«اصولگرایان برای نشان دادن چهره درستی از خود باید بخشی از آن راههایی را که رفتند، برگردند. الان اصولگرایان جذابیتشان به حداقل رسیده است و آسیبهایی هم که در هر انتخابات به آنها وارد میشود، جذابیتشان را کمتر میکند.»
هفتهنامه مثلث نوشت: ناصر ایمانی میگوید: «در حوزه اصولگرایی تغییر رویکرد تاکتیکی مفید است اما کافی نیست. حتما باید در حوزه استراتژیک نیز تغییراتی اتفاق بیفتد»
این تحلیلگر مسائل سیاسی میگوید: «رقیب برای آن که در انتخابات پیروز شود، اتهامهای بسیار زشت و ناروایی را به نامزدهای اصولگرا زد ولی به اصولگراها نیز این اتهامات میتوانست تا حدودی منتسب شود و پذیرش این حرفها نزد افکار عمومی خیلی بعید نبود.»
وی یادآور میشود: «نوع چهرهای که اصولگرایان در سالهای اخیر از خودشان نشان دادند، چهرهای بود که اتهام وارده از سوی رقیب مقداری به اصولگرایان میچسبید و اصولگرایان این رفع اتهام را از خودشان نکردند یا در این سالهای اخیر نتوانستند موفق شوند که از خودشان رفع اتهام کنند. اصولگرایان برای نشان دادن چهره درستی از خود باید بخشی از آن راههایی را که رفتند، برگردند.»
گزیدهای از پاسخهای ایمانی را با هم میخوانیم:
- الان اصولگرایان جذابیتشان به حداقل رسیده است و آسیبهایی هم که در هر انتخابات به آنها وارد میشود، جذابیتشان را کمتر میکند.
- در جریان اصولگرایی هم تغییر رویکرد استراتژیک و هم تغییر رویکرد تاکتیکی باید اتفاق بیفتد. البته تغییر رویکردهای تاکتیکی اصولگرایان در انتخابات ۹۴ و ۹۶ اتفاق افتاد اما فقدان تغییر رویکرد استراتژیک و نداشتن راهبرد مشخص در زمینه حضور در نهادهای قدرت نتوانست آن تغییر رویکردهای تاکتیکی را که اصولگرایان داشتند با موفقیت همراه کند.
- اصولگرایان جامعه را آن طور که میخواهند، میبینند نه آن طور که هست. حال آن که باید جامعه را آن طور که هست، ببینند.
- البته اصولگرایان این طور نیستند که کاملا از جامعه پرت باشند و واقعیتها را نبینند اما هنوز میخواهند تا حدودی آن طور که تمایل دارند، جامعه را نگاه کنند.
- اگر آمار انتخابات را در مناطق مختلف کشور کالبدشکافی کنیم، میبینیم رویکرد آزادیخواهی مورد استقبال قرار گرفت؛ حتی در اقشاری که مشکلات معیشتی جدی داشتند.
- بخشی از جامعه این باور را قبول کرد که یک جریان سیاسی خیلی رابطهای با آزادی و آزادیخواهی و فضای باز مجازی و آزادیهای فردی ندارد ضمن آن که معتقد به داشتن روابط حسنه با کشورهای خارجی و حوزه بینالملل نیست اما در مقابل جریان رقیب کاملا این خصایص را دارد.
- نوع چهرهای که اصولگرایان در سالهای اخیر از خودشان نشان دادند، چهرهای بود که این اتهام مقداری به آنها میچسبید و اصولگرایان این رفع اتهام را از خودشان نکردند یا در این سالها اخیر نتوانستند موفق شوند که از خودشان رفع اتهام کنند.
- آسیبی که ۸ سال دولت احمدینژاد به اصولگرایان زد، آسیب بسیار جدی بود و اتفاقا میتوان گفت او در هشت سال ریاستجمهوری خود به نفع اصلاحطلبان کار کرد و اصولگراها هم توجه به این نکته نداشتند و تلاش نکردند فاصله خودشان را با رفتار حکومتی و شخصی آقای احمدینژاد تنظیم کنند. چون چنین کاری نکردند بنابراین خیلی بعید نبود افکارعمومی این اتهامات را بپذیرند که «رفتار اصولگرایان در عرصه سیاست خارجی، سیاست داخلی و اجتماعی خشک و غیرمنعطف است.
- اصولگرایان باید بخشی از آن راههایی را که رفتند، برگردند. یکی از مهمترین کارهایی که اصولگرایان باید در این مقطع فعلی انجام دهند این است که جامعه احساس نکند آنها به خاطر شکست خوردن در انتخابات به کارشکنی در کار دولت مشغولند.
- اصولگرایان تمامقد از عملکرد نهادهای نظامی و انتظامی، قوه قضائیه، شورای نگهبان و بنیادهای مختلف دفاع کردند. در واقع نوعی صفبندی در حکومت کردند که برخی نهادها و قوا به هیچ وجه قابل انتقاد نیستند ولی به برخی قوا میشود انتقاد کرد. این رفتار اصولگرایان از سوی جامعه قابل پذیرش نیست چون یک نگاه یکسویه را القا میکند.
- اصولگرایان اگر بتوانند آن اقشاری از جامعه را که افکارشان نسبت به اصولگرایان مشوش است، جذب کنند میتوانند قطعا در کرسیهای قدرت به طور قاطع حضور پیدا کنند.
- اصولگرایان خیلی جای کار دارند تا هم آرای سفید و هم آرای مبهم و دارای نوعی تردید را جذب کنند.
- اصلاحطلبان از سال ۷۶ که شروع کردند، ابتدا نگاهشان بسیار جهت دار و تند ایدئولوژیک بود. از سال ۸۸ به بعد کاملا تغییر ماهیت دادند. الان دیگر هیچ هویت قابل تعریفی به لحاظ مبانی ایدئولوژیکی ندارند و کاملا متغیر نسبت به شرایط روز عمل میکنند تا در قدرت حضور پیدا کنند.