یادداشت مخاطبان- حسین خسروی پَتکانی؛ وقایع و حوادث دردناکی همچون تجاوز به دخترکان خردسالی که این روزها به وقوع پیوسته، اعمالی شیطانی و پست و دون انسانی ست که در هر کجای دنیا و طبق دستورات هر آئین و رسمی، محکوم است و همگان خواستار محاکمه و برخورد با عاملین این جنایات به نحو اشد آن هستند.
همه میدانیم که این گونه اعمال کثیف و غیر انسانی که متاسفانه هر از چند گاهی در جامعه اتفاق میافتد، نشات گرفته از افکار افرادی بیمار است که هر چند در نگاه اول مسئولیت نهایی آن فقط خاص و مختص به رفتارهای نابهنجار خود آن شخص بیمار است، اما وقتی عمیقتر شویم و به عمق مساله نگاهی دقیقتر بیندازیم، خواهیم فهمید که عواملی همانند محیط و پتانسیلهای پیرامونی آن شخص نیز در تسریع و شکل گیری آن بزهکاری و جرم به نوعی دخیلاند
البته واکاوی و نمایاندن این زوایا، یک پروسهٔ بسیار پیچیده و طولانی دارد که نیاز به تحقیقات میدانی مفصل، دقیق و تخصصی دارد. بنابراین فعلاً از حوصلهٔ این بحث خارج است و صد البته که اکنون نیز در وسع و بضاعت علمی نویسنده نبوده و نیست و باید آنرا به اهلش واگذار نمود در فرصتی دیگر.
اما آنچه لازم مینمود تا اجمالاً مطالبی را به اختصار عرض نمایم پاسخی کوتاه به سوء برداشتهایی ست گاهاً ناآگاهانه و بعضاً مغرضانه و ناصواب، که معمولاً بعد از اتفاق افتادن این دست از حوادث در بُعدِ تقصیر یابی مساله، در فضای مجازی، از اینستاگرام و توئیتر و فیسبوک و کانالهای تلگرامی و واتساپی گرفته تا فضای واقعی جامعه از طرف افرادی اتفاق میافتد که سعی در وارونه نشان دادن قضیه و انحراف افکار به سمت و سویی دیگر دارد. بگونهای که گویی چنین افرادی از قبل منتظر چنین فرصتی باشند.
چنین افرادی مثل همیشه و طبق عادت نادرستی که به آن خو کردهاند برای یافتن پاسخ و حل مساله، تمام توجه خود را صرف چیزی و کسی غیر از مقصر اصلی مساله و حادثه میکنند. یقیناً حوادث هولناک اتفاق افتاده مقصرینی دارد که باید به سزای اعمال ننگینشان برسند.
اما مع الاسف باز هم در این بین شاهدیم که افرادی بجای یافتن علت و اسباب این حادثه در جزئیات و مشکلات پیش روی جامعه، به اصل بنیانها و اساس آن، از حاکمیت گرفته تا اصل مبین آن، یعنی اسلام حمله میکنند و اسلام و تفکر و مبانی آنرا بعنوان سدی در مقابل رفع این مشکلات میدانند! کدام اسلام؟ همان اسلامی که دقیقاً و به حق برای رفع همین گونه مسائل ابلاغ شده است. و دردناکی این روی سکه به اندازه ایست که درد داشتهٔ اتفاق افتاده را انگار قابل تحملتر نشان میدهد.
چنین افرادی کی میخواهند دست از اینگونه قضاوتهای عجولانه و ناصواب بر دارند الله اعلم! بعد از حادثهٔ اتفاق افتادهٔ اخیر اگر رصدی کوتاه در فضای مجازی داشته باشید شاهد چنین مواضعی خواهید بود.
در صورتی که همه میدانیم که مسبب اصلی این افکار مریض که منجر به تجاوز به کودکان میشود در واقع باز هم همان دنیای غرب است که بعنوان سوغات دارند برای جوامع ما هم میفرستند. همان غربی که به بهانهٔ مدنیت و حقوق فردی به خودش اجازه میدهد فرهنگ و افکار شیطانی و شیطان پرستی را به رسمیت بشناسد و برای آن قانون تصویب کند. همان غربی که برابری جنسیتی و تنوع طلبیِ جنسی و لذت بخشی به حد اعلاء آن را به هر نحو ممکن، بعنوان یک حق قانونی برای افراد میداند.
فکر نمیکنید بیماری تجاوز به خردسالان هم سر منشاءاش حاصل همین گونه اشاعه و ترویجهای انحرافی جنسیتی است که غرب به بهانهٔ حقِ تنوع طلبی برای افراد متصور است؟ یچه بسا اینکه این روزها هستند منورالفکرانی که بعد از وقوع این حادثهٔ دردناک باز هم حس صادر کردن تزها و نظریههای آب دوغکیشان گل کرده و اسلام و حاکمیت اسلامی را باعث بروز چنین حوادث هولناکی میدانند. و البته این را بعضاً در لفافه و تلویح میگویند و رویشان نمیشود که رک و پوست کنده بگویند که به مثابهٔ غرب، کاباره و دیسکو و میخانه میخواهند.
باید به این افراد گفت اگر اینها که گفتید و میخواهید، راه گشای مسائلی اینچنینی میبود و پاسخگوی سیری ناپذیری شهوت آدمی بود و کفایت میکرد چرا در خود همان غرب که همهٔ این بساطها فراهم است باز هم افراد اهلِ این معرکهٔ ناسیر را نتوانستهاند در بند و مرز همنوع خود نگه دارند و اینک در جستجوی جفت برایشان در کوه و جنگلاند و روی به حیوانات و اشیاء و چرندهها و پرندهها آوردهاند؟
چگونه است که در همان غربی که بعضی از ماها آنرا قبله و آمال خود میدانیم و به زعم خود فکر میکنیم که برای فائق آمدن بر مشکلاتی اینچنینی راهی جزء الگو برداری از سبک و سیاق آنها نیست، در هر چند دقیقه به دهها و صدها زن و دختر خردسال تجاوز میشود و مدعیترین آنها یعنی آمریکا، انگلیس، سوئد، کانادا و امثالهم در راس آنند و هیچ کشور مسلمانی تا جزء هفتاد کشور اول این لیست طویل قرار ندارد؟
نه اینها نیست! وبه این خاطر نیست! سبب چیز دیگریست! والبته که اسباب بروز این حوادث متعدد است. بعنوان مثال یکی ماهواره است که پدر مملکت را در آورده است. سریالها و فیلمهای تولید شدهٔ کمپانیهای کثیف صهیونیستی در راس القاء اینگونه تنوع طلبی و افکار حیوانی به افراد جوامع است و آنرا در بین افراد جوامع ترویج میکنند.
آنها مقصرند نه اسلام و حاکمیت اسلامی، که دقیقاً و به حق برای بر چیدن همین گونه اعمال ابلاغ شده است. اگر میخواهیم دیگر از این دست حوادث نداشته باشیم باید زمینه و بستر اینگونه جرمها برچیده شود. باید تمامی مبادی ورودی اینگونه محرکات مخرب و مسموم بسته شود.
باید با عامل و علت مبارزه کرد و گرنه منتظر مبارزه با معلول ماندن کاری از پیش نمیبرد. باید چشمه را از بالا دست و سر منشاء آن خشکاند. و در یک کلام باید از روی میخ بلند شد تا آخ کردنهایمان تمام شود. و گرنه فایدهای ندارد. اینکه میخ چیست؟ و کدام است؟ را به قضاوت خودتان وا میگذارم. چون میخها یکی و دو تا نیست. و در پایان نیز سخت به یاد داشته باشیم که منصف باشیم و اگر خود نامسلمانی و عیبی داریم آنرا به پای اسلام ننویسیم چرا که
اسلام به ذات خود ندارد عیبی
هر عیب که هست از مسلمانی ماست