رحمت مهدوی؛ یکی از مشکلات شهرهای بزرگ بحث ترافیک است. این معضل، درست یا نادرست منجر به معضلات دیگری همچون «آلودگی هوا» شده است. از اقدامات مهم در حل مشکلات در همه سطوح و حوزهها، بحث «پیشگیری» و «درمان» است که اولی، امر «زمان بر» و دومی «کوتاه مدت» است. در بحث حل آلودگی هوا نیز متأسفانه طی یک دهه اخیر همواره بر عامل دوم تاکید شده است.
برای کاهش آلودگی هوا، به جای اینکه افزایش کیفیت بنزین خودروها، جایگزینی سوختهای سبز، کاهش مصرف بنزین خودروها، افزایش ظرفیت حمل و نقل عمومی به طور جدی و با برنامه مشخص و عینی در دستور کار بگیرد، شهرداری اقدام به «طرح ترافیک» و «طرح زوج و فرد» نموده که این امر «ثانویه» و معطوف به درمان است نه پیشگیری.
به نظر میرسد هدف اصلی از طرح ترافیک نه رفع آلودگی هوا، بلکه تأمین درآمدزایی پایدار است. در صورتی که برای افزایش کیفیت بنزین خودروها، کاهش مصرف بنزین خودروها، جایگزینی سوختهای سبز، افزایش ظرفیت حمل و نقل عمومی و... باید برنامه ریزی و هماهنگیهای مناسب انجام شود که این امر نیازمند همراهی و همکاری نهادهای دولتی، بخش خصوصی، نهادهای مدنی و سرمایه گذاریهای کلان است، متأسفانه تصمیم گیرندگان این نهادها، به این امر به دید درآمدزایی نگریسته شده و حل معضل آلودگی هوا را با ایجاد طرح ترافیک به محلی برای تأمین درآمد پایداری شهرداری هاتبدیل نمودهاند.
پرسش اصلی در قبال اینگونه تصمیمها و برنامه ریزی شهرداریها این است که اگر مانع اصلی در هوای پاک کلانشهرها، خودروها است و تنها راه اساسی آن نیز ایجاد طرح ترافیک است، پس با چه منطق و معیاری طرح ترافیک به بهانههای گوناگون با فروش آن با ادارهها و سازمانهای مختلف، اشخاص و یا در قالب طرحهای مختلف روزانه؛ هفتگی، ماهانه و سالانه... فروخته میشود؟ اگر معضل اصلی آلودگی هوا، با طرح ترافیک قابل حل است، پس بهتر است تردد در این مناطق تحت هر شرایطی ممنوع گردد و صرفاً از طریق حمل و نقل عمومی و با کرایههای خیلی پایینی صورت گیرد، چرا که در صورت منع هر گونه رفت و آمدی در این مناطق شاهد افزایش مسافران خواهیم بود که با توجه به تقاضای زیاد میتوان هزینههای نقل و حمل را خیلی پایین آورد.
طبق آمارها، دقیقاً مکانهای اصلی آلودگی شهرها همچنان مناطقی هستند که در آن شهرداری اقدام برای ایجاد طرح ترافیک کرده است. یعنی این برنامهها منجر به نتایج مطلوب نشده است، چرا که عملاً با فروش طرح ترافیک در انواع مختلف آن بیشتر محل درآمدی برای شهرداری است و آلودگی پایدارکلانشهرها را خلق نموده. شهردارانی که نگاه سنتی به شهر داشته و به آن به صورت کالا و شیء نگاه میکنند که باید از فروش آن بیشترین سود را داشته باشند، حال این سود میتواند از طریق تراکم فروشی باشد یا با تغییرکاربری، فروش طرح ترافیک و... به دست آید. بهتر است در دوره جدید، شوراهای اسلامی شهرها، با انتخاب شهرداران متخص و کارآمد سبب حذف این نوع دیدگاههای سنتی شده و از طریق رونق فضاهای گردشگری، تفریحی و توریستی... به فکر تأمین هزینههای شهرداری باشند. همچنین باید این دیدگاه نهادینه شود که هدف اصلی شهرداریها در عمرانی شهرها درآمدزایی و انباشت سرمایه نیست و حل معضلات آن نباید نگاه سودمحور داشته باشد. شهردارها باید نگاه سرمایه گذاری به مقولات مختلف داشته باشند و هر گونه فعالیت خود همچون رفع آلودگی هوا را به مثابه سرمایه گذاری در شهر بدانند.
همین نگاه کالایی به شهر است که اخیرا شاهد بحث ایجاد طرح ترافیک برای موتورسیکلتها هستیم. در حالی که در همین کلانشهرها به دلیل بیکاری هزاران نفر از مردم از روی ناچاری برای رفع مشکلات زندگی خود، حداقل سرمایهای تأمین و اقدام به خرید موتورسیکت نموده تا از طریق آن تأمین معاش کنند، شاهد راهکارهای جدید شهرداری برای تأمین درآمد، این بار با بسیط کردن تعریف طرح ترافیک هستیم. یقیناً چنین تصمیمهایی دارای تبعات و آسیبهای زیادی به این قشر خواهد نمود. هرچند موتورسیکلتها در آلودگی هوا میتوانند نقش زیادی داشته باشند، ولی به نظر میرسد، نیات تدوین کنندگان این تصمیمها بیشتر به کسب درآمدزایی بیشتر از معضل آلودگی هوا معطوف بوده، چرا که تاکنون تلاش و رایزنیهای خاصی از سوی این نهاد برای جایگزینی موتورسکیلتها برقی و... نشده است.
امید است در دوره جدید فعالیت شوراهای اسلامی شاهد تدوین برنامه ریزیهای جدید برای درآمدهای پایدار شهری باشیم و از نگاههای کالایی به شهر دوری گزینیم، چرا که این نوع مدیریت در اداره شهر در درازمدت نگرش مردم را به منتخبین خود و دست اندرکاران شهری منفی نموده و مشکل خاصی را نیز از معضلات شهرها به ویژه کلانشهرها حل نخواهد نمود و صرفاً یک راهکار مقطعی و کم اثر خواهد بود.