bato-adv
کد خبر: ۳۳۱۹۶۰
علوی‌مهر تبیین کرد:

تلاش تفاسیر عرفانی قرآن برای پیوند ظاهر و باطن

حجت‌الاسلام علوی‌مهر معتقد است که تفسیر عرفانی در قرآن و احادیث ریشه دارد و بسیاری از تفاسیر عرفانی تلاش کرده‌اند تا بین ظاهر و باطن ارتباط برقرار کنند.
تاریخ انتشار: ۱۶:۵۹ - ۱۷ مهر ۱۳۹۶
ایکنا نوشت:

حجت‌الاسلام والمسلمین حسین علوی‌مهر، استاد حوزه و دانشگاه و عضو هیئت علمی جامعةالمصطفی‌(ص)العالمیة، در پاسخ به اینکه ریشه تفاسیر عرفانی چیست؟ گفت: یکی از گرایش‌های تفسیری که تقریبا ریشه‌های آن از صدر اسلام و روایات وجود داشته است، تفسیر عرفانی و یا اشاری است. این تفاسیر به صورت رسمی از قرن سوم تدوین شده‌اند و نخستین تفسیر عرفانی را از ابو محمد سهل بن‌عبدالله‌تستری به عنوان تفسیر قرآن العظیم، داریم که نقش مهمی در تفاسیر بعد از خود داشته است.

ریشه تفسیر عرفانی در احادیث

وی افزود: عمده تفاسیر عرفانی در گذشته از اهل سنت هستند، یعنی تفسیر مستقل با عناوین صوفی از اهل سنت هستند، اگر چه در میان شیعه ما نگرش‌های عرفانی در تفسیر داشتیم، مثلا در تفسیر برخی از آیات و در تفسیرهای خاصی از آیات، نکات عرفانی مشاهده می‌شود، اما به طور مستقل در گذشته ما کمتر تفاسیر عرفانی از شیعه مشاهده می‌کنیم.

علوی‌مهر تصریح کرد: تفاسیر عرفانی فراز و نشیب‌های خاص خود را داشته‌اند، در میان شیعه شاید بتوان ریشه‌های تفاسیر عرفانی را از روایتی که از امام حسین(ع)، امام سجاد(ع)، امام باقر(ع) و امام صادق(ع) نقل شده است بیابیم که بر اساس آن «كتاب اللّه عزوجل علي أربعة أشياء: علي العبارة و الاشارة و اللطايف و الحقايق. فالعبارة للعوام و الاشارة للخواص و اللطائف للأولياء و الحقايق للأنبياء یعنی کتاب خدا یعنی قرآن، بر چهار مرتبه استوار است عبارات ظاهری، اشارات، لطائف و حقائق که عبارات برای عوام است، اشارات برای خواص است، لطائف قرآنی برای اولیا الهی است و حقائق قرآنی برای انبیا است و این را به عنوان یکی از دلایل تفسیر عرفانی مطرح می‌کنند.

استاد حوزه و دانشگاه  تصریح کرد: بر اساس این روایت قرآن دارای مراتبی است و این مراتب را در روایات توضیح داده‌اند، برخی از روایت به بطن قرآن اشاره دارند در روایت معروفی از امام باقر(ع) ایشان بیان می‌کنند: «ظهره تنزيله و بطنه تأويله» که این حدیث از پیامبر اسلام(ص) هم نقل شده است. بر اساس این روایت، تمام آیات قرآن دارای ظاهر و باطنی است و امام باقر(ع) باطن را توضیح می‌دهد که چیست، خود این مسئله به عنوان یک دلیل برای تفسیر عرفانی مطرح می‌شود و تفسیر عرفانی شکل می‌گیرد.

وی ادامه داد: یکی از علت‌های پدید آمدن تفسیر عرفانی و تمیز بین تفسیر عرفانی با سایر تفاسیر،  وجود چنین روایاتی است، یعنی روایاتی که به باطن آیات اشاره کرده‌اند. ما می‌توانیم به حقایق التفسیر ابورحمان سلمی اشاره کنیم که مملو است از روایاتی که به باطن قرآن اشاره کرده‌اند و الان هم به عنوان یک تفسیر عرفانی مطرح است و در حدود ۶۰۰ آیه را تفسیر عرفانی کرده است. غالب این روایات از امام صادق(ع) است البته از رسول خدا(ص) و امیرمومنان(ع) نیز روایاتی نقل شده است. همچنین در این کتاب از افراد دیگری هم مطالبی نقل شده است که برخی از تابعین و شخصیت‌های تابعین هستند که نگاه عرفانی به آیات داشته‌اند، بنابراین نخستین عامل پدید آمدن تفاسیر باطنی است که به معنای باطنی آیات نظر دارند.

نقش حکمت یونانی در تفسیر عرفانی

عضو هیئت علمی جامعةالمصطفی‌(ص)العالمیة تصریح کرد: دومین عامل تخصص در دانش عرفان و علم عرفان است که از زمانی که یونانیان به کشورهای اسلامی ورود پیدا کردند، به تمدن اسلامی وارد شد. متفکران یونانی جرقه‌های تفسیر عرفانی را زدند. به مرور زمان در میان فلاسفه و عرفای ما نگاه خاص عرفانیی به آیات دیده می‌شود، یعنی از زمان ابوعلی سینا متوجه می‌شویم، نگاه های خاصی وجود دارد که مثلا ایشان بهشت و جهنم و شیطان را به جای اینکه با معنای مشهور که به معنای خاصی تفسیر می‌کنند. بعد از ایشان به صورت آشکار میان ابن‌عربی و خواجه عبدالله انصاری، تفسیر عرفانی را مشاهده می‌کنیم و حالت به صورت مستقل شاهد تفسیر عرفانی هستیم.

علوی‌مهر ادامه داد: ابوالفضف رشیدالدین میبدی، تفسیر خواجه را با نام کشف الاسرار، شرح داده و نگاه خواجه عبدالله را گسترش داده است. ما در میان تفاسیر ابن عربی هم یک سری تفاسیر عرفانی مشاهده می‌کنیم. ایشان هم تفسیر مستقل و هم تفسیری که غیر مستقل است در زمینه عرفانی دارد. تفاسیر غیر مستقل ایشان را می‌توان فتوحات مکیه دانست که تفسیر ارزنده و خوب است. فتوحات مکیه است و نکات عرفانی و مسائل عقیدتی را مطرح می‌کند، اما نگاه‌های عرفانی در تفسیر آیات دارند.

وی افزود: در کنار فتوحات مکیه تفسیر قرآن کریم را هم داریم که منسوب به ابن عربی است است ابن عربی تفسیر دیگری با نام «رحمة من الرحمن فی تفسیر و اشارات القرآن» داشته است که امروزه در دسترس نیست. پس از ابن عربی ما می‌بینیم به اشکال مجزایی تفاسیری مجزا، از برخی عرفا و صوفیه تدوین شده است که در دوران اخیر نیز ما شاهد تفاسیری از برخی عرفا هستیم.

ریشه قرآنی تفسیر عرفانی

عضو هیئت علمی جامعةالمصطفی‌(ص)العالمیة در پاسخ به این پرسش که آیا تفسیر عرفانی در قرآن نیز ریشه دارد؟ گفت: در خود قرآن هم این تفسیر ریشه‌هایی دارد، که می‌توان آنها را در کنایات، اشارات، قصص و امثال قرآن یافت. برای مثال آیه ـاللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ كَمِشْكَاةٍ فِيهَا مِصْبَاحٌ الْمِصْبَاحُ فِي زُجَاجَةٍ الزُّجَاجَةُ كَأَنَّهَا كَوْكَبٌ دُرِّيٌّ يُوقَدُ مِنْ شَجَرَةٍ مُبَارَكَةٍ زَيْتُونَةٍ لَا شَرْقِيَّةٍ وَلَا غَرْبِيَّةٍ يَكَادُ زَيْتُهَا يُضِيءُ وَلَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نَارٌ نُورٌ عَلَى نُورٍ يَهْدِي اللَّهُ لِنُورِهِ مَنْ يَشَاءُ وَيَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ لِلنَّاسِ وَاللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ: خدا نور آسمان‌ها و زمين است مثل نور او چون چراغدانى است كه در آن چراغى و آن چراغ در شيشه‏‌اى است آن شيشه گويى اخترى درخشان است كه از درخت‏ خجسته زيتونى كه نه شرقى است و نه غربى افروخته مى‌‏شود نزديك است كه روغنش هر چند بدان آتشى نرسيده باشد روشنى بخشد روشنى بر روى روشنى است‏ خدا هر كه را بخواهد با نور خويش هدايت مى‌‏كند و اين مثل‌ها را خدا براى مردم مى‌زند و خدا به هر چيزى داناست» (نور، ۳۵) بعد عرفانی بسیار بالایی دارد.

علوی‌مهر تصریح کرد: در خصوص دیگر حروف مقطعه دلیلی می‌شود، برای اینکه ما در قرآن یک سری رمزهایی داریم و تنها ظواهر قرآن نیستند و بلکه رمزهایی وجود دارند که باید به دنبال آنها هم بود. روایات بطن هم که در خصوص آیات قرآن وجود دارد. روایاتی که می‌گویند قرآن دارای بطن است، چنانکه اشاره شد.

تلاش تفاسیر عرفانی برای پیوند ظاهر و باطن

عضو هیئت علمی جامعةالمصطفی‌(ص)العالمیة در خصوص وجود تقابل میان اهل ظاهر و اهل باطن گفت: آنچه به عنوان اندیشه و تفکرات صوفیه مطرح می‌شود، باطن‌گرایی و نه ظاهرگرایی است. اینها معتقد هستند که اهل طریقت‌اند و شعار طریقت را مطرح می‌کنند که در مقابل شریعت است، از نظر ایشان شریعت‌گرایان ظاهرگرا هستند و طریقت را اصل، مغر و باطن دین می‌داند.

وی افزود: بسیاری از عرفا، جمع بین شریعت و طریقت کردند و تنها به طریقت محض نپرداخته‌اند و این دو را جمع کرده‌اند و آورده‌اند و خیلی از عرفا به این معتقد هستند که از باید از ظاهر پلی بزنیم و به باطن برسیم. در بیان «السعادة فی مقامات العبادة» حاج سلطان‌ محمد‌گنابادی، تقریبا می‌بینیم هم مباحث شریعت و ظاهر آمده و هم پلی زده به یک سری حقائق و مسائل باطنی، یا مثلا در «فواتح الاهیه» نوشته نعمت‌الله بن محمود نخجوانی نیز این روش را می‌بینیم، ایشان خودشان از مشایخ صوفیه است، اما ظاهر را محور قرار می‌دهد.

عضو هیئت علمی جامعةالمصطفی‌(ص)العالمیة تصریح کرد: یکی از کتب معروف عرفانی «لطائف» قشیری هم ظاهر و هم باطن مورد توجه قرار داده است و در آیات بسیاری به تفسیر ظاهری و باطنی آیات قرآن می‌پردازد. همین طور در کشف الاسرار میبدی از سه بعد ترجمه ظاهری، تفسیر ظاهری و نگاه باطنی به آیات پرداخته است. عده‌ای از عرفا که بسیاری را شامل می‌شود این طور هستند و احتمالا ما باطنی محض نداریم یا بسیار کم است و برای مثال تفسیر القرآن کریم منسوب به ابن عربی از این دست است. عمده بحث‌های باطنی در این کتاب و به غلیظ‌ترین صورت آمده است.

تفسیر عرفانی امام خمینی(ره) مستند به احادیث است

وی افزود: در مورد حضرت امام(ره) هم می‌بینیم که استفاده‌ها عرفانی و اخلاقی ایشان از آیات خیلی زیاد است و می‌توان یکی از مفسران عرفانی معاصر را ایشان دانست. ویژگی ایشان این است که مباحث عرفانی را به روایات مستند می‌کند که کمتر عارفی این کار را انجام می‌دهد و این ممیزه تفسیر عرفانی حضرت امام است.

علوی‌مهر تصریح کرد: در دوران معاصر آیت الله جوادی بسیار خوب و در تفسیر آیات زیادی به نحو خوب به صورت عرفانی با اصطلاحات جدید در تفسیر تسنیم این کار را انجام داده‌اند و شاید گسترده‌تر بسیاری از تفاسیر عمومی رویکرد عرفانی دارند.

عناصر غیراسلامی عرفان اسلامی تاثیر استقلالی ندارد

عضو هیئت علمی جامعةالمصطفی‌(ص)العالمیة در این خصوص که گفته‌ می‌شود تفسیر عرفانی قرآن ریشه در ایران باستان داشته باشد، گفت: ما در آموزه‌های گذشتگان نکته‌های عرفانی را می‌بینیم و این طور نیست که اصلا وجود نداشته باشد. حتی عرفان منتقله، یعنی عرفانی که از مکاتب دیگری به ایران آمده است، مانند هندوئیسم و بودایی‌ها، مباحث عرفانی در خود داشتند که به پس از اسلام منتقل شده است، اما این‌ها رنگ استقلالی و غلیظ ندارد و آن‌قدر در اسلام مطلب داریم که آنها را تحت الاشعاع قرار می‌دهد، شعار گفتار نیک پندار نیک، کردار نیک، خودش نکته دقیق عرفانی را می‌گوید اما ما در لا به لای روایات آن‌قدر مطلب عرفانی داریم که همه این مسائل پوشش داده می‌شود.

علوی‌مهر در پایان گفت: بنابراین عرفانی که در اندیشه یونانی بودایی، هندویی و زرتشتی به جهان اسلام منتقل شده، تحت شعاع روایات ما و آموخته های تفسیری ما هستند زیرا قرآن نکات عرفانی بالایی دارد که دیگر جایی برای عناصر غیر اسلامی نگذاشته است. برای مثال در داستان حضرت یوسف، حضرت سلیمان و حضرت موسی و خضر نکات عرفانی فراوانی داریم.

bato-adv
مجله خواندنی ها
پرطرفدارترین عناوین