فرارو- گویا آرام آرام فضای سیاسی کشور به سمتی میرود که هر دو جریان اصلاحطلب و اصولگرا با چالشهای مشابهای مواجه میشوند. چالشهایی که اسباب نگرانی فعالان این دو جریان سیاسی را به همراه دارند و موجب شده است که درباره آنها هشدارهای جدی داده شود.
به گزارش فرارو، این روزها یکی از مواردی که فعالان سیاسی اصولگرا و اصلاحطلب به صورت پیوسته درباره آن اظهار نظر میکنند و بابت گسترش کمی و کیفی آن هشدار میدهند، حضور افرادی در عرصه سیاسی است که هرچند با برچسب حزبی یا جریانی وارد عرصه سیاسی شده اند اما مستقل و حتی بر خلاف اهداف و آرمانهای جریانهای سیاسی اقدام میکنند.
برای اصلاحطلبان این مساله از زمانی آغاز شده که تعداد زیادی کاندیداهای انتخابات مجلس با وجود اینکه در لیست امید قرار داشتند اما بعد از ورود به مجلس تغییر رویه دادند و یا مستقل عمل کردند یا به سمت جریان رقیب چرخیدند. البته این صرفا به مجلس خلاصه نشد و موارد دیگری هم در بخشهای دیگر دیده شد.
اما اصولگرایان سالها است که معتقدند برخی افراد تحت عنوان اصولگرایی موفق شده اند که در جایگاههای مختلف قرار بگیرند و بعد از آن فراموش کرده اند که با حمایت آنها این دست موفقیتها و جایگاهها را به دست آورده اند و این روزها آنقدر تعداد این افراد زیاد شده است که باید چاره ای بیاندیشند.
عدم پایبندی حزبی موجب دوگانگی و چندگانگی میشود
در همین خصوص حسین کنعانی مقدم دبیر کل حزب سبز ایران طی گفتوگو با فرارو عنوان کرد: «به عقیده من خلاء وجود احزاب قدرتمند در کشور موجب شده است که برخی افراد متناسب با شرایط موجود و زمان و مکان و منافع شخصی خود، تغییر خط بدهند و در مواقعی که احساس میکنند، می توانند به خواستههای خود و یا قدرت برسند مانند ریل قطار تغییر مسیر بدهند و به قول کارمندان راهآهن «سوئیچ» عوض کنند.»
او تصریح کرد: «چنین افرادی که هیچ گونه پایبندی به رفتارهای سیاسی جریانی یا حزبی نیستند، معمولا دچار دوگانگی یا حتی در بعضی موارد چندگانگی هستند. به همین دلیل است که ما در هر انتخاباتی شاهد هستیم که برخی افراد، متناسب با شرایط تغییر جهت میدهند.»
وی افزود: «واقعیت این است که این افراد هیچگاه نمیتوانند در یک جریان سیاسی و یا حزب به صورت پایدار باقی بمانند و قوام و استخوان بندی لازم برای فعالیت در چارچوب قواعد را ندارند. اما نکتهای که لازم است در اینجا به آن اشاره کنم، این است که بعضا این افراد توسط جریان رقیب به کار گرفته میشوند تا از آنها برای تخریب یا شکست جریان مقابل استفاده کنند.»
این فعال اصولگرا در ادامه تاکید کرد: «به طور کلی این افراد همان غضنفرهای سیاسی هستند که جز ضربه زدن به جریان خودی هیچ اقدام دیگری انجام نمیدهند و معمولا هم این اقدام را در قبال کسب قدرت، منافع شخصی و... برای جریان رقیب انجام میدهند.»
کنعانی مقدم درباره علل ظهور چنین پدیدهای اظهار کرد: «وقتی فرد یا افرادی در ساختار درست و قانونمندی سیاسی احزاب، پروسه لازم را طی نمیکند، قاعدتا بعد از مدتی تبدیل به چنین افرادی میشوند. زیرا در این پروسه، افراد با پایبندی به قوانین احزاب و تشکلها آشنا میشوند و به عبارت سادهتر پله به پله پیشرفت میکنند و اخلاق را در اولویت قرار میدهند. اما وقتی شما در یه بازه زمانی کوتاه بنا به دلایل مختلف موفق به حضور در جریانهای سیاسی یا نهادهای مختلف شده باشید، قاعدتا آنچه برای شما اهمیت دارد، پیشرفت و قدرت بیشتر است. اینجا است که اخلاق از دستور کار این افراد خارج میشود.»
وی افزود: «همین مسائل هم کافی است که جریان رقیب بتواند این افراد را مدیریت کند و در راستای منافع خود از آنها بهرمند شوند. اینگونه است که این غضنفرهای سیاسی تبدیل به عروسکهای خیمه شب بازی میشوند و هرکجا که منافعشان تامین شود به آن سمت غش میکنند و صرفا برای رسیدن به قدرت بیشتر، اهداف جریان رقیب را دنبال میکنند.»
این فعال اصولگرا گفت: «در اوایل انقلاب هم جریانهایی تحت عنوان نفوذ و نفاق حضور داشتند و تقریبا همین گونه رفتارها را انجام میدادند. اما در دودهه گذشته که شفافیت سیاسی بیشتر از قبل پدیدار شده است، بیشتر با این پدیده سیاسی مواجه میشویم. یعنی این یک پدیده جدید نبوده و از همان ابتدای انقلاب هم نمونههای مشابه دیده میشد اما به واسطه برخی مسائل و عدم شفافیت کافی یا به هرحال شرایط آن برهه زمانی، تا این حد علنی شاهد ظهور و بروز این افراد نبودیم. ضمن اینکه چنین مواردی هم در اوایل انقلاب کمتر بودند.»
وی در خصوص راهکار مقابله با چنین پدیدهای عنوان کرد: «به نظر من تنها راهکار برای حذف این افراد، قدرتمند شدن احزاب سیاسی است. متاسفانه نمیتوان نادیده گرفت که فقدان تحزب در کشور موجب افزایش و گسترش چنین پدیدهای شده است. ما تا زمانی که نتوانیم احزاب قدرتمندی در کشور داشته باشیم، قطعا نمیتوانیم این افراد را از عرصه سیاست کنار بگذاریم و هر روز هم به تعداد آنها افزوده میشود.»
او افزود: «اما متاسفانه مشکل درباره تحزب صرفا به دولتها بر نمیگردد و جریان های سیاسی کشور تمایلی برای فعالیت حزبی و تشکیلاتی ندارند و هر دو جریان سیاسی کشورمان هم به نظر میرسد آزمون خود را پس دادهاند و حاضر به پاسخگویی در قبال عملکرد خود نیستیند. اما من به دهه آینده امیدوارم و معتقدم احزاب قدرتمندتر میشوند و مشکلات فعلی رفع میشود.»
تحزب و تغییر قانون انتخابات راهکاری برای حذف افراد بی هویت
همچنین اسماعیل گرامی مقدم عضو حزب اعتماد ملی در این باره به فرارو گفت: «واقعیت این است که وجود این افراد در هر دو جریان سیاسی صحت دارد و حتی شما در طیفی مانند جبهه پایداری هم نمونههای مشابهی را مشاهده میکنید. منظورم این است که افراد مورد بحث حتی در طیف تندرو و بستهای مانند جبهه پایداری هم نفوذ کرده اند. بنابراین نفوذ در دو جریان اصلاحطلب و اصولگرا به مراتب آسان تر است. این افراد در اصطلاح به افراد دو نبش یا چند نبش معروف هستند که بدون هویت مستقل سیاسی و تابع یک جریان سیاسی، در بخشهای مختلف مانند مدیریتهای اجرایی ایفای نقش میکنند و هر روز هم بر تعدادشان افزوده میشود.»
وی در خصوص دلایل ورود چنین افرادی به عرصه سیاسی کشور عنوان کرد: «به نظر من یکی از دلایل ورود این افراد در جریانهای سیاسی و یا به طور کلی ظهور چنین افرادی در عرصه سیاسی کشور، این است که فرد اولویتش به جای منافع ملی و آرمانهای هویتی جریان سیاسی، منافع فردی میشود و مداوم به دنبال فرصت طلبی و جایگاه سیاسی و اجرایی است. به همین دلیل هم منافع شخصی نسبت به منافع ملی برتری پیدا میکند. در منافع ملی است که هویت و آرمانهای سیاسی تعریف میشود و به نظر من ریشه این مسائل به یک فساد اخلاقی و سیاسی برمیگردد.»
او تصریح کرد: «البته باید در نظر داشت که این افراد از ابتدای فعالیت اینگونه نبودند و به مرور زمان منافع فردی برایشان اولویت پیدا کرده است. آنها قطعا در ابتدا وابستگی کامل به یک حزب یا جریان را داشته اند اما قاعدتا بعد از اینکه به جایگاهی دست پیدا کردند، آرام آرام طمع برای افزایش قدرت و نفوذ موجب شده است تبدیل به افراد چند نبش شوند و برای آن دست به هرکاری بزنند. حتی اگر لازم باشد با وزش باد تغییر جهت بدهند.»
این فعال اصلاحطلب با بیان اینکه این افراد در اوایل انقلاب هم حضور داشتند اما بسیار اندک بودند، گفت: «واقعیت این است که در اوایل انقلاب هم نمونههای این چنینی وجود داشتند اما میزان ایفای نقش این افراد تا پایان دهه دوم بسیار کمرنگ و قابل چشم پوشی بود. زیرا در دو جریان اصیل اصلاحطلب همان خط امامیها و اصولگرایان آن دوران، افراد کاملا بر اساس آرمانها و هویتشان نقش ایفا میکردند و به آن هم تعصب داشتند. اما در دهه چهارم ما شاهد چنین پدیدهای شدیم که نه تنها برای منافع ملی خطرناک است بلکه میتواند تاثیرات مخربیی در ایجاد جریانهای جدید داشته باشد.»
گرامی مقدم در انتها تاکید کرد: «این پدیده در بسیاری از کشورهای مدرن امروز با توجه به گذشته تاریخی آنها وجود داشته اما آنها با تمرکز بر تحزب این پدیده را به حداقل رساندند یا به طور کلی از بین بردهاند. یعنی وقتی احزاب ساختارمند و قانونمند در چرخش قدرت نقش اصلی را داشته باشند، قاعدتا افراد چند نبش نمیتوانند در عرصه سیاسی ورود کنند. بنابراین تا زمانی که تحزب در کشور ما قدرتمند نشود و قانون انتخابات هم حزبی نشود، نمیتوان این افراد را حذف کرد.»