علی دهقان در وقایع اتفاقیه نوشت:
يکم: آقاي شهردار انصراف داد. او سه هفته قبل در مناظره نخست، با مخاطب قراردادن اسحاق جهانگيري، «کانديداي پوششي» را نوعي رفتار غيراخلاقي و ناصادقانه معرفي کرد. حالا اما خودش پذيرفته که پوششي براي رئيسي شود؛ البته بيراه نيست اگر بگوييم او جام زهر را نوشيده است. همه ميدانند که براي محمدباقر قاليباف رئيسجمهوري شدن رؤيايي قديمي است. او سه بار در کسوت نامزد رياستجمهوري نشسته و هر بار اين آرزو را دوباره با خود به خانه برده است. براي همين بايد اصل را بر اين بگذاريم که قاليباف در مناظره نخست وقتي به اسحاق جهانگيري يورش برد و پوششي بودن را با ته استکاني از لبخند زهرآلود خود مورد استهزا قرار داد، ترفند يا تيزهوشي خاصي براي مهار جهانگيري نداشته است.
او از سر دل سخن ميگفت. قاليباف آمده بود که بماند اما از تکيه بر رؤيايش پرهيز کرد. انصراف و ائتلاف ديروز او از حيث يک رفتار و راهبرد سياسي عملکردي معقول است اما بدون تعارف نشان از باخت دارد. محمدباقر قاليباف از رسانهايشدن باختي بزرگ در جمعه و عکسگرفتن دوباره رسانهها از آمار رأي گريخت.
دوم: هر انتخاباتي بازنده و برنده دارد. اخلاق اجتماعي حکم ميکند که بازندهها نيز به اندازه برندهها قابل احترام باشند. اين رفتار، برازندگي و زيبندگي را براي سرمايههاي اجتماعي به ارمغان میآورد. ما اگر بتوانيم باخت يک داوطلب براي نشستن بر صندلي رياستجمهوري را تبريک بگوييم، سرمايهاي را براي خدمت محفوظ نگه داشتهايم چون بازنده جسارت حضور در ميدان و قرارگرفتن در سبد خواستههاي مردم و سخنان تندوتيز فعالان اجتماعي را داشته است. تنها چيزي که صلاحيت دارد پرونده يک مدير اجرايي را مختومه کند، جامهاي است که ملت به رسم يادبود بعد از هر رقابت يا هر عمليات اجرايي براي او ميدوزند.
اين جامه ميتواند براي هميشه تاريخ، او را همراهي کند. ادب، دانش و آگاهي، استقلال و آزادگي سياسي ميتوانند محکهاي مردم در توليد جامه براي مديران اجرايي باشند. از اين منظر نميتوان گفت ائتلافي اگر براي گريز از باخت باشد، معنايش افول حيات سياسي است. فقط مردم ميتوانند چنين حکمي را بدهند يا پس بگيرند. براي احترام به سرمايههاي اجتماعي و رسالتي که بر شانههاي اصلاحات ايستاده است، بايد براي حضور و گريز از حضور آقاي قاليباف احترام قائل شويم.
سوم: اعمال آدمهاي سياسي را ميشود به اشکال مختلف تحليل کرد اما براي نزديکشدن به واقعيت بايد نگاه را کمي دورتر هم پهن کرد. اگر بپذيريم که ائتلاف آقاي قاليباف، نخست، راهبردي براي گريز از باخت و بعد، استراتژي مشخصي براي پيروزي اصولگرايان است، يک نکته وجود دارد که شيريني انتخابات را افزايش ميدهد. نظرسنجيها مصمم هستند که آراي آقاي شهردار از 10 روز پيش به اين سو همواره در سراشيبي سقوط بوده است.
فراموش نکنيم که رابطه ميان مانورهاي انتخاباتي قاليباف با سطح جامعه را شعارهاي او پر کرده بودند؛ البته اين اصل براي همه متقاضيان رقابتهاي سياسي وجود دارد ولي اينبار او چنان از همان وزارت کشور و روز ثبتنام شعارهاي تخيلي و وعدههايي رنگي براي عبور ناگهاني از همه پيچهاي اقتصادي سر داد که تحليلگران ابايي نکردند و آقاي شهردار را به طنز، پيامآور اقتصادي دانستند.
پس سقوط آراي او، يک پيام بزرگ قبل از اعلام نتايج انتخابات داشت: «مردم ديگر وعدههاي بدون منطق و پشتوانه اقتصادي را باور نميکنند.» اگر اينگونه نبود شک نکنيد که امروز آقاي قاليباف نهتنها انصراف نميداد بلکه در صدر ليست 6 نفره کانديداها ايستاده بود و براي احتمال پيروزي ديگران خط و نشان ميکشيد.
اين انصراف و ائتلاف ماندني است. نبايد آن را فراموش کرد. بازي با جاذبههاي زندگي، دستاويزکردن تلخيهاي زندگي يا آنطور که قشر متوسط جامعه بر آن پافشاري ميکند، شعارهاي پوپوليستي، 25 ارديبهشت، چهار روز قبل از 29 ارديبهشت، باخت را پذيرفت. رقابت 96 ماندگار است و وجودش گواراي تاريخ باد.