مردی که متهم است پس از خفهکردن شاهد پرونده سرقتش او را به آتش کشیده است، در جلسه رسیدگی ادعا کرد قاتل نیست و گول حرف پدر مقتول را خورده و خود را قاتل معرفی کرده است.
به گزارش شرق، ٢٨ اردیبهشت سال ٩٣ مأموران از مرگ مشکوک مردی در نمایشگاه ماشین واقع در قلعهحسنخان باخبر شدند. آنها پس از حضور در محل و تحقیقات اولیه متوجه شدند مقتول مردی به نام حسن است که با ضربه جسم سخت به سرش به قتل رسیده و جسدش در همانجا به آتش کشیده شده است.
در ادامه تحقیقات صاحب نمایشگاه به مأموران گفت: مقتول مدتی بود به دلیل اختلافات خانوادگی از همسرش جدا شده بود و چون جایی برای زندگیکردن نداشت، شبها در نمایشگاه میماند.
در ادامه تحقیقات مأموران متوجه شدند حسن بهعنوان شاهد در پرونده سرقت ١٥٠ گوسفند که متهم آن فردی به نام عباس بود، در جلسه رسیدگی شهادت داده است. بهاینترتیب مأموران به عباس مظنون میشوند و جستوجوی خود را برای پیداکردن او آغاز میکنند تا اینکه عباس پس از ١٠ روز به اداره پلیس مراجعه و خود را تسلیم کرد.
او ابتدا به جرم خود اعتراف کرد اما در ادامه بازجوییها منکر قتل شد و به مأموران گفت: روز حادثه زمانی که به نمایشگاه ماشین رفتم، حسن خوابیده بود، دستم را دور گردنش انداختم؛ میخواستم او را خفه کنم اما از کارم پشیمان شدم و پس از رهاکردن حسن آنجا را ترک کردم.
تحقیقات کارآگاهان ادامه داشت تا اینکه در نهایت عباس در بازجوییهای فنی به جرم خود اعتراف کرد و روز حادثه را چنین شرح داد: پس از اینکه گلوی حسن را فشار دادم، با سنگ یک ضربه به سر او زدم و سپس با فندک پتویی را که رویش بود، آتش زدم و متواری شدم.
به این ترتیب با توجه به اعترافات متهم، شکایت اولیای دم و سایر مدارک موجود در پرونده، کیفرخواست علیه متهم صادر شد و پرونده برای رسیدگی در اختیار شعبه دوم دادگاه کیفری استان تهران به ریاست قاضی زالی قرار گرفت.
در ابتدا نماینده دادستان کیفرخواست را قرائت کرد؛ سپس اولیای دم در جایگاه ویژه قرار گرفتند و درخواست قصاص متهم را کردند.
با پایان گفتههای اولیای دم، متهم در جایگاه ایستاد و گفت: قتل را قبول ندارم. همسر سابق حسن از من خواست او را به قتل برسانم؛ برای همین آن شب به نمایشگاه ماشین رفتم و قصد داشتم حسن را خفه کنم اما در نهایت پشیمان شدم و او را رها کردم. زمانی که آنجا را ترک کردم، حسن زنده بود.
او در پاسخ به این سؤال که چرا در بازجوییها به قتل حسن اعتراف کردهای، گفت: پدر مقتول به من گفته بود اگر قتل فرزندش را به گردن بگیرم و بگویم عروس سابقش در آن نقش نداشته است، رضایت میدهد تا از زندان آزاد شوم.
با پایان گفتههای اولیای دم، ختم جلسه اعلام شد و قضات برای صدور رأی وارد شور شدند.
متهم در پایان جلسه به خبرنگار «شرق» گفت: مدتی قبل از این حادثه من چهارهزارو ٢٠ عدد گوسفند خریداری کردم اما به دلیل اینکه نتوانستم پول آنها را کامل پرداخت کنم، صاحب گوسفندان مرا دزدیدند و آزار دادند.
زمانی که متوجه شدند پولی ندارم به آنها بدهم، مرا به زندان انداختند. پس از آزادی از زندان قصد داشتم از آنها شکایت کنم و حسن شاهد پرونده من بود؛ احتمالا پس از اینکه من آنجا را ترک کردهام یا همسر سابق یا این آدمرباها به آنجا مراجعه كرده و حسن را به قتل رساندهاند. من انگیزهای برای کشتن حسن نداشتم.