bato-adv

بازگشت ٧ اعدامی از پای چوبه دار

٧ مرد اعدامی هنگام اجرای حکمشان درست پای چوبه دار توانستند از اولیای دم مهلت بگیرند. متهمان همگی در حادثه‌های جداگانه مرتکب قتل شده بودند و قرار بود که چند روز پیش حکم اعدامشان در محوطه زندان اجرا شود.
تاریخ انتشار: ۱۲:۲۰ - ۱۰ مهر ۱۳۹۶
٧ مرد اعدامی هنگام اجرای حکمشان درست پای چوبه دار توانستند از اولیای دم مهلت بگیرند. متهمان همگی در حادثه‌های جداگانه مرتکب قتل شده بودند و قرار بود که چند روز پیش حکم اعدامشان در محوطه زندان اجرا شود.
 
به گزارش شهروند، قاضی محمد شهریاری، سرپرست دادسرای امور جنایی تهران می‌گوید: «این متهمان در زمان اجرای حکم با رضایت خانواده به احترام ماه محرم و عاشورا و گرفتن مهلت از پای چوبه دار بازگشتند.»
 
سرقت مرگبار کامیون
نخستین متهمی که توانست از اولیای دم رضایت بگیرد، پسر ٢٠ساله‌ای است که روز سوم تیر ‌سال ٧٧ راننده یک کامیون را به قتل رساند. این پسر با همدستی یکی از دوستانش به خاطر سرقت کامیون، مرد ٣٤ را در خیابان فدائیان اسلام تهران به قتل رساند. او پس از این جنایت جسد را با کامیون سرقتی به همدان برد و در حوالی شهرستان اسد‌آباد همدان رها کرد و متواری شد.
 
چند روز بعد که جسد این مرد از سوی ماموران پاسگاه اسدآباد همدان کشف شد، این پرونده جنایی پیش روی پلیس قرار گرفت. در ابتدا هویت این جسد شناسایی و مشخص شد که او صاحب یک کامیون است و کامیونش نیز سرقت شده است.
 
بنابراین تحقیقات در این‌باره ادامه یافت تا این‌که درنهایت ماموران پلیس قاتل را شناسایی و دستگیر کردند. پسر ٢٠ساله تحت بازجویی قرار گرفت و به قتل اعتراف کرد. او در بازجویی‌ها گفت: «با همدستم چند وقت بیشتر نبود که دوست شده بودیم. یک شب در خیابان بودیم که دیدیم مقتول کامیونش را در خیابان فدائیان اسلام پارک کرد.
 
برای همین به سراغش رفتیم و او را با چاقو کشتیم و کامیونش را سرقت کردیم. پس از قتل با هم کامیون مقتول را برای فروش اوراق کردیم.» با اعترافات این پسر، همدست وی نیز دستگیر شد و به جرم خود اعتراف کرد. متهمان در دادگاه کیفری محاکمه شدند و عامل جنایت به قصاص محکوم شد. متهم درنهایت پس از گذشت ١٩‌ سال برای اجرای حکم اعدامش در  زندان رجایی شهر به پای چوبه دار منتقل شد اما اولیای دم با گذاشتن شرطی به وی مهلت دادند.
 
قتل به خاطر یک سیمکارت
دومین متهم نیز مرد ٣٤ ساله‌ای است که تنها به خاطر یک سیمکارت، پسر ١٨ساله‌ای را به قتل رساند. یازدهم مردادماه ‌سال ٨٩ بود که مرگ مشکوک پسر ١٨ساله در بیمارستان به ماموران پلیس اسلامشهر مخابره شد و ماموران پلیس نیز برای بررسی موضوع راهی محل شدند. کارآگاهان پلیس پس از آغاز تحقیقات خود متوجه شدند که این پسر ١٨ساله ٨ روز قبل در پارك قائمیه اسلامشهر با مردی درگیر شده و در این درگیري زخمی شده بود. او درنهایت بر اثر شدت جراحات فوت می‌کند. بنابراین پلیس به سراغ عامل این درگیری مرگبار رفت و او را دستگیر کرد.
 
متهم پس از این‌که تحت بازجویی قرار گرفت، به قتل اعتراف کرد و گفت: «چند وقتی بود که سیمکارتی به مقتول داده بودم اما آن را پس نمی‌داد. روز حادثه برای پس‌گرفتن این سیمکارت به سراغش رفتم که با هم درگیر شدیم. در این درگیری او را با چاقو زدم.» با اعترافات متهم، وی در دادگاه کیفری محاکمه و به قصاص محکوم شد.
 
جنایت پس از رابطه پنهانی
متهم بعدی مردی است که روز ١٢ اسفند‌ سال ٩١ شوهر زن مورد علاقه‌اش را به قتل رساند. او پس از این جنایت، جسد مرد ٣١ساله را داخل خودروی وانت مقتول گذاشت و آن را در حوالی قرچک رها کرد. یک روز بعد از این حادثه ماموران جسد غرق به خون این مرد را کشف کردند و بدین ترتیب این پرونده جنایی پیش روی پلیس قرار گرفت.
 
در حالی ‌که همسر مقتول مدعی بود شوهرش ناپدید شده، ماموران متوجه شدند که این زن مدتی است با شوهرش اختلاف داشته است. به همین دلیل زن جوان بازداشت شد. او در بازجویی‌ها راز این جنایت را فاش کرد و به ماموران گفت که پسرعموی ١٩ساله‌اش شوهرش را به قتل رسانده است. به همین دلیل قاتل بازداشت شد و تحت بازجویی قرار گرفت. متهم به قتل اعتراف کرد و به ماموران گفت: «پس از ارتباط پنهانی با دخترعمویم او پیشنهاد داد که شوهرش را به قتل برسانم. من هم قبول کردم و شب حادثه دخترعمویم شوهرش را با قرص بیهوش کرد. من هم او را با ضربات چاقو کشتم.» این مرد نیز در دادگاه به قصاص محکوم شد و پس از تأیید حکمش روز اجرا توانست مهلت بگیرد.
 
انتقام‌گيری مرگبار پس از اعتیاد
چهارمین اعدامی مرد ٢٨ساله‌ای به نام وحید بود که روز ١٩ آذر ‌سال ٨٤ پيرمرد ٨٠ ساله‌ای را در خانه قدیمی در حوالی خیابان فلسطین به قتل رساند. این پسر پس از دستگیری درباره انگیزه‌اش از کشتن پیرمرد تنها به ماموران گفت: «مقتول را از قبل می‌شناختم و به خانه‌اش رفت‌و‌آمد داشتم. تا این‌که چند وقت پیش سر درد گرفتم و مقتول به من قرص داد. پس از آن بود که به آن قرص معتاد شدم؛ باید هر روز مصرف می‌کردم. وقتی دیدم معتاد شدم، تصمیم گرفتم از این پیرمرد انتقام بگیرم. برای همین یک شب به خانه‌اش رفتم و با قندشکن او را به قتل رساندم.» این پسر نیز زمان اجرای حکم توانست مهلت بگیرد.
 
قتل به فرمان عالم غیب
پنجمین محکوم به قصاص که توانست دوباره به سلولش بازگردد، مرد ٣٠ساله‌اي است که شب ٢٢ تیرماه‌ سال ٨٤ مرد ٤٦ساله‌ای را در شهرک شهید محلاتی به قتل رساند. او پس از قتل آپارتمان محل جنایت را به آتش کشید. وقتی ماموران قاتل را شناسایی و دستگیر کردند، او در بازجویی‌ها گفت: «چند وقت قبل با همسر مقتول آشنا شدم. او ادعا می‌کرد که با عالم غیب در ارتباط است و به من گفت که شوهرش خطاکار است و از خداوند دستور دارد كه او را تنبیه کند. او با همین حرف‌ها مرا فریب داد من هم در حالی‌ که تصور می‌کردم فرمان خداوند را اجرا می‌کنم، شب حادثه به خانه‌اش رفتم. این زن همان شب دو زن دیگر را هم به بهانه نظافت به خانه شوهرش فرستاد و خودش بیرون رفت. آن دو زن هم در خانه را بازگذاشتند و من داخل شدم. شوهر این زن را در حالی ‌که خواب بود به قتل رساندم و متواری شدم.» خانواده مقتول این پرونده نیز با گذاشتن یک شرط به قاتل مهلت دادند.
 
درگیری خونین پس از چشم تو چشم شدن
ششمین محکوم پسري جوان بود كه تير ماه‌ سال ٩١ پس از این‌که با یک پسر دیگر چشم تو چشم شد، دست به قتل زد. او پس از دستگیری گفت: «با مقتول چشم تو چشم شدیم و سر همین موضوع با هم دعوا کردیم. ‏ مقتول با گاز اشك‌آور به سمت من حمله كرد و من هم با چاقو او را زدم.» این پسر نیز به قصاص محکوم شد و پای چوبه دار با گریه و التماس توانست از خانواده مقتول مهلت بگیرد. ‏
 
قتل در یک درگیری
آخرین محكومی كه پاي چوبه دار توانست مهلت بگيرد، نیز پسر جوانی بود كه روز ٢٤ ارديبهشت‌ ماه ‌سال ‏‏٩٠ یک پسر را در شهريار به قتل رساند. این پسر تنها یک برخورد کوچک با مقتول را انگیزه خود از این جنایت اعلام کرد. او پس از دستگیری به ماموران گفت: «روز حادثه پسر مقتول در حالی ‌که سوار بر موتور بود با پهلوی من برخورد کرد. همین باعث درگیری ما شد؛ اما درنهایت دعوای ما خاتمه یافت. ولی چند ساعت بعد مقتول و پسرش با موتور سیکلت به سراغ من و دوستانم آمدند و ما دوباره با هم درگیر شدیم. آنها با چوب مرا زدند که من هم با چاقو هر دوی آنها را زخمی کردم اما در این درگیری مرد میانسال جان خود را از دست داد و پسرش هم زخمی شد.» بدین‌ترتیب آخرین متهم نیز از مرگ نجات یافت و مهلت زندگی دوباره پیدا کرد. ‏
bato-adv
مجله خواندنی ها