨ كلنگ آن بر زمين خورده است و ديگري در سال ٩٢. يكي در مالكيت سازمان صداوسيماست و كلنگ ديگري را موسسه فرشتگان بر زمين زده. يكي نبش خيابان نلسون ماندلا، تقاطع بلوار ستاري به سمت جنوب است و ديگري به سمت شمال. بيش از ١٥درخت چنار بلند در ميانه ساختماني كه به سمت جنوب بلوار ستاري است، در حال خشكشدن است ريشهها از كناره گودبرداري بيرون زده است و هيچ برگ و باري هم ندارد. مالك خانه كناري با دست راست تركهاي ديواره اتاقش را نشان ميدهد و بعد از روي پشتبام كارگاه ساختماني نيمهتعطيل زار مي زند؛ ابزارآلات و ميلگردهاي ريختهشده در كف زمين، كمي آن طرفتر گودي كه بيش از ١٥متر عمق دارد و بالاي خانههاي مردم هم سايه تاوركرين غول پيكر و زرد نشسته است.
گودبرداري بر روي يك قنات پرآب
روبهرو و چند متر بالاتر از اين گود و اسكلت نيمهكاره در تقاطع «بلوار ستاري» و «خيابان نلسون ماندلا» گود بزرگتر و عميقتري است كه روي يك قنات زده شده است. قبل از انقلاب اما در اين محوطه يك خانه مجلل ١٣٠٠متري بود با خاطره مخملهاي سرخ، شيشهها و سراميكهاي آبي بر سر در آن. خانه متعلق به دوره پهلوي دوم بود كه آن را با قيمتي پايين فروخت و مالك بعدي هم آن را با قيمت خيلي بالا به مالك ديگري فروخت و بعد خانه به تعاوني فرشتگان رسيد. قرار بود ساختماني با ١٢طبقه روي زمين و ٩ طبقه زيرزمين براي كاربري تجاري-اداري به جاي آن ساخته شود اما بعد از منحلشدن تعاوني فرشتگان اين پروژه رها و قرار شد اين ملك هم مثل بقيه داراييها موسسه براي دستگيري از مالباختگان در نظر گرفته شود.
همسايهها از اتاقهاي تو در تو و معماري زيباي ساختماني حرف ميزنند كه آرزو داشتند سالن پذيرايي يا حداقل فرهنگسرا شود؛ اما آن همه زيبايي جلوي چشمهايشان فرو ريخت و بعد دردسرهاي گود ٤٠متري شروع شد. يك روز تابستاني هم همسايگان بهصورت ناگهاني متوجه شدند كه بيش از ٩ متر آب در اين گودال عميق جمع شده است بعد از آن بود كه تهديد خطر اين گودبرداري براي مردم محل جديتر شد. آنها به نمايندگان شورا و شهرداري تهران نامه نوشتند و حتي از سازمان آتشنشاني هم براي بازديد اين خرابه عظيم آمدند: «ماموران آتشنشاني گفتند كه بايد خانهها را ايمنسازي كنيد، اما حالا كه هيچ نهادي حاضر نيست خسارت خانههاي ما را پرداخت كند.» اينها را زني ميگويد كه خانهاش همجوار گود عميق ٤٠متري خيابان جردن است: «قبلا آب اين قنات را با پمپ به جويهاي اطراف هدايت ميكردند، اما يك مدت پمپ خراب و آب روي زمين پخش شده بود. با تمام مشكلاتي كه داشتيم خيالمان راحت بود كه بالاخره تمام ميشود اما از چند ماه گذشته كار متوقف شده است و معلوم نيست تكليف خانههاي ما چه ميشود. حتما بايد اينجا هم مثل پلاسكو خراب شود تا بعد بيايند مفت زندگيمان را بخرند؟ زندگيمان از دست ميرود.»
همسایه دیگری هم گلایه دارد که با وضعيتي كه براي ساختمان آنها ايجاد شده، هيچ كس حاضر نيست حتي خانه را بخرد: «اگر مشتري هم بيايد قيمت خيلي پاييني را پيشنهاد ميكند و اين ساختمان جز آزار و اذيت و كاهش امنيتي كه براي ما داشته حتي روي قيمت ملك ما تاثير گذاشته است.» درختهاي داخل حیاط بر اثر نشست زمين خشك شده است و تركهاي روي ديوار هم به راحتي ديده ميشود، تركهايی که بزرگیشان به یک وجب میرسد: «شهرداري در جواب ميگويد كه نميتوانيم به ملكهاي مردم دست بزنيم. گفتند براي ايمنسازي توي گود را با خاك پر ميكنند، اما اين كار را هم نكردند. حداقل بيايند تكليف اين تاوركرين را روشن كنند كه به سمت خانههاي ما چرخيده است. اگر زمينلرزه بيايد كار ما ساخته است.»
اما به اعتقاد آقامحمود كه ساكن طبقه بالايي ساختمان مجاور گود است، گودبرداري از ابتدا هم اشتباه بوده است: «تخريب اينجا به قدري غيرحرفهاي بود كه با كشيدن هر تير آهن تمام خانههاي ما به لرزه درميآمد و خيلي از تركها هم از همان زمان ايجاد شد. اما شهرداري بايد در مورد اتفاقي كه جان شهروندان را به خطر مياندازد جديتر عمل كند اما انگار انگيزه حل مشكل ساكنان وجود ندارد.» حالا مردم از گرفتن خسارت ٤٠ ميليوني خانههايشان نااميد شدهاند و ميگويند كه هيچ كس نميتواند جلوي اين تخلف بايستد چون در مالكيت يك نهاد نظامي است.
آبِ حراج قنات و تشنگي
با تمام خطراتي كه گودها براي ساكنان اين محل دارد، قصه ديگري هم هست كه نااميدكننده است؛ قصه قنات زير پاي مردم جردن. در اين روزهاي خشكسالي، قناتي كه ميتوان آب زلال آن را براي درمان دردهاي تشنگي برداشت حالا يا ته يك گود عظيم است يا در جويها و كف خيابان شلوغ جردن. جردن يكي از خيابانهای اصلي تهران است كه تقريبا ١٧ سفارت در آن قرار دارد و تا بهحال دو بار هم اسم عوض كرده است. «ساموئل مارتین جردن» بانی دبیرستان البرز و آموزشکده دخترانه آمریکایی تهران بود، به همين دليل در ابتدا خيابان را جردن ميناميدند؛ بعد از انقلاب تابلو را تغيير دادند و روي آن نوشتند آفريقا؛ در آذر سال ٩٣ يكبار ديگر روي تابلوي آن نوشتند، نلسون ماندلا.
تكليف چيست؟
اما بعد از حرفهاي مردم بايد ديد حالا تكليف چيست و مسئولان سازمان نظام مهندسي، شهرداري و اعضاي شورا چه آيندهاي را براي اين بناهاي نيمهكاره و رها شده ترسيم ميكنند؟ مهدي حجت، معاون شهرسازي و معماري شهردار تهران است كه به تازگي ميراث باقيمانده از مديريت شهري گذشته را تحويل گرفته است. او در اينباره ميگويد كه هر گودي خطرناك نيست و در صورتي كه ضوابط گودبرداري رعايت نشود ممكن است در آينده خطراتي را به همراه داشته باشد كه درواقع به دليل سهلانگاري مجري است: «اگر شهرداري در بررسيهاي موردي تشخيص داد كه گودي خطرناك است به مالك تذكر ميدهد اما ناظر اصلي پروژهها سازمان نظام مهندسي و بهطور مشخص مهندس ناظر است.»
براساس ماده بند ١٤ماده ٥٥ قانون شهرداريها، ايمنسازي گودها در صورت سهلانگاري مالك بهعهده شهرداري است كه بعد ميتواند هزينه گودبرداري را به علاوه ١٥درصد از كارمزد از مالك بگيرد. البته مهدي حجت طور ديگري اين موضوع را توضيح ميدهد: «شهرداري هيچ وظيفهاي در برابر گودها ندارد، اما به مالك و مجري تذكر ميدهد و اگر تذكرات نتيجه نداشت مالك را به قوه قضائيه معرفي ميكند تا اقدامات لازم براي ايمنسازي انجام شود. در مواردي هم كه مالكي در دسترس نيست شهرداري بهعنوان نماينده مردم ميتواند به مسأله ورود كند و بعد هزينه را از مالك بگيرد.» او البته آماري از گودهاي خطرناك ندارد و معتقد است كه تعداد آن زياد نيست.
١٩مورد ريزش گود و اتفاقات خطرناك منجر به فوت در سال ٩٢
هفته گذشته حسن قربانخاني، رئيس سازمان نظام مهندسي تهران در نشستي خبري اعلام كرد كه تعداد گودهاي خطرناك در تهران ٢٠٠مورد است كه گزارش آن به كميسيون شهرسازي شورا داده شده است و البته در حرفهاي خود، شهرداري را بهعنوان مسئول اصلي ايمنسازي معرفي كرد.
مهيار فرنيا، يكي از اعضاي هیأتمدیره سازمان نظام مهندسی ساختمان استان تهران هم تقريبا همان حرفها را زد: «شهرداري بايد قبل از صدور پروانه از مالكان تضمينهاي لازم را براي رها نكردن پروژههاي ساختماني بگيرد تا در صورتي كه پروژه را رها كرد برايش تبعات حقوقي داشته باشد.» او معتقد است كه امكان بازديدهاي دقيقتري از سوي شهرداري فراهم است براي همين آمار دقيق اين گودها را مديريت شهري بهتر ميتواند اعلام كند: «از زماني كه توسعه ساختوساز به دليل رونق در بازار مسكن اتفاق افتاد، سازندهها براي تامين پاركينگ و فضاهاي رفاهي مجتمعهاي بزرگمقياس به سمت گودبرداريهاي عميق رفتند در صورتي كه گودبرداري تاريخ مصرف دارد و زماني كه پروژه رها ميشود خطر ريزش بناهاي اطراف را دارد.» از نظر سازمان نظام مهندسي، به گودهايي كه بيشتر از ١٠متر عمق دارد، گودهاي عميق و خطرساز گفته ميشود: «فرآيند بازرسي گودبرداري از سال ٩٢ در سازمان با حضور ناظران انجام شد.
در سال ٩٢ حدود ١٩ مورد ريزش گود و اتفاقات خطرناك منجر به فوت داشتيم اما اين عدد در سال ٩٥ به ١١ مورد رسيد و نشان داد كه آمار حوادث و ريزشها حدود ٤٠درصد كاهش يافته است. از ابتداي سال ٩٦ تا همين حالا هم كه بيش از ٧ ماه گذشته است تنها ٣مورد حادثه ريزش گودبرداري داشتهايم.»
فرنيا اين كاهش آمار را به بازرسيهاي سازمان مرتبط ميداند كه از سال ٩٢ انجام شده است: «اين كنترل انجام ميشود اما بايد ديد اهرمهاي اجرايي هر دستگاهي چيست؟ ما بهعنوان مرجع اگر تشخيص دهيم ساختمان پرخطر است لزوم پايدارسازي را به اداره كل معماري اعلام ميكنيم اما براي اجراي آن توان قانوني نداريم و شهرداري امكان بيشتري براي اين كار دارد.» علي اعطا، سخنگوي شوراي شهر هم به «شهروند» ميگويد كه نظارت بر عهده هر دو نهاد سازمان نظام مهندسي و شهرداري است: «درحالحاضر با تعداد زيادي گودهاي پرخطر مواجه هستيم كه رها شدهاند و يكي از چالشهاي ماست اما مسائل پيچيدهتري هم در تهران داريم.»
نظام مهندسي از زير بار مسئوليت شانه خالي نكند
اگر چه سازمان نظام مهندسي توپ را در زمين شهرداري و شورا مياندازد، اما محمد سالاري، رئيس كميسيون معماري و شهرسازي شورا ميگويد كه سازمان نظام مهندسي نبايد از زير بار مسئوليت شانه خالي كند. او در گفتوگويي كه با «شهروند» داشت به روند تحقق اجراي مقررات ملي ساختمان اشاره كرد كه از دوره چهارم شوراي شهر آغاز شده است: «در دورههاي گذشته كه سياست درآمدزايي از ساختوسازها صدور پيشپروانهها و گودبرداري قبل از صدور پروانه مرسوم شده بود، اما با سياستهاي جديد از اعطاي پيشپروانهها جلوگيري شد. در آن زمان كساني كه قصد اخذ پروانه براي مجتمع بزرگمقياس داشتند بدون انجام استعلامها و بررسي پرونده در كميسيون ماده ٥، يك برگه مقدماتي براي گودبرداري ميگرفتند و گودبرداري را شروع ميكردند، اما ضوابط آن رعايت نميشد.
همين اتفاق دقيقا در پروژه بابك زنجاني افتاد كه بعد از تخريب، گودبرداري و ريزش كميسيون ماده ٧ اعلام كرد كه كاربري زمين باغ است و نهايت در ٣٠درصد آن امكان ساختوساز با تعداد طبقات كم امكانپذير است، اما شهرداري را ملزم كرديم كه زمان پروانه از زمان تخريب صفر- صفر در كف زمين شروع شود تا با گودبرداريهاي رها شده مواجه نشويم.» اگر چه قانون شهرداري در نهايت وظيفه ايمنسازي را به عهده شهرداري با شرط كسر هزينه از مالك گذاشته است، اما سالاري معتقد است كه ايمنسازي ٢٠٠گود خطرناك براي شهرداري با اين وضعيت درآمدزايي و بدهيها سخت است اما كميسيون شهرسازي درحال غربالگري و اولويتبندي گودهاست: «پرونده گودها در كميسيون درحال بررسي است تا آنها كه پرخطرترند را دستهبندي كنيم و در صورت ايجاد مشكل براي مردم پروندهها را به قوه قضائيه بفرستيم اما صرفا فقط وظيفه شورا نيست.
سازمان نظام مهندسي ناظر اصلي است و در صورت عدول از نقشهها و ضوابط ميتواند نامه تذكر را براي پيگيري به دادگاه بفرستد.» البته حالا اگر چه شورا، شهرداري و سازمان نظام مهندسي در حوزه ايمنسازي گودها وظايفي دارند اما به گفته او، اين نافي مسئوليتهاي مالك نيست و بخش خصوصي كه اغلب مالكيت پروژههاي نيمهكاره اينچنيني را دارد بايد تكليف آن را روشن كند.