bato-adv

چه کسی «گلپا» را حذف کرد؟

تاریخ انتشار: ۰۸:۵۱ - ۰۳ مهر ۱۳۹۶
اکبر گلپایگانی، خواننده قدیمی ایران، چند روز پیش در گفت‌وگویی از همکارانش گلایه کرده که آنها در برابر بی‌کاری ٣٨ ساله و خانه‌نشین‌شدنش سکوت اختیار کرده‌اند؛ درحالی‌که با توجه به نفوذی که در صداوسیما و مدیران کلان فرهنگی داشته‌اند، می‌توانسته‌اند با دادن مشاوره‌هایی از حق و حقوق ازدست‌رفته اینان که خانه‌نشین شده‌اند، دفاع کنند و حتی بستر بازگشت دوباره‌شان را برای کارکردن در محافل موسیقی فراهم کنند. بنابراین به استاد شجریان، مرحوم لطفی و گروه چاوش که در آن سال‌ها با قدرت کار می‌کرده‌اند، اعتراض می‌کند و بعد از ٣٨ سال دوباره از مسائلی حرف می‌زند که قبل از این هم، نه با این میزان تأکید، درباره‌اش گفته بود.
 
به گزارش شرق، به‌همین‌دلیل با چند نفر از منتقدان موسیقی و اهل موسیقی درباره این گفته‌ها و شرایط آن روزگار گفت‌وگو کرده‌ایم که در این گزارش بر آن هستیم تا حد ممکن دلایل حقیقی این مسائل را مطرح کنیم که در ادامه می‌خوانید:
 
رضا مهدوی: مقصر هنرمندانند
 
رضا مهدوی، منتقد موسیقی، معتقد است که در دهه ٦٠ دولت این قابلیت را داشته که با توجه به مشاوره‌هایی که از هنرمندان بزرگ و نامی مانند شجریان و لطفی می‌گرفته است، تحت‌تأثیر و نفوذ سخن آنان راه را برای ورود برخی دیگر مانند گلپا و ایرج و امثالهم که نتوانستند بعد از انقلاب همچنان کار کنند، باز کنند. او خود در سال ٦٥ از گلپا دعوت کرده که در یک برنامه رادیویی آواز بخواند، اما همین مسئله در همان صداوسیما و از سوی خود هنرمندان با اعتراض همراه شده و این خود دلیلی شده که دیگر از گلپا دعوت نشود، بنابراین به اعتقاد مهدوی، این هنرمندان هستند که همیشه دلیل بازدارندگی هم بوده‌اند و حاکمیت و مدیران دولتی همیشه این آمادگی را داشته‌اند که بنابر خواست هنرمندان دعوت از افراد خانه‌نشین را انجام دهند و اگر چنین نبوده، چون هنرمندان در رأس کار چنین نخواسته‌اند.
 
او می‌گوید ‌ای‌کاش محمدرضا لطفی به‌عنوان رهبر ارکستر ایرانی که بین صغیر و کبیر مطرح بود و شجریان که استاد آواز بود و هر دو در برنامه گل‌های تازه درخشیده بودند و کارهای شاخصی را به‌جا گذاشته بودند می‌توانستند به بخش‌های دیگر موسیقی سنتی کمک کنند و حتی شهرام ناظری که صدای شاخصی داشتند و توانسته بودند نفوذی داشته باشند، از طریق دولتی‌ها این سفره پهن‌شده را کمی وسیع‌تر کنند و با دادن مشاوره‌های درست، این شائبه را از بین ببرند که برخی فقط برای خود و خانواده‌شان فضای کارکردن را تنگ کرده‌اند.
 
البته مهدوی معتقد نیست که نظرش کاملا درست و بدون خطا باشد، بنابراین این پیشنهاد را می‌دهد که در دانشگاه تهران و در دانشکده هنرهای زیبا سمیناری با حضور تمام بزرگان برگزار شود و همه حرف‌ها در این سمینار بیان شود که درواقع همه رودررو از زاویه دید خود مسائل را مطرح کنند و بتوانند این نظرگاه‌ها را طوری سمت‌وسو دهند که فضای موسیقی برخوردار از انواع ژانرها و سبک‌ها شود، چون در سال‌های آغازین انقلاب با محدود‌شدن صدای موسیقی به رادیو و تلویزیون فقط موسیقی سنتی برخوردار از امتیاز پخش بود و دیگران نبودند و به‌مرور از این تک‌صدایی خسته شدند و دلشان صداهای دیگر را هم خواست.
 
حسن ریاحی: حواشی بر موسیقی غالب است
 
 حسن ریاحی، مدیر اسبق بخش موسیقی صداوسیما، بر این باور است که همیشه بین هنرمندان از این چیزها هست و چنین گفته‌هایی مد و رسم است و درعین‌حال، هم شجریان و هم لطفی و هم گلپا هنرمندان خوب و قابل‌احترامی هستند و این مسائل هم همیشه بوده است و او نمی‌تواند چیزی به آن اضافه کند. او می‌گوید این حاشیه‌ها بیشتر از خود موسیقی شده است و در خود تولید این روزها اتفاقی نمی‌افتد که در آن اثر ماندگاری تولید شود و این حواشی هم داستان‌هایی است که فعلا هستند. او این مسائل را طبیعی ارزیابی می‌کند که نمی‌توان دادگاهی هم شکل داد که کدام‌یک مقصر است و در هر صورت همه اینها زحمت کشیده‌اند و در موسیقی کار کرده‌اند. او درباره اینکه در دهه ٦٠ حاکمیت چنین خواسته است یا نه؟! می‌گوید: نمی‌دانم! من در آن سال‌ها در خارج از ایران بوده‌ام و دقیقا نمی‌دانم چه جریان‌هایی در سال‌های آغازین انقلاب بود و دقیقا چه اتفاقاتی افتاده است.
 
کیوان فرزین: فرهنگ گفت‌وگو و دفاع نبوده
 
کیوان فرزین، منتقد موسیقی، معتقد است اینکه دو نفر که با هم همکاری کرده‌اند بعدها دچار ناراحتی‌ها و گلایه‌هایی از همدیگر بشوند امری طبیعی است و آنچه گلپا گفته، شاید دلالت بر واقعیت‌هایی بکند و درعین‌حال آنچه می‌گوید ممکن است در مورد خودشان هم‌ بیفتد و درباره دیگران همچنین اتفاقی افتاده باشد و در جامعه کاری چنین چیزهایی پیش می‌آید و ممکن است ١٠ سال سکوت کنند، چون انتظارشان برآورده نشده و بعد باعث ناراحتی می‌شود، چون آن مسئله در طول زمان بزرگ شده است و‌ ای‌کاش در موعد خودش صحبت می‌شد و به سرانجامی می‌رسید.  فرزین این تصمیم را خواست دولت می‌داند که نخواسته که برخی که در کاباره می‌خوانده‌اند به آنها اجازه کار بدهد و در آن زمان هم‌چنین فضایی نبوده که الان همه در فضای مجازی و تلگرام نظرهایشان را می‌نویسند و مثلا برخی از آقایان موزیسین دلشان می‌خواهد درباره ممنوعیت صدای زنان بگویند، اما در دهه ٦٠ چنین فرهنگ و چنین امکانی نبوده که لطفی و شجریان و گروه چاوش بخواهند از همکاران خود دفاع کنند یا اینکه خواسته باشند عرصه را بر همکارانشان تنگ کنند اما الان این ذهنیت هست که اگر کسی ممنوع‌الکار بشود و دلیل منطقی برای این کار نباشد؛ همه از او دفاع می‌کنند چون با وجود اینکه ممکن است موسیقی‌هایی هم باشند که به سلیقه ما نخورند، اما به‌لحاظ حقوق اولیه حق کارکردن را دارند و این‌طور نیست که فقط طرفداران یک موسیقی از آن دفاع کنند و به لغو کنسرت بقیه گروه‌ها بی‌تفاوت باشند. ارزیابی نهایی فرزین این است که این گفته‌ها بیشتر مصداق «من بد کرده‌ام و تو بد مکافات کرده‌ای» می‌ماند که در آن جامعه موسیقی گل‌آلودتر می‌شود و در آن نمی‌توان به گفت‌وگو پرداخت. او نظر می‌دهد که باید عرصه باز شود که همه رودررو به مسائلشان بپردازند و امروز چنین فعالیت‌های مدنی و فضای شبکه‌های اجتماعی و اینترنت چنین انتظاراتی را برآورده می‌کنند که البته به مرور ما هم در این زمینه فرهنگ گفت‌وگوکردن را خواهیم یافت.
 
مانی جعفرزاده: این نزاع بزرگان است
 
 مانی جعفرزاده، منتقد موسیقی، تصور می‌کند که بخش وسیعی از تاریخ موسیقی ایران به نزاع بین بزرگان گذشته است و این نزاع از اینجا آمده که موسیقی، بیرون از موسیقی تحت فشار بوده و لاجرم عرصه موسیقی تنگ‌وتنگ‌تر می‌شده است و به‌همین‌دلیل هرکس در دنیای موسیقی حس می‌کند که دیگری جا را برای او تنگ کرده است و این بحث معلول همین تحت فشاربودن از بیرون از موسیقی است و اینکه همه حس می‌کنند یا جا را برای او تنگ کرده‌اند یا جای کمی برای او گذاشته‌اند. بنابراین همواره دعواهای مشابهی انجام شده که مصداق ندارد و همه از آن بیرون آمده است.
 
جعفرزاده می‌گوید: هنرمند موسیقی فردی بسیار احساساتی و هیجانی است که خیلی زود خسته و ناامید می‌شود و اگر در چنین موقعیت‌هایی قرار بگیرد، سریع واکنش نشان می‌دهد. او توصیه می‌کند که باید فضا باز و بازتر شود برای اینکه همه اهالی موسیقی با هر نوع نگاه و گرایشی بیان شخصی خود را از مسائل داشته باشند و کسی هم مخل جایگاه آنها نشود. 
این منتقد هم در مورد تصمیم حاکمیت در دهه ٦٠ برای حذف برخی از افراد و ژانرهای موسیقی معتقد است که اگر کسی کل‌نگر باشد، متوجه این موضوع خواهد شد و شاید برخی در سنین کهولت کل‌نگری‌شان مخدوش شده باشد یا حس تنهایی کنند یا حس کند آنچه حقش بوده نادیده‌ انگاشته شده است، بنابراین دچار واکنشی بشود که اصلا مصداقی ندارد و نمی‌داند دقیقا چه کنشی منجر به این واکنش شده است.
 
او در پایان، آرزوی سلامتی و بهبودی می‌کند برای استاد شجریان و آرزوی سلامتی می‌کند برای استاد گلپا که هر دو از بزرگان موسیقی ایران هستند و معتقد است به‌جای بیان این نوع نزاع‌ها بهتر است فضا برای نقد علمی باز شود که این می‌تواند برای یک موسیقی پایدار راهگشا و سازنده باشد. درعین‌حال تعبیر او این است که گلپا دردی داشته و فعلا آخ گفته است و این برای هر دردمندی اتفاق خواهد افتاد. 

bato-adv
علی
Iran (Islamic Republic of)
۱۵:۲۰ - ۱۳۹۶/۰۷/۰۳
سلام
معلوم مافیای شجریانیسم به فرارو هم سرایت کرده که نظر اصلی بنده رو در دفاع از اساتید خوش صداتری مثل ایرج و گلپا منتشر نکردید. اگه کامنت منو حذف کردید چرا در فیلد غیر قابل انتشار آمارشو نیاوردین؟
شمام معلومه سوپاپی و عامل یه عده از ما بهتران.
علی
Iran (Islamic Republic of)
۱۴:۰۴ - ۱۳۹۶/۰۷/۰۳
فرارو جان بررسی 3 تا نظر باید یه روز زمان ببره ؟ فردا منتشر کنی به چه دردی میخوره؟!
محمد
United Arab Emirates
۱۳:۱۷ - ۱۳۹۶/۰۷/۰۳
یک دوره ای تو این مملکت اساتید و هنرمندان اصیلی همچون گلپا ، ایرج ، فردین و... را با انگ مبتذل ، طاغوتی و.. بایکوت و خانه نشین کردن ، اما حالا برای کسانی همچون تتلو فرش قرمز پهن می کنن . واقعاً جواب این بی تدبیری ها و کج سلیقگی ها که باعث تباهی عمر بسیاری از هنرمندان شد را چه کسی باید بده ؟
علی
Iran (Islamic Republic of)
۱۲:۴۱ - ۱۳۹۶/۰۷/۰۳
مطلب ارزشمندی بود. ولی مطمئنا عزیزانی که بدون رقیب جولان داده اند ذینفع بوده اند و در انزوای استاد گلپا و ایرج بی تقصیر نیستند.
اگر هنرنمایی در محیطهای کاباره و ... گناه نابخشودنی بود ، پس چرا بازیگران معلوم الحال سینما صرفا با لفظ توبه بعد از انقلاب اجازه بازی پیدا کردند؟
پس اساتیدی چون شجریان و ناظری از این فضا بهره کافی برده اند و الا با هنرنمایی های ایرج و گلپا ( و تحریرهای بی نقصشان) به حاشیه رانده میشدند.
نادر
Iran (Islamic Republic of)
۱۰:۵۷ - ۱۳۹۶/۰۷/۰۳
من بشخصه عاشق صدای استاد شجریان هستم و لذت میبرم

ولی جناب گلپا هم بیراه نگفتن حرفاشون کاملاً صحیح بود
کافیه شما کتاب بزرگانی همچون ابتهاج و نواب صفا رو بخونین
اون زمان قدرت دستشون بوده
همه بزرگان رو خونه نشین کردن
رضا
Iran (Islamic Republic of)
۱۳:۰۶ - ۱۳۹۶/۰۷/۰۳
دوست عزیز گلپا بیشترین تهمت وانتقاد رو از همین جناب ابتهاج کرده در حالی که ابتهاج در ابتدای انقلاب واوایل دهه 60 در زندان بودند وبار ها نقل شده با وساطت استاد شهریار در دیدار با رییس جمهور وقت ازاد شده حالا شما از کتاب ایشون استناد میکنید؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!
مجله خواندنی ها
انتشار یافته: ۱۰
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۰۹:۰۲ - ۱۳۹۶/۰۷/۰۳
همه ما ایرانی ها در درون نوعی دیکتاتور هستیم. برای رشد فکر می کنیم باید بقیه رو حذف کنیم. حتی در عالم هنر
ناشناس
United Arab Emirates
۰۹:۳۹ - ۱۳۹۶/۰۷/۰۳
شجریان و لطفی در دهه 69 با تلاش بیرق موسیقی را بالا نگه داشتند. حتی لطفی بالاخره خسته شد و از کشور رفت. شجریان و ناظری ماندند و با کندی، سالی دو سالی یک نوار، کار را ادامه دادند. حالا باید از آنها تشکر کرد نه اینکه بعه خاطر ماندن و کار کردن آنها را زیر سوال برد.
گلپا را هم خودش و رفتارش حذف کرد. هایده هم بی تقصیر نبود!
peyman
Iran (Islamic Republic of)
۰۹:۴۵ - ۱۳۹۶/۰۷/۰۳
اون دستی که باعث شد هنرمندی مثل شادروان فروزان از کار سینما محروم بشه و اموالش مصادره و در نهایت در انزوا و بیماری به صورت غریبانه به خاک سپرده بشه باعث شد هنرمندانی مثل گلپا و یا شادروان فردین از کار هنری حذف بشن و مظلوم واقع بشن. با تشکر از فرارو بابت انتشار این متن
ناشناس
United Arab Emirates
۱۰:۱۰ - ۱۳۹۶/۰۷/۰۳
درود بر خسرو آواز ایران استاد شجریان
bato-adv
bato-adv
bato-adv
bato-adv