خشم و درماندگی حادثه تکاندهنده دیگری را رقم زد. یک قتل عام خانوادگی دیگر اینبار در محله تهرانپارس پایتختنشینان را شوکه کرد. دو جسد غرق در خون و پیکر بیجان قاتلی که گفته میشود بعد از ارتکاب به دو جنایت هولناک خودکشی کرده است؛ هر سه عضو یک خانواده بودند و چاقویی که قلب دو خواهر را نشانه گرفت.
پدری جنایتکار در شامگاه دوشنبه دو دخترش را به قتل رساند و درنهایت با قرص سیانور به زندگیاش پایان داد تا تنها یک دستنوشته سرنخی از این جنایت هولناک باشد.
به گزارش شهروند، ساعت ٢٢ دوشنبه شب در پی اعلام مرکز فوریتهای پلیسی ۱۱۰ مبنی وقوع یک درگیری خانوادگی در محدوده فلکه سوم تهرانپارس، بلافاصله مأموران کلانتری ١٢٦تهرانپارس برای بررسی موضوع به محل اعزام شدند.
با حضور مأموارن کلانتری در محل، زن جوانی مضطرب و نگران خودش را به مأموارن رساند و به آنها گفت: «برادرم دقایقی قبل با من تماس گرفت و گفت که هر دو دخترش را به قتل رسانده و با قرص خودکشی کرده است. من هم بلافاصله با پلیس ١١٠ تماس گرفتم و موضوع را اطلا ع دادم.» به دنبال اظهارات این زن، مأموران وارد ساختمان شدند؛ اما درِ آپارتمان بسته بود و صدایی از داخل واحد مسکونی به گوش نمیرسید.
درنهایت مأموران با شکستن در وارد منزل شدند و با جسد دو دختر جوان و پیکر بیجان پدر آنها مواجه شدند. جنازه خونآلود سوگند و سولماز در آشپزخانه رها شده بود و پیکر بیجان پدر هم در نشمین قرار داشت. پیکر این پدر قاتل بلافاصله به بیمارستان منتقل شد؛ چرا که احتمال میرفت او هنوز زنده باشد. همزمان با قطعیشدن مرگ دو دختر در اثر ضربات متعدد چاقو موضوع به بازپرس ایلخانی اعلام شد.
با تشکیل پرونده مقدماتی با موضوع قتل عمـد و به دستور بازپرس شعبه هشتم بازپرسی دادسرای امور جنایی تهران، پرونده برای تحقیقات و رسیدگی در اختیار اداره دهم ویژه قتل پلیس آگاهی تهران قرار گرفت.با حضور بازپرس ایلخانی در صحنه جرم، تحقیقات و بررسیهای اولیه در خصوص این حادثه آغاز شد.
بررسی صحنه جنایت حکایت از آن داشت که عامل جنایت به نام شهرام ٤٨ساله با ضربات متعدد چاقو دو دختر ١٩ و ٢٤ سالهاش به نامهای «سوگند» و «سولماز» را از ناحیه گردن و سینه مورد ضربوجرح قرار داده و آنها را به قتل رسانده و سپس با مصرف قرص اقدام به خودکشی کرده است؛ اما علت و انگیزه این قتل چیزی بود که از همان ابتدا برای تیم تحقیقات جنایی مطرح بود که در بررسیهای بیشتر صحنه جنایت مأموران با دستنوشتهای از عامل این جنایت مواجه شدند که ظاهرا لحظاتی پس از قتل دختران جوان نوشته شده بود.
دستنوشته پدر جنایتکار
«با زنم اختلاف داشتم؛ البته برادرهایش مسبب این اختلاف بودند، کلی هم بدهکار شدم حدود ٢٠میلیون تومان، به خاطر همین تصمیم گرفتم به زندگی خودم و دخترمان خاتمه دهم.»
این بخشی از دستنوشته عامل این جنایت است که به گفته بازپرس این پرونده روی صفحه تلویزیون چسبانده شده بود. دستنوشتهای که به گفته ایلخانی میتواند بیانکننده انگیزه این جنایت باشد. او در اینباره میگوید: «به احتمال زیاد دقایقی پس از جنایت و در حالیکه قاتل با قرص اقدام به خودکشی کرده بود، نگارش شده است. البته خواهر قاتل دستخط برادرش را تأیید کرد، با وجود این، این دستنوشته برای بررسی بیشتر کارشناسی میشود؛ اما با توجه به شواهد موجود و اختلافي که قاتل با همسرش داشته، اختلاف خانوادگی باعث شده تا این پدر دو فرزندش را به قتل برساند.»
او همچنین درباره جزییات دیگر این پرونده هم توضیح داد: «قاتل دقایقی پس از انتقال به بیمارستان به علت مسمومیت ناشی از قرص سیانور فوت میکند. همسر او هم بر اساس اظهارات همسایگان و خواهر قاتل، بیش از ٤٠ روز به دلیل اختلافاتي که با قاتل داشته خانه را ترک میکند. این زن از همسرش چندبار شکایت کرده است؛ اما علت این اختلاف هنوز برای ما روشن نشده است. قاتل همین دو فرزند را داشته که بررسی صحنه جرم نشان میدهد، هر دو آنها در آشپزخانه با ضربات متعدد چاقو به قتل رسیدهاند. آلت قتاله در صحنه جرم وجود داشت، یک چاقوی بلند و دو لبه که بیشتر به قداره شبیه بود تا چاقو.»
اعتیاد و خشم شهرام به روایت همسایهها
کوچهای پهن در یکی از فرعیهای خلوت محله تهرانپارس. اواسط این کوچه ساختمانی سهطبقه قدیمی با نمایی رنگ و رو رفته جا خوش کرده است. ساختمانی که دوشنبه شب مملو از پلیس و کارآگاهان اداره دهم قتل پایتخت بود. حالا واحد یک این ساختمان جایی است که اهالی محل با انگشت به هم نشان میدهند و پس از چند دقیقه پچپچ کردن، بهسرعت از آنجا دور میشوند.
هنوز هم باورش سخت است، آدم عصبی بود و با همسرش اختلاف داشت؛ اما کشتن دو دختر بیگناه غیر قابل تصور است؛ اینها را یکی از همسایههای این خانواده میگوید.
او چند سالی است که در ساختمان صبا ساکن است و همه ساکنان را میشناسد: «ما وقتی پلیسها رسیدند، متوجه حادثه شدیم؛ البته چند ساعت قبل از آن صدای داد و فریاد دخترهایش را شنیدیم، با چند تا از همسایهها تا پشت در خانه رفتیم اما خیلی زود صداها قطع شد. من هم به تصور اینکه همه چیز تمام شده به خانه بازگشتم تا اینکه ساعت حدود ١٠ شب آژیر پلیس را شنیدم. بیچاره همسرش همه دلخوشی او همین دوتا بچه بود. از شوهرش که خیری ندید، حالا بچههایش را هم به خاطر این مرد از دست داد.»
یکی دیگر از ساکنان این ساختمان هم درباره اختلافات قاتل با همسرش میگوید: «اختلاف آنها قدیمی بود. شهرام خیلی تندخو و بداخلاق بود. پولی هم نداشت. معتاد هم بود، خب یک زن دلش را به چی خوش کند. اگر ارث مادری شهرام نبود، آنها همین سرپناه را هم نداشتند. درواقع اینجا خانه مادری شهرام بود که پس از مرگ او شهرام و خانوادهاش همینجا ساکن شدند.
او ابتدا تاسیساتی بود، کارش هم بد نبود، اما اعتیاد او را زمینگیر کرد، همسرش هم به خاطر همین موضوعات با او اختلاف داشت. نزدیک دو ماه بود که به خانه پدرش رفته بود تا جایی هم كه من اطلاع دارم، آنها هم در تهرانپارس زندگی میکنند؛ چون شهرام بداخلاق بود و چندباری هم با همسایهها درگیر شده بود، اهالی این ساختمان زیاد با آنها دمخور نبودند. چند ماه پیش که همسر شهرام را اتفاقی در راهپلهها دیدم، از سرکار برمیگشت، چون لباس فرم تنش بود، حسابی از شهرام ناراحت بود، کمی با من درد و دل کرد و رفت.»
بیست میلیون قرض داشتی ؟ بدبخت می رفتی مدافع حرم می شدی هم خیلی بیشتر از این حرفها بهت پول می دادن و هم کلی ثواب کرده بودی!