کاغذی چند روز پیش دستبهدست چرخید، کاغذی که ظاهر آن نشان میداد یک معاملۀ مهم با چندین امضاء است؛ اما وقتی آن را میخواندی متوجه میشدی این معامله خانه و باغ نیست، بلکه قراردادی است برای اینکه حیوانات را بهجانِ یکدیگر انداخته و از تماشای آن لذت ببرند.
به گزارش ایسنا، سگدعوا، خروسدعوا و... یکی از نمودهای حیوانآزاری است. افرادی که از این برنامهها لذت میبرند و آن را سرگرمی خود و حتی در بعضی مواقع راهی برای درآمد میبینند، حیوانات را به جان یکدیگر انداخته تا زبانبستهها تا پای مرگ بساط شادی آنان را بچینند. در ابتدا گفتوگو با یکی از افرادی که پیش از این در فضای این حیوانآزاریها قرار داشته را میخوانید و سپس نظر فعالان محیط زیست آورده میشود.
سعید 20 سال پیش یک خروس داشته و با آن جنگها کرده است. او مدتهاست دست از این کار کشیده و فرد تحصیلکردهای شده است. از او درباره انگیزه افرادی که به این کار میپرداختند، پرسیدم.
خروس مبارز شاخصی از میزان قدرت صاحبش در محله بود وی گفت: هدف ما تفریح بود. این که دو موجود زنده باهم درگیر شوند و اتفاقات غیرقابلپیشبینی را رقم بزنند، حس جالبی بود. بهعلاوه که حس خشونت درون هر انسانی هست و ما به این طریق، احساس نیاز به خشونتمان را ارضاء میکردیم. خروسبازی از جنبههای مختلف به یک بازی فوتبال شبیه بود. تربیت خروسی که در یک زمانِ مشخص بتواند از پس حریفش بربیاید و تا آخرین لحظه بجنگد هیجانی را در آدم ایجاد میکرد که انگیزه پیروزی و غلبه بر حریف و همچین قابل برنامهریزینبودن اتفاقاتِ حین مسابقه، عوامل اصلی این هیجان بهشمار میآمدند.
او ادامه داد: معمولاً این مسابقات همراه با شرطبندی بود و گاهی نیز به دعوا ختم میشد. مخصوصاً وقتی طرف بازنده باید مبلغی را میپرداخت یا تعهدی را انجام میداد، ولی از آن سر باز میزد. قرارداد یا تعهدنامهای که پشتیبانی قانونی داشته باشد و طرفین را ملزم به اجرای تعهدات خود کند، وجود نداشت و این باعث درگیری و دعوا میشد. این مسابقات بهنوعی با حیثیت و اعتبار شرکتکنندگان نیز در ارتباط بود. کسی که خروسش در محلههای مختلف پیروز میشد، از جایگاه و اعتبار ویژهای برخوردار میشد. همه به او به چشمی دیگر نگاه میکردند و معمولاً حرف و خواستهاش نفوذ بیشتری داشت و در بازیهای دیگری چون فوتبال، تیلهبازی یا کارتبازی قدرت چانهزنی بیشتری پیدا میکرد.
به خروسِ مبارزه خون میدادیم از سعید پرسیدم با این حیوانات چه میکردید که جنگنده بار بیایند، او پاسخ داد: خوندادن به خروسها برای وحشیشدن امری متداول بود. یک رژیم غذایی که غالباً با خون در ارتباط بود، برای خروسهای مبارز درنظر گرفته میشد. بهعلاوه که خروسها را چند روز قبل از مسابقات از آغل خود بیرون نمیآوردند تا بهاندازه کافی کلافه و عصبانی باشند. بعد از مسابقات نیز که معمولاً تاج این خروسها آسیب میدید با مواد خاصی که دستساز بود، سعی در بهبود زخمها میشد.
وی ادامه داد: خروسبازی مثل کفتربازی اصول و قواعد خاص خودش را داشت و بین تربیتدهنده و مبارز نیز غالباً رابطه عاطفی و علاقه ویژهای وجود داشت. بعضی از این خروسهای مبارز زخمهای همیشگی برمیداشتند و البته این بر کیفیت مبارزه آنها تاثیر گذاشته بود. بهطور مثال یک خروس یکچشم در محله ما بود که بعد از این جراحت، تعداد شکستهایش افزایش چشمگیری پیدا کرد. برای همین غالباً جراحت جدی این خروسها منجر میشد به کنارهگیری از مسابقات و ذبحشدن آنها.
اما در پایان علت این که چرا دیگر به خروسبازی تعلق خاطر ندارد را جویا شدم. وی گفت: نگهداری حیوانات خانگی منسوخ شد؛ دیگر خروسی وجود نداشت که بخواهیم آنها را به جان هم بیندازیم. مهمتر از آن، کمکم علایق تغییر کرد و تفریحات بیشتر شد.
خشونت علیه حیوانات مقدمهای برای خشونت با انسانها در ادامه با علی کشمیری یکی از فعالان حقوق حیوانات صحبت کردم.
وی گفت: برگزاری جنگ یا دعوا میان حیوانات موضوع تازهای نیست. مرز جغرافیایی هم نمیشناسد. فارغ از قومیتها و گویشهاست و در بیشتر مناطق کشور هم به چشم میخورد.
وی ادامه داد: این پدیده، یکی از تلخ ترین چهرههای خشونت و حیوانآزاریست. درگیرشدن حیوانات در طبیعت بسیار مرسوم است. نزاع تا حد مرگ میان حیاتوحش بر سر غذا، جفت یا قلمرو وجود دارد، اما اینکه انسانها باعث این نزاع شوند، موضوعی است که انسانیت را به چالش میکشد. هر نوع سوءاستفاده از حیوانات نقض حقوق آنهاست. هرچند قوانین مدوّن و کاملی برای حمایت از حیوانات وجود ندارد، اما واقعیت آن است که با تولد هر حیوان و به طور همزمان حقوق او نیز شکل میگیرد؛ حتی اگر نانوشته باشد. فعالان حقوق حیوانات معتقدند خشونت علیه حیوانات میتواند مقدمهای برای خشونت با انسانها باشد.
وی ادامه داد: یک خاطره تأسفبار را مرور کنیم. سال 1383 پاکدشت، تهران، جوانی 21 ساله به نام محمد بیجه دستگیر شد؛ قاتل سریالی 17 کودک و 3 نفر بزرگسال. بسیار باهوش بود و حتی سیگار هم نمیکشید اما کابوس آن سالهای مردم پاکدشت بود. در اعترافاتش گفته بود کارش را با کشتن و آتشزدن سگها شروع کرده، همان خشونتی که امروز از آن سخن میگوییم، یعنی خشونت علیه حیوانات و حیوانآزاری، میتواند محمد بیجه دیگری در زمان و مکان جدیدی خلق کند.
قوانین این مسابقات از لیگهای جهانی ورزشی چیزی کم ندارد
این فعال حقوق حیوانات عنوان کرد: برپایی جنگ میان حیوانات و تماشای این مسابقات خونین و دلخراش از عهده هر کسی بر نمیآید، اما شوربختانه این مسابقات وجود دارد. آن هم بسیار منظم و منسجم. باور کردنی نیست اما قوانین این مسابقات از لیگهای جهانی ورزشی نیز چیزی کم ندارد! حتی گاهی امکانات ویدئوچک! در گذشتهای نهچنداندور این مسابقات علنی برگزار میشد. برخوردهای قانونی هم با آن صورت گرفت، نتیجه اما، برچیدهشدن این مسابقات نبود.
وی اضافه کرد: این مسابقات باز هم برپا میشود، اما با رعایت نکات امنیتی فراوان و به شکل مخفیانه. آنقدر سختگیرانه که تماشای آن برای همگان فراهم نیست. حتی تعداد و نام تماشاچیان از قبل مشخص است و جایی برای افراد غریبه نیست. برای همین هم کمتر آنها را میبینیم، اما وجود دارند. مسابقات در ساعات ابتدایی صبح، در مناطق دورافتاده یا مکانهای خصوصی برگزار میشود. برخلاف تصور همگان شرطبندی انگیزه اصلی این مسابقات نیست. انگیزه اصلی، حس برتریجویی و قدرتطلبی افراد و کُریخوانی است که نهایتاً به مسابقه و بعد از آن به شرطبندی هم ختم میشود.
کشمیری درباره کاغذ قراردادی که چند روز پیش در ایسنا منتشر شد، گفت: آنقدر گویا بود که نیاز به توضیح نداشته باشد. برخورد با این مسابقات خونین از وظایف ذاتی فرمانداری و نیروی انتظامی است. در مورد اخیر نیز ادارهکل محیطزیست استان برای برخورد با متخلفان اعلام آمادگی کرد. این برخورد در سالهای نهچنداندور با برگزارکنندگان سگدعوا در اطراف آرامگاه فردوسی مشهد انجام شد و البته در صورت عدم انجام این وظایف توسط نهادهای فوق، دادستانی نیز به دلیل قماربازی، اخلال در نظم و تشویش اذهان عمومی میتواند علیه برگزارکنندگان این مسابقات اعلام جرم کرده و متخلفان را بازداشت نماید.
بزرگترین خلأ قانونی، نبود قوانین شفاف و بازدارنده علیه حیوانآزاریست
وی افزود: بزرگترین خلأ قانونی، فقدان قوانین شفاف و بازدارنده علیه حیوانآزاریست؛ آنقدر که حیوانآزاری، مصداق عمل مجرمانه محسوب نمیشود. بهخصوص وقتی که حیوان، مالکی نداشته باشد کار بسیار سختتر خواهد بود. تمام اینها باعث شده تا در صدور احکام قضایی مرتبط با حیوانآزاری شاهد وحدت رویه میان قضات نباشیم.
کشمیری ادامه داد: در کلاله فردی شکارچی، سگ خود را به بدنه نیسان کوبید و با بیل هم به او ضربه زد؛ حکم قضایی صادره قابل تأمل بود، سه ماه زندان! اما اگر این اتفاق در شهری دیگر اتفاق میافتاد، امکان تبرئه متهم نیز وجود داشت. ایراد دیگر آنجاست که حیوانات شهری مانند سگها تحت حمایت سازمان حفاظت از محیط زیست قرار ندارند؛ چرا که ماموریت آنها صیانت از حیات وحش است نه حیوانات شهری. تنها نهاد متولی حیوانات شهری، شهرداریها هستند که آنها هم فقط برای معدومسازی و اتلاف حیوانات شهری از راه میرسند، نه برای حمایت از آنها.
درگیریهای منجر به قتل انسان در مسابقات جنگ حیوانات
شباهنگ مداح، دیگر فعال حقوق حیوانات، گفت: در کشورهای توسعهیافته آموزش و فرهنگسازی اصلی است که بابت آن سرمایهگذاری فراوانی صورت میگیرد؛ چرا که شکلگیری یک جامعه سالم و موفق در گرو شهروندان آن است. سیستم آموزشی درست و کارآمد، شهروندان را متعهد و مسئول بار میآورد و از سوقیافتن جامعه به سمت رفتارهای ضد اجتماعی و خشونتبار جلوگیری میکند.
وی تصریح کرد: به صورت مشخص اگر بخواهیم به بحث خشونت علیه حیوانات در قالب حیوانآزاری و یا جنگانداختن حیوانات در جامعه اسلامی خودمان بپردازیم، چندین عامل در آن دخیل هستند. عدم آموزش صحیح و فرهنگسازی، نبود قانون حمایت از حیوانات و نبود یا کمرنگبودن قوانین بازدارنده در بروز خشونت علیه حیوانات، حال آن که حتی در آموزههای دینی ما به تکریم حیوانات و پرهیز از خشونت علیه آنها مکرراً تاکید شده است.
مداح ادامه داد: تحقیقات نشان داده افرادی که در قبال حیوانات مرتکب رفتارهای خشونتآمیز و حتی مرگ آنها میشوند، به مرور، کشتن یک موجود زنده برایشان عادی خواهد شد. نتیجه آن که این افراد در جامعه انسانی نیز از هیچگونه خشونتی علیه همنوع خود پروایی نخواهند داشت. نشان بارز آن درگیریهای منجر به قتل انسان در مسابقات جنگ حیوانات است و همینطور مراجعه به پروندههای قتل و کودکآزاری که در بسیاری موارد مجرم سابقه شکنجه حیوانات را دارد.
کودکان، ما را زندگی میکنند
متاسفانه ما در این جنگها شاهد حضور کودکانی هستیم که با هیجان مسابقات را دنبال میکنند و هیچکس نمیداند این خشونتها چه تاثیر منفی میتواند روی آنها بگذارد. دراین باره مداح عنوان کرد: کودکان آیندهسازان جامعه هستند؛ این شعار نیست بلکه اصلی مهم است که در جامعه ما بهشدت مورد غفلت واقع شده است.
این فعال حقوق حیوانات افزود: آموزش کودک فقط یادگیری خواندن و نوشتن نیست، بلکه یادگیری درستزندگیکردن است. کودکانی که بیبهانه میخندند و بهراحتی میبخشند، اگر در بستر صحیح آموزشی رشد کنند، میتوانند شهروندی متعهد در جامعه باشند.
وی بیان کرد: کودکان در ابتدا والدین خود را الگو قرار میدهند و درواقع آنها را زندگی میکنند. اگر کودک شاهد رفتارهای خشونتآمیز والدینش علیه حیوانات باشد، بدون شک نه تنها کودکی حیوانآزار خواهد شد که در آینده نیز شهروندی خواهد بود مملو از رفتارهای ضداجتماعی که نه تنها حیوانات که جامعه انسانی نیز از آن متأثر خواهد بود.
مداح ادامه داد: در کتاب کودک و طبیعت ترجمه دکتر عبدالحسین وهابزاده، ایدهپرداز مدارس طبیعت در ایران، چنین آمده است: «گرایش اجتماعی انسان باعث میشود که کودکان به حیوانات معین به شکل قوی و انعطافپذیر پاسخ دهند. پاسخگویی اجتماعیای که کودکان به حیوانات نشان میدهند، روابط تنگاتنگی با رشد شناختی، عاطفی و اخلاقی،کودکان دارد». بدونشک رحم و شفقت نسبتبه موجودات زمینه انگیزش اخلاقی را فراهم میکند و ما باید نقش آموزش رحم و شفقت را در رشد اخلاقیات بسیار جدی بگیریم.
اما صحبتها درباره حیوانآزاری و نمودهای آن بسیار است که در سلسلهگزارشهای آن، ایسنا به آن خواهد پرداخت. نکته قابل تأمل اینجاست که سکوت در این نوع اتفاقات، خود نوعی نمود حیوانآزاری است. گاه باید از جایی شروع کرد و هر ارگان و حتی هر شهروند، نباید نسبتبه این اتفاقات بیتفاوت باشد؛ چرا که ممکن است روزی گلوگاه جامعه اطراف خود را بگیرد و در آن زمان فریاد هم به جایی نمیرسد.