bato-adv
کد خبر: ۳۳۱۱۴۳

ناگفته‌های دبیر کل موتلفه از شب انتخابات

تاریخ انتشار: ۰۹:۰۸ - ۱۱ مهر ۱۳۹۶
دبیرکل حزب موتلفه اسلامی با بیان اینکه در حزب موتلفه درباره حمایت از ابراهیم رییسی اختلاف نظر وجود داشت گفت: تصمیم نهایی موتلفه انصراف از نامزد خود و حمایت از رییسی بود که البته میرسلیم تصمیم موتلفه را نپذیرفت.

محمدنبی حبیبی در گفت و گو با ایسنا، به برگزاری جلسه‌ای حساس در موتلفه در چهارشنبه شب پیش از انتخابات می‌پردازد. شبی که او، بادامچیان و توکلی‌بینا تصمیم می‌گیرند که دیگر  موتلفه از میرسلیم حمایت نکرده و حامی رییسی شود. آنطور که حبیبی می‌گوید از همان ابتدا در موتلفه درباره حمایت از رییسی اختلاف نظر وجود داشت و در نهایت شورای مرکزی موتلفه نتوانست به تصمیم مشخصی در این باره برسد. بعد از مناظره سوم انتخاباتی، تصمیم اصولگرایان حمایت از رییسی بود و بنابراین پیشنهاد کناره‌گیری به قالیباف و میرسلیم داده شد که قالیباف برخلاف نظر شخصی خود کناره‌گیری کرد.

وقتی مذاکرات در موتلفه در طی روزهای شنبه تا چهارشنبه پیش از انتخابات برای کناره‌گری میرسلیم به نتیجه نمی‌رسد، حبیبی، بادامچیان و توکلی‌بینا، شب پنجشنبه بدون حضور اعضای شورای مرکزی موتلفه جلسه‌ای تشکیل داده  و اعلام می‌کنند که این حزب از رییسی حمایت می‌کند که البته میرسلیم این تصمیم را نمی‌پذیرد و مذاکرات برای راضی کردن او برای کناره‌گیری به نتیجه نمی‌رسد.

متن کامل مصاحبه ایسنا با محمدنبی حبیبی درباره چگونگی مدیریت تصمیمات انتخاباتی موتلفه، نحوه تعامل این حزب با جبهه مردمی نیروهای انقلاب و دلیل کناره‌گیری نکردن میرسلیم از انتخابات ریاست‌جمهوری به شرح زیر است:

حزب موتلفه از جمله احزاب اصولگرایی بود که خیلی زود فعالیت انتخاباتی خود را در سال 95 آغاز و مصطفی میرسلیم را به عنوان نامزد خود معرفی کرد. جبهه مردمی نیروهای انقلاب هم ادعای جمع کردن اصولگرایان زیر یک چتر را داشت.

 چرا موتلفه از جمنا فاصله گرفت و به آن نپیوست؟


ما در موتلفه فعالیت‌های انتخاباتی را از اوایل سال 95 شروع کردیم و در نهایت هم به این نتیجه رسیدیم که باید برای انتخابات ریاست جمهوری برخلاف دوره‌های قبلی، نامزد داشته باشیم. ما در دوره‌های گذشته چنین اقدامی نکرده بودیم و در واقع تصمیم ما یک تصمیم استثنایی در طول عمر موتلفه بود. تصمیم دیگر ما این بود که چون هم احتمال ائتلاف اصولگرایان وجود دارد و هم احتمال عدم ائتلاف بنابراین ما برای هر دو حالت برنامه داشته باشیم و در هر صورت به تکلیف شرعی خود عمل کنیم.

در آن مقطع اصولا مراوده چندانی میان اصولگرایان برای انتخابات ریاست جمهوری برقرار نشده بود. ما تا اوایل آذر سال 95 براساس نظرسنجی‌های داخل حزب، به یک نامزد نهایی رسیدیم. در واقع تصمیم ما نه از بالا به پایین بلکه براساس نظرخواهی از بدنه موتلفه و نهایتا تصمیم شورای مرکزی حزب بود. من از همان ابتدای سال اعلام کرده بودم که نامزد حزب نمی‌شوم. نهایتا در هفته اول آذر،‌ سید مصطفی میرسلیم به عنوان نامزد حزب موتلفه انتخاب شد و در اجلاس کشوری موتلفه در مشهد در هفته اول دی، نامزدی میرسلیم را برای انتخابات ریاست‌جمهوری رسما اعلام کردیم.

این در حالی بود که روزهای قبل از برگزاری اجلاس سراسری موتلفه در مشهد، جمنا شکل گرفت. البته از چند ماه قبل از من هم در مذاکرات خصوصی برای تشکیل جمنا دعوت شد، اما به من گفتند که شما را به عنوان شخص خودتان دعوت کرده‌ایم نه به عنوان حزب موتلفه. من همان جا گفتم بدون اینکه اذنی از موتلفه داشته باشم نمی‌توانم در این جلسات شرکت کنم و اگر مصوباتی در این جلسه‌ها شکل بگیرد، ملزم هستم آنها را در شورای مرکزی موتلفه مطرح کنم و نظر شورای مرکزی را به شما اعلام کنم. اگر شما مایل نیستید من به عنوان حزب موتلفه در این جلسه باشم، از جلسه بعدی نمی‌آیم.

البته با مذاکراتی که انجام شد و با تلاش‌های شخص آیت الله موحدی کرمانی، آنها اعلام کردند که من را به عنوان حزب موتلفه دعوت می‌کنند و من هم در این جلسات شرکت کرده و ابتدا نامزد و در نهایت عضو شورای مرکزی جمنا شدم اما باز هم در جلسات رسمی اعلام کردم که من به عنوان دبیرکل حزب موتلفه در این جلسات شرکت می‌کنم و به تصمیمات انتخاباتی جمنا احترام گذاشته ولی بعد از تایید شورای مرکزی موتلفه، خود را شریک این تصمیمات می‌دانم. آنها هم گفتند فعلا در جلسات شرکت کنید و رای خود را بدهید. بالاخره این مسائل مبهم ماند و من هم بر شرط خود تاکید داشتم.

اعضای جمنا بعد از مدتی از میرسلیم دعوت کردند و خواستند از او تعهدنامه‌ای بگیرند. جمنا قصد داشت این تعهدنامه را از همه نامزدهای انتخابات بگیرد. میرسلیم هم به جمنا گفته بود که من نامزد حزب موتلفه هستم و به تعهدات شما احترام گذاشته ولی در صورتی آنها را امضا می‌کنم که حزب موتلفه آن تعهدنامه‌ها را تایید کرده باشد. البته حزب هم به میرسلیم اجازه امضای تعهدنامه را نداد.

 
جمنا از میرسلیم دعوت کرد تا از او تعهدنامه‌ای بگیرد. میرسلیم گفت در صورتی تعهدنامه را امضا می‌کنم که موتلفه آن را تایید کند. موتلفه هم به میرسلیم اجازه امضای تعهدنامه را نداد
البته موتلفه در همان اجلاس مشهد چارچوبی را به عنوان سیاست رابطه خود با جمنا اعلام کرد از جمله آنکه از آمدن این ظرفیت جدید استقبال کرده و اجازه بیان هیچ مخالفتی با جمنا را به اعضای خود نمی‌دهد. در آن مقطع نظر ما این بود که اصولگرایان با یک نامزد به انتخابات بیایند و ما هم نامزد خود را داشته باشیم تا اواخر تبلیغات انتخابات و سپس به تکلیف شرعی خود عمل کنیم.

چرا جمنا از همان ابتدای فعالیت خود با موتلفه زاویه داشت؟

جمنا مخالفتی با حزب موتلفه نداشت. آنها گفتند جمنا جمع حزبی نیست و دایره آن به قدری وسیع است که همه جریان‌ اصولگرایی را در بر می‌گیرد. آنها مخالفتی با موتلفه نداشتند و گفتند هیچ کس قرار نیست در این جمع با شخصیت حزبی حضور یابد. مثلا شخصیت‌های ایثارگران و رهپویان در جمنا بودند ولی تشکل ایثارگران و رهپویان دعوت نشده بود.

 در درون حزب موتلفه چه دیدگاهی نسبت به جمنا وجود داشت؟گویا نسبت به جمنا در موتلفه اختلاف دیدگاه وجود داشت.

این اختلاف در موتلفه راجع به پیوستن به جمنا وجود داشت. برخی می‌گفتند نیت جمنا خیر است و موتلفه در جمنا ادغام شود. نظر دیگر این بود که رابطه با جمنا حفظ شود اما شروطی در نظر گرفته شود و دیدگاه سوم هم این بود که کاری به فعالیت جمنا نداشته باشیم. هیچ‌وقت در موتلفه درباره چگونگی تعامل با جمنا به اتفاق نظر کامل و متفق نرسیدیم.
هیچ وقت در موتلفه درباره چگونگی تعامل با جمنا به اتفاق نظر کامل و متفق نرسیدیم

 تصمیم نهایی موتلفه درباره نحوه تعامل با جمنا چه بود؟

این تصمیم گرفته شد که تعهداتی که جمنا می‌خواهد را در شورای مرکزی حزب مطرح می‌کنیم و اگر شورای مرکزی به آنها رای داد،‌آن تعهدات را می‌پذیریم در غیر این صورت آن را نمی‌پذیریم.

 جمنا چه تعهداتی از موتلفه می‌خواست؟


مهم‌ترین تعهد این بود که اگر جمنا در تصمیم‌گیری‌های خود به یک نامزد برای انتخابات ریاست‌جمهوری  رسید، بقیه نامزدها بی چون و چرا کنار بروند و همه موظف  باشند از آن نامزد حمایت کنند. اکثریت شورای مرکزی موتلفه این تعهد را نپذیرفتند.

اختلاف موتلفه با جمنا بخاطر این بود که اعضای جمعیت ایثارگران دست بالا را در جمنا داشتند؟


نه چنین موضوعی مطرح نبود. قبل از تشکیل جمنا ما تصمیم گرفتیم نامزد واحدی داشته باشیم و نمی‌دانستیم ائتلافی انجام می شود یا نه. بعد از اینکه جمنا تشکیل شد، ما گفتیم مخالفتی با تصمیمات جمنا نداریم اما در صورتی آنها را می‌پذیریم که شورای مرکزی موتلفه آن را تایید کند. ما در اصول اختلافی با جمنا نداشتیم.

در آن مقطع این دیدگاه مطرح شد که موتلفه دنبال پدرخواندگی جریان اصولگرایی است و چون نقش محوری در جمنا ندارد، با این تشکل همکاری لازم را ندارد. این دیدگاه چقدر به واقعیت نزدیک بود؟


نه چنین نیتی در موتلفه تا به حال وجود نداشته و الان هم ندارد که خود را پدرخوانده بقیه بدانیم. ما برای انتخابات 94 بیش از 50 جلسه با پایدرای و ایثارگران داشتیم که در هیچ جلسه موضع پدرخواندگی نگرفتیم. در این جلسات همه نظرات خود را آزادانه مطرح می‌کردند. تکرار می‌کنم ما مدعی پدرخواندگی جریان اصولگرا نیستیم.

چنین نیتی در موتلفه تا به حال وجود نداشته و الان هم ندارد که خود را پدرخوانده بقیه بدانیم. تکرار می‌کنم موتلفه مدعی پدرخواندگی جریان اصولگرایی نیست

در روزهای پایانی انتخابات، موتلفه به تدریج به جمنا نزدیک شد و در نهایت از ابراهیم رییسی حمایت کرد. چرا موتلفه از حمایت از نامزد حزبی خود که میرسلیم بود دست برداشت؟


تا قبل از پایان مناظره سوم، موتلفه، جمنا، تشکیلات روحانیت و سایر تشکل های اصولگرایی به این نتیجه رسیدند حالا که سه نامزد اصولگرا یعنی میرسلیم، قالیباف و رئیسی در انتخابات حضور دارند، هر سه در صحنه بمانند تا سبد رای اصولگرایان در یک جا متمرکز شده و رقیب نتواند در دور اول رای کافی را بیاورد و انتخابات به مرحله دوم برود. در جریان اصولگرایی نشنیدم کسی بگوید ما در مرحله اول صد در صد پیروزیم. قرار شد ما از سبد رای خود حفاظت کنیم تا حتی یک رای ما به سمت رقیب نرود. لازمه آن هم این بود که هر سه نامزد در صحنه بمانند.

اما پس از مناظره سوم براساس نظرسنجی ها، آرای روحانی از زیر 50 درصد به بالای 50 درصد رسید و به همین دلیل هم نظر ما در روز شنبه پس از مناظره سوم تغییر کرد. در روز شنبه بحث‌های مفصلی انجام شد و در نهایت این نظر غالب شد که برخلاف دو روز پیش بهتر است اکنون با یک نامزد به میدان بیاییم که البته این حرف هم منطقی بود. جمعی انتخاب شدند تا با قالیباف صحبت کنند که انصراف دهد البته قالیباف خودش موافق کناره‌گیری نبود اما گفت به نظر جمع احترام می‌گذارم و برخلاف نظر خودم و برای تبعیت از جمع کناره‌گیری می‌کنم.

به ما هم در موتلفه‌ گفته شد که میرسلیم کنار برود. ما این تصمیم را در موتلفه مطرح کردیم اما اکثریت شورای مرکزی موافق کنار رفتن میرسیلم نبودند. خود میرسلیم هم موافق کناره‌گیری نبود بنابراین در شورای مرکزی موتلفه نظرات به دو دسته موافق کناره‌گیری میرسلیم و مخالف این کناره‌گیری تقسیم شد و این دو نظر در مقابل هم قرار گرفتند. از روز یکشنبه تا چهارشنبه قبل از انتخابات ما چند جلسه در شورای مرکزی برگزار کردیم و ملاقات‌های متعددی هم با اشخاص مختلف داشتیم تا به تصمیم نهایی برسیم. روز چهارشنبه قبل انتخابات جلسه‌ای سه نفره در حزب با حضور من به عنوان دبیرکل، آقای بادامچیان رئیس شورای مرکزی و توکلی بینا به عنوان رئیس هیات نظارت موتلفه برگزار شد. بحث‌های ما هم تا نیمه شب ادامه یافت و ما باید تا قبل از ساعت 8 صبح پنجشنبه نظر نهایی حزب را اعلام می‌کردیم زیرا بعد از آن تبلیغات ممنوع بود.

ما سه نفر به تصمیم ویژه‌ای رسیدیم. سابقه موتلفه نشان می‌داد اگر ما سنگ زیربنای وحدت اصولگرا نبودیم‌ اما اجازه هم نداده‌ایم که اختلافی در میان اصولگرایان ایجاد شود. تصمیم کلی اصولگرایان و همچنین جامعتین حمایت از ابراهیم رئیسی بود. موتلفه در معرض این امتحان قرار گرفته بود که یا نظر جمع را نادیده بگیرد یا آن را بپذیرد. در نهایت تصمیم ما این شد که از نامزدی رئیسی حمایت کنیم. ما در بیانیه ای همان شب اعلام کردیم که موتلفه از نامزد خود صرف نظر کرده و از رئیسی حمایت می‌کند، اما یک ساعت بعد میرسلیم بیانیه‌ای داد که این تصمیم را قبول ندارد.

ما مذاکرات مفصلی روز پنجشنبه قبل از انتخابات با میرسلیم انجام دادیم اما او گفت که وظیفه شرعی من این است که بمانم و پیشنهاد کناره‌گیری ما را نپذیرفت.
مذاکرات مفصلی در روز پنجشنبه با میرسلیم انجام دادیم اما او گفت وظیفه شرعی من است که بمانم و پیشنهاد کناره‌گیری ما را نپذیرفت. در شورای مرکزی هم عده‌ای مخالف و عده‌ای موافق تصمیم ما بودند.

 آیا این ضعف موتلفه نبود که در شورای مرکزی به تصمیم نهایی نرسید و در نهایت شما سه نفر برای حزب تصمیم گرفتید؟


زمانی که ما  چهارشنبه شب جلسه را برگزار کردیم اصلا فرصتی برای تشکیل جلسه شورای مرکزی نداشتیم و جلسه ما تا ساعت 12 شب طول کشید و برای اعلام حمایت از آقای رئیسی فقط تا ساعت 8 صبح پنجشنبه وقت داشتیم، در واقع ما یک تصمیم مدیریتی گرفتیم. ما برای تعیین نامزد از بدنه خود نظرخواهی کرده بودیم. خبر هم داشتیم که اکثریت دبیران استان‌های ما با تصمیم نهایی ما موافق هستند، اما در شورای مرکزی در این باره اختلاف وجود داشت. راه منطقی این بود که جلسه شورای مرکزی را تشکیل دهیم ولی امکان جمع کردن اکثریت اعضای شورای مرکزی در شب پنجشنبه قبل ازروز انتخابات نداشتیم.

حضور میرسلیم در تجمع طرفداران رییسی در مشهد، تصمیم حزب بود یا خود میرسلیم؟

نظر شورای مرکزی این بود که خوب است میرسلیم در مشهد کنار رئیسی باشد. در مشهد میرسلیم مذاکراتی با رئیسی داشته بود و عصر آن روز به ما گفت که رئیسی مخالفتی با ماندن او ندارد اما ساعت‌های آخر شب آن روز، رئیسی از طریقی به ما اعلام کرد که با رفتن میرسلیم موافق است. در واقع ما این دو نظر مخالف را در پیش خود داشتیم.

 به هر حال نامزد جمنا هم در انتخابات رای کافی نیاورد و رقیب آنها پیروز شد. آیا با این شرایط قرار است جمنا پس از انتخابات به حیات سیاسی خود ادامه دهد؟


ما از این که ظرفیتی به ظرفیت اصولگرایی اضافه شده استقبال می کنیم‌ اما اینکه جمنا ادامه یابد یا نه به تصمیم خود اعضای آن بستگی دارد. اکنون جلسات جمنا تشکیل می‌شود و از ما هم دعوت می‌کنند و ما هم در این جلسات شرکت می کنیم. در حال حاضر جمنا در حال ارزیابی نقاط ضعف و قدرت خود است و چون این آسیب شناسی هنوز ادامه دارد، اظهار نظر ما درباره جمنا بعد از تصمیم خود اعضای آن خواهد بود. هنوز از تصمیم نهایی آنها اطلاعی نداریم.

 مهمترین ضعف جمنا و موتلفه در انتخابات گذشته چه بود؟

جمنا گفت که ما تشکل‌های حزبی را قبول نداریم و این نظر برای ما که حزبی فکر می‌کنیم یک اشکال بود. تلاش جمنا برای هماهنگ کردن اصولگرایان ارزشمند بود، اما جمنا می‌توانست دایره وسیع‌تری داشته باشد. امیدواریم جمنا اگر قرار است فعالیت خود را ادامه دهد،‌ نقاط ضعف خود را برطرف و نقاط قوت خود را تقویت کند. هر وقت جمنا رویکرد و راهبرد خود را برای انتخابات 98 اعلام کرد ما در موتلفه سیاست خود نسبت به جمنا را اعلام می‌کنیم. اصولا این قبیل امور مهم در شورای مرکزی مطرح و اعلام نظر می‌گردد.

موتلفه مثل همیشه نقاط ضعف و قوتی داشته است. ما برای اولین بار در تاریخ موتلفه، نامزد مشخصی معرفی کردیم و از داخل موتلفه هم به این نظر رسیدیم. تایید نامزد موتلفه از سوی شورای نگهبان امتیازی برای ما بود. نامزد ما هزار و 600 دقیقه مواضع موتلفه را در تبلیغات انتخاباتی بیان کرد و همچنین بدون هیچ هراسی در هر دانشگاهی که دعوت می‌شد حتی دانشگاهی که جو آن علیه اصولگرایان بود، حضور می‌ یافت. در مجموع نقاط مثبت عملکرد موتلفه از نقاط منفی آن بیشتر بود.

آیا شما میزان رای  موتلفه در انتخابات ریاست‌جمهوری را مبنایی برای ارزیابی از جایگاه این حزب در جامعه می دانید؟

ما به عنوان حزب موتلفه از نامزدی خود اعلام انصراف کرده و از نامزد دیگری پشتیبانی کردیم بنابراین رای میرسلیم که خودش مایل بود بماند، نمی تواند معیاری برای مقبولیت یا عدم مقبولیت مجموعه موتلفه باشد.

اصولگرایان در انتخابات چند سال گذشته شاید به دلیل اینکه به اجماع نرسیدند شکست‌هایی متحمل شده‌اند. چرا این اجماع در جریان اصولگرایی حاصل نمی‌شود؟


من معتقدم اصولگرایان در دوره اخیر انتخابات توانستند با اجماع بیشتری عمل کنند. برای اثبات این موضوع می‌توان میزان رای اصولگرایان در سال 76 را با 96 مقایسه کرد. در سال 76 اصولگرایان تقریبا همه متفق بودند و در مجموع 26 درصد آراء را کسب کردند ولی در انتخابات سال 96، با وجود همه مشکلات در جریان اصولگرایی،‌ سبد اصولگرایان به 42 درصد رسید. البته معمولا هر کس یک دوره رئیس جمهور می‌شود در دوره هم پیروز است اما اینکه آرای اصولگرایان از 26 درصد به 42 درصد رسیده است، امتیازی برای آنها محسوب می‌شود.

 ولی اصولگرایان در انتخابات مجلس شورای اسلامی و شوراهای اسلامی شهر و روستا در تهران کاملا شکست خوردند و حداقل بیش از صد کرسی را در مجلس از دست دادند. در دو دوره انتخابات ریاست‌جمهوری هم نامزد آنها شکست خورده است.

ما به رای مردم احترام می‌گذاریم و هیچ وقت کل انتخابات را زیر سوال نبرده و در موضع تقابل قرار نگرفته‌ایم و به تعبیر رهبر انقلاب نجابت به خرج دادیم. مردم وقتی پای صندوق آمدند نقاط ضعفی از ما سراغ داشتند و به همین دلیل به ما رای ندادند، البته من معتقدم پیروزی رقیب و شکست خود را نباید فاجعه تلقی کنیم. ما در انتخابات 76 هم افت فراوان داشتیم اما در انتخابات شورای شهر دوم در تهران موفق شدیم. به هر حال اقبال رای دهندگان در دو انتخابات اخیر به رقیب بیش از اقبال به ما بوده است.

مردم نقاط ضعفی از ما سراغ داشتند و به همین دلیل به اصولگرایان رای ندادند البته  پیروزی رقیب و شکست خود را نباید فاجعه تلقی کنیم. ما در انتخابات 76 هم افت فراوان داشتیم اما در انتخابات شورای شهر دوم در تهران موفق شدیم

من رقابت با اصلاح طلبانی که داخل نظام هستند یعنی ولایت فقیه، ولی فقیه و قانون اساسی را قبول دارند را در انتخابات نه جایز بلکه مفید می‌دانم. اصول چنین اصلاح طلبی با ما مشترک است و فقط روش‌های اداره کشور با ما فرق می‌کند. البته ما درباره اینکه در تبلیغات انتخابات چه گذشت، حرف داریم. در این تبلیغات انتخابات، اصولگرایان متهم شدند که جنگ طلب بوده و اگر پیروز شوند زمینه جنگ جدیدی را فراهم می کنند. این دروغ بزرگ بالاخره مورد باور برخی از رای دهندگان قرار گرفت اما خوش‌خیالان معتقد به ارتباط با آمریکا باید به این پرسش پاسخ دهند که حمله داعش به مجلس و مرقد حضرت امام(ره) چرا پس از پیروزی رقیب اصولگرایان صورت گرفت و چرا بدعهدی‌های آمریکا تشدید شد؟

طرف مقابل هم مدعی شد اگر روحانی رای بیاورد، هم‌جنس‌گرایی را در مدارس آموزش می دهد.

البته اگر کسی روحانی را موافق هم‌جنس‌گرایی بداند یک اتهام بزرگ به ایشان وارد کرده است ولی آقای روحانی با سند 2030 مخالفتی نداشت و دولت ایشان کلیت آن را پذیرفته بود.

 ولی دولت در انتخابات متهم شد که قصد تبلیغ هم‌جنس‌گرایی را دارد به همین دلیل هم رییس‌جمهور از این ادعاها به شدت گلایه‌مند شده بود. البته مسائلی که موجب ایجاد گلایه برای رییس‌جمهور و همچنین شما شده است شاید جزیی از اقتضائات تبلیغات انتخابات باشد.

در تبلیغات اینگونه القا شد که اصولگرایان موجودات خطرناکی هستند که چون براساس عقل و منطق تصمیم نمی‌گیرند، موجب ایجاد جنگ می‌شوند در حالی که پس از پیروزی روحانی در انتخابات، داعش به ایران حمله کرد.

به هر حال در تبلیغات اینگونه القا شد که اصولگرایان موجودات خطرناکی هستند که چون براساس عقل و منطق تصمیم نمی‌گیرند موجب ایجاد جنگ می‌شوند،‌ در حالی که پس از پیروزی روحانی داعش به ایران حمله کرد و ترامپ هم آن مواضع احمقانه را بیان کرد. در واقع دشمنان چنین اعتقادی که رقبای اصولگرایان داشتند را ندارد. در واقع ادعاها علیه ما و ادعاها له رئیس جمهور تحقق نیافت. من رقابت سالم را واجب می‌دانم و توصیه به اصولگرایان و اصلاح طلبان می‌کنم که اخلاق انتخاباتی را رعایت کنند. در سال 76 هم گفتند اگر اصولگرایان پیروز شوند در خیابان‌ها بین زن و مرد دیوار می‌کشند.حالا اصلاح‌طلبان باید جواب دهند که دیوار کشیدن در تمام پیاده‌روهای تهران عملی است یا نه؟

 البته برخی اصولگرایان ابایی از این ندارند که کره شمالی با موشک‌هایش را مدینه فاضله خود معرفی کنند و این را بارها گفته اند.

سلایق تشکل‌های اصولگرایی با هم فرق می‌کنند اما حرف‌های روحانی در مورد کل جریان اصولگرایی بود. این ایراد به روحانی وارد است که کل جریان اصولگرایی را متهم به جنگ طلبی کرد. ممکن است در جریان اصولگرایی افرادی هم باشند که آنطور که روحانی می‌گفت، عمل کنند اما جریان کلی اصولگرایی جنگ طلب نبوده و صلح‌طلب است.

کشورهایی مثل ما باید بر روی اقتدار خود حساب ویژه‌ای باز کنند. اولین مولفه اقتدار، پشتیبانی مردم است اما اگر توان نظامی وجود نداشته باشیم، دشمن می‌تواند علیه ما اقدام کند. اگر کره شمالی اقتدار نظامی نداشت، آمریکا همین سیاست فعلی را ادامه می‌داد یا بدتر از کاری که با افغانستان و عراق کرد، با آنها می‌کرد. من در موضع پشتیبانی از داشتن بمب هسته‌ای نیستم اما آمریکا ثابت کرده جز زبان زور هیچ زبانی را نمی‌شناسد. علت اینکه آمریکا علیه ما اقدام نظامی نکرده این است که می داند امنیت خودش در معرض خطر قرار می‌گیرد. رهبر معظم انقلاب چندین سال پیش در پاسخ به تهدیدات نظامی آمریکا فرمودند که «آمریکا می‌تواند حماقت شروع حمله نظامی به ما را مرتکب شود ولی خاتمه دادن آن دست آمریکا نیست. در آن صورت ما هرجا که منافع آمریکا در آنجا باشد را میدان جنگ تلقی خواهیم کرد.» کاری که تاکنون آمریکا علیه ما نکرده به این دلیل بوده که نتوانسته است نه اینکه نخواسته باشد.

رییس‌جمهور و وزیر امور خارجه هم در نیویورک بارها اعلام کردند برای توسعه توان دفاعی خود از کسی اجازه نمی‌گیریم و محدودیتی نمی‌پذیریم.

مواضع اخیر رئیس جمهور و وزیر خارجه را کاملا تایید می‌کنم. آنها حرف ملت را زدند. ما برای افزایش توان دفاعی خود از هیچ کس اجازه نمی‌گیریم.

 موتلفه اعلام کرده است که برنامه‌های خود برای انتخابات 98 را آغاز کرده است. تاکنون چه اقداماتی انجام شده است؟

ما مباحث مربوط به انتخابات پیش رو را در داخل موتلفه آغاز کردیم. معمولا موتلفه دو سال قبل هر انتخابات، بحث‌های خود را شروع می‌کند. این بار هم همین گونه است ولی ما هنوز به هیچ تصمیم مشخص قابل بیانی نرسیده‌ایم.

 قالیباف بعد از انتخابات نامه‌ای خطاب به جوانان اصولگرا نوشت و بر نواصولگرایی تاکید کرد. واکنش شما به این نام و این دیدگاه قالیباف چیست؟

نظر کلی من درباره جوانان و افراد مسن تشکل‌ها این است که این نسل‌ها نباید در مقابل هم قرار بگیرند. من معتقدم نسل اول، دوم و سوم انقلاب نباید اختلاف مبنایی داشته باشند. در تشکل ها هر نسلی باید جای خود قرار بگیرد. من با جوان‌گرایی فریبکارانه که برخی دولت‌ها آن را تبلیغ می‌کنند، مخالفم که فقط به یک جوان بدون تجربه کافی مسئولیتی بدهند. این هم به جوان‌گرایی لطمه می‌زند و هم به جوانان،‌ اما جوان‌گرایی به آن معنا که زمینه برای رشد جوان‌ها فراهم شود، موافقم. مثلا قائم مقام من در حزب 38 سال دارد و من 72 سال. قائم مقام من 25 سال در موتلفه آموزش لازم را دیده است. اینکه بدون طی مراحل مختلف جوانی را سر کار بگذاریم، اشتباه است. فقط در نظر گرفتن ملاک سن کم برای مسئولیت دادن اشتباه است. مدیر مسئول نشریه حزب ما سنش از نصف سن من کمتر است ولی او از 12 سالگی در داخل حزب موتلفه آموزش‌های لازم را دیده است و اکنون مسئول هفته نامه ارگان حزب 54 ساله موتلفه است و ما از این انتخاب بسیار راضی هستیم. من از شش سال پیش اعلام کرده‌ام تمایلی ندارم دبیرکل حزب موتلفه بمانم اما شورای مرکزی همچنان به من رای داده‌اند البته در حزب ما  برای دبیرکل نشدن رقابت است ولی برای دبیرکل شدن رقابتی نیست و این یکی از میراث‌های استاد بزرگ ما  مرحوم عسکراولادی است.
bato-adv
ناشناس
Iran, Islamic Republic of
۱۲:۴۷ - ۱۳۹۶/۰۷/۱۱
"بنابراین رای میرسلیم که خودش مایل بود بماند، نمی تواند معیاری برای مقبولیت یا عدم مقبولیت مجموعه موتلفه باشد"
پیرهای دنیا دیده خوب میدونن قدیم میگفتن کبک سرشو میکرده لای برف میگفته : کسی منو نمیبینه! عرض حال این پیرمردهای موتلف! است!
مجله خواندنی ها
انتشار یافته: ۱