«رضا نصری» روز سه شنبه در کانال تلگرامی خود نوشت: عدهای میگویند صحبتهای میثم مطیعی در باب «به فنا رفتن جسم و روح برجام» که از تریبون نماز عید فطر صورت گرفت، با صحبتهای وزیر امور خارجهٔ کشور که در توئیتها، مکاتبات و سخنرانیهای خود از نقضِ «روح برجام» و بدعهدیهای آمریکا میگوید هیچ تفاوتی ندارد؛ و نتیجه میگیرند که واکنش تند طرفداران دولت به اظهارات آن شاعرِ منتقد مبنای منطقی و دموکراتیک ندارد!
البته، این دوستان در انجامِ این مقایسه کمی تعجیل میکنند و یک نکتهٔ مهم را از قلم میاندازند. آن هم اینکه وقتی دکتر جواد ظریف -در کسوت وزیر امور خارجهٔ کشور - از بدعهدی و کارشکنی آمریکا در اجرای برجام سخن میگوید، او همزمان و در موازات با این موضعگیری تلاش میکند که اولاً ایران را محیطی امن و مساعد برای سرمایهگذاری خارجی معرفی کند و ثانیاً فضایی فراهم آورد که در آن هیچ کشوری (به ویژه کشورهای اروپایی) با تحریمهای احتمالی آمریکا در آینده همراهی نکند.
در واقع، جواد ظریف با افشای بهموقع و هوشمندانهٔ بدعهدیهای آمریکا - آن هم از تریبونهای مناسب در مجامع بینالمللی - و همراه کردن این افشاگری با تدابیر و تمهیدات هدفمند دیپلماتیک، تلاش میکند هم آمریکا را به اجرای صحیح برجام وادار کند، هم هزینهٔ وضع تحریم را برای جریانهای متخاصم در واشنگتن بالا ببرد، هم با محور قرار دادن «برجام» و تکیه بر مشروعیت این سند بینالمللی از میان سایر کشورها «یارکِشی» کند، و هم به نحوی فضای بینالمللی را سامان بخشد که تصویب هر تحریم جدید علیه ایران منجر به انزوای بیشتری ایالات متحده شود.
در این راستا، موضعگیریهای اخیر مسئولین ارشد اتحادیهٔ اروپا در حمایت از ایران در برابر اقدامات نامتعارف کنگره، موضعگیریهای اخیر برخی از مهمترین کشورهای اروپایی مانند آلمان و فرانسه علیه سیاست خارجهٔ دولت ترامپ؛ تعلیق مجدد اقدامات تقابلی FATF علیه بانکهای ایران، اعلام مشارکت برخی از بزرگترین شرکتهای بینالمللی در پروژههای صنعتی ایران (از جمله اعلام مشارکت شرکت توتال در توسعهٔ میدان گازی پارس جنوبی علیرغم تصویب لایحهٔ تحریمی اخیر در مجلس سِنای آمریکا) از جمله نشانههای موفقیت این سیاست تلقی میشود.
طبیعتاً، این کارنامه و عملکرد هدفمند و حسابشدهٔ دکتر ظریف با اقدامات نسنجیده و خام منتقدین - که با تخطئهٔ سیستماتیک برجام، آن هم از مهمترین تریبونهای کشور، این پیام را مدام به سرمایهگذاران و حتی متحدین ایران مخابره میکنند که «ایران از نظر سیاسی و اقتصادی کشوری بی ثبات است و توافق هستهای نیز عنقریب در حال فروپاشی است» - تفاوتهای بنیادین بسیار مهمی دارد.
در واقع، اگر جواد ظریف از بدعهدی آمریکا میگوید و مینویسد، او در موازات با این اقدام، دهها میلیارد دلار نیز برای کشور جذب سرمایه میکند، مهمترین شرکتها و کارآفرینان جهان را به انتقال فنآوری و دانش به ایران دعوت میکند، فضای دیپلماسی و سیاست بینالمللی را به سود منافع راهبردی ایران و به زیان جریان متخاصم در واشنگتن و ریاض سامان میبخشد.
هرگاه دشمنان داخلی برجام توانستند - از طریق شعرسراییها و سخنرانیهای پُر هیجانشان از تریبونهایی رسمی - تنها یک دلار به سود اقتصاد کشور جذب سرمایه کنند یا هرگاه موفق شدند از طریق این هنرنماییها به اندازهٔ سر سوزنی به رشد علم و فنآوری و کارآفرینی در کشور کمک کنند، یا هرگاه توانستند در موازات اقدامات «ضد آمریکایی» خود، تصویری از یک ایران با ثبات و مساعد برای سرمایهگذاری و مشارکت اقتصادی ترسیم کنند، آنگاه شاید اندک زمنیهای برای مقایسهٔ عملکرد آنها با عملکرد وزیر امور خارجهٔ کشور مهیا شود.
در غیر این صورت، همراهی با سیاست رسمی وزارت امور خارجه -که مبتنی بر منزویسازی آمریکا از طریق محوریت بخشیدن به برجام و جذب حمایت سیاسی و اقتصادی اروپا و جامعهٔ جهانی است - بهترین و موثرترین راهکار خواهد بود.