یک هفتهنامه اصولگرا نوشت: «آنچنان که از اخبار رسمی و غیر رسمی برمیآید حسن روحانی سهم بسیار اندکی در کابینه به اصلاحطلبان اختصاص داده است و البته این ماجرا وقتی جالبتر میشود که از اسامی منتشر شده متوجه میشویم نزدیکان علی لاریجانی قدرت فراوانی در کابینه دوزادهم پیدا کردهاند.»
هفتهنامه مثلث نوشت: «حسن روحانی همه را شگفتزده کرده؛ او گویا متخصص این کار است. درست در شرایطی که همه انتظار معرفی یک کابینه متمایل به جناح چپ را از روحانی داشتند، او یک شیفت عجیب کرده؛ میل سیاسی کابینه را از چپ به راست تغییر داده و گویا در حال یک جراحی عمیق در چینش سیاسی کشور است. در چنین وضعیتی است که میتوان ادعا کرد او قبل از چیدمان کابینه به چیدمان جدید سیاست ایران فکر کرده است. لااقلاش این است که میتوانیم بگوییم او خواسته در حد توان تاثیرگذاریاش را بر وضعیت وجود اعمال کند. او به سالهای پیش رو میاندیشد، به همچسبیهای فعلی و ایجاد شکافهای بعدی. آنچه رخ داد این است: «راست میانه در کابینه قدرت گرفته است.»
باید این وضعیت را که قطعا در آرایش سیاسی و سرنوشت دو جناح تاثیرگذار خواهد بود را بررسی کنیم.
تغییر آقای رئیسجمهور
آنچنان که از اخبار رسمی و غیر رسمی برمیآید حسن روحانی سهم بسیار اندکی در کابینه به اصلاحطلبان اختصاص داده است و البته این ماجرا وقتی جالبتر میشود که از اسامی منتشر شده متوجه میشویم نزدیکان علی لاریجانی قدرت فراوانی در کابینه دوزادهم پیدا کردهاند.
درباره علتهای این تصمیم حسن روحانی شاید بتوان این گزارهها بررسی کرد:
۱- تاثیرگذاری بر آرایش سیاسی پیش رو
۲- قرار گرفتن در یک کاراکتر جدید، شخصی شبیه هاشمی رفسنجانی در برخی از سالهای حیاتش
۳- تلاش برای بالانس کردن آرایش سیاسی
۴- نزدیک شدن به ساختارهای قدرت در ایران
۵- کمک به تعمیق شکاف در جناح اصولگرا با کمک به تجزیه شدنش
۶- تضعیف قدرت سیاسی اصلاحطلبان و نگه داشتن آنها در همین وضعی که هستند.
بر همین مبناست که میتوان گفت حسن روحانی در واقع تلاش میکند با استفاده از قدرت حضورش در پوزیشن یک رئیسجمهور نهایت استفاده را برای تغییراتی مهم که در ذهن دارد، ببرد. او در واقع بنا دارد تا در اولین اقدام به شکافهای موجود در جناح راست که بعد از انتخابات ۹۲ بیشتر نمایان شده و در انتخابات ۹۶ بیشتر از قبل خود را نشان داده است را تعمیق کند. سادهتر بگوییم او بنا دارد تا در نقش یک کاتالیزور برای جداسازیهایی که در ذهنش دارد، ایفای نقش کند. دقیقترش این است که روحانی بنا دارد با دادن جایگاههای مهم به افراد نزدیک به علی لاریجانی راست میانه را در ایران تقویت کند. این پدیده موجب میشود که به بخشی از جناح راست که مغضوب بخش قدرتمند دیگرش شده بود، قدرتی دوباره داده شده و برای جدا شدن نهایی آنها از هم تلاش شود. این در واقع شکافی است که از برجام آغاز شده و حالا در نیمه دوم دهه نود به سرانجام خود خواهد رسید.
اما در عین حال حسن روحانی با زیرکی یک اقدام دیگر هم را هم انجام خواهد داد. او نهایت استفاده را از اصلاحطلبان برده است. آنها برای او سرمایه اجتماعی آوردهاند و برایش در انتخابات کمپین کردهاند. اما ایفای نقش سیاسی آنها از نظر حسن روحانی تا همین جا کفایت میکند. آنها حالا باید به خانه بازگردند. دقیقا در همین راستاست که هم مجید انصاری، عضو ارشد مجمع روحانیون از دولت جدا میشود و هم همزمان وزیر موفق اصلاحطلب کابینه یعنی طیبنیا با دوستانش در دولت خداحافظی میکند. دقیقا در همین راستاست که دیگر اصلاحطلبانی که خود را برای حضور در کابینه گرم میکردند، دوباره باید به مشاغل دیگر خارج از دولت مشغول باشند. حسن روحانی گویا خواسته خود را از همین رهگذر به ساختار قدرت رسمی کشور نزدیک نگه دارد. او میخواهد جای پای محکمی در سیاست ایران داشته باشد. برای او زمان اپوزیسیون بودن گویا تمام شده است. او یک محافظهکار است و نمیتواند زمان زیادی از ذات سیاسیاش دور باشد. روحانی شوک بزرگی به اصلاحطلبان وارد کرده است؛ شوکی که البته برای اصولگرایان امتیاز تلقی نخواهد شد. روحانی برای آنها هم برنامه دارد. او سیاستمدار زیرکی است؛ درست شبیه هاشمی رفسنجانی.»